تمام تلاش ها برای کشیدن سخنی از جلسات ظریف با احمدی نژاد بی فایده است. وزیر خارجه قصد ندارد در این باره سخنی به زبان بیاورد و با اینکه ده سال از آن اتفاقات و حضور رئیس جمهور وقت در سازمان ملل گذشته، کماکان می گوید آنچه در آن جلسات بین او و احمدی نژاد گذشته خصوصی بوده و قصد ندارد آنها را عمومی کند.
جواد ظریف در این گفتگو اما به نخستین جلسهاش با احمدی نژاد اشاره می کند و می گوید از او خواسته تا برنامه سفرش به آمریکا را برای آقای سفیر بگوید. وزیر خارجه کشورمان همچنین تاکید دارد، نه خودش و نه خانواده اش هیچ ارتباط کاسبی ندارد و افرادی که برای پیشبرد امور مالی و اقتصادی، خود را به ظریف و خانواده اش منتسب میکنند، حتما خلاف میگویند.
مشروح گفتگو با محمد جواد ظریف را در ادامه میخوانید.
آقای احمدی نژاد در سال ۸۴ به نیویورک سفر کردند و شما آن زمان سفیر ایران در سازمان ملل بودید، اولین برخورد شما با ایشان بود یا قبلا هم دیداری با یکدیگر داشتید؟
خیر قبلا هم در دفتر مجلس سابق با ایشان دیدار کرده بودم. دیداری که بعد از پیروزی ایشان در انتخابات و قبل از تحلیف و تنفیذ انجام شد و در آن جلسه از ایشان پرسیدم که برنامه شان برای سفر به نیویورک چیست تا مقدمات سفر را آماده کنم.
شما چه زمانی متوجه شدید ایشان می خواهند بحث هولوکاست را مطرح کنند؟
آقای احمدی نژاد بحث هولوکاست را در آن سفر مطرح نکردند. آن را در یک سفر دیگری که به سازمان کنفرانس اسلامی – سازمان همکاری اسلامی کنونی که در آن زمان هنوز به نام سازمان کنفرانس اسلامی شناخته می شد -- در مکه داشتند، مطرح کردند. حدودا مهر ماه به نیویورک آمدند و اشاره ای هم به بحث هولوکاست نکردند، اما اگر اشتباه نکنم در آذر ماه و در مکه مکرمه و در حاشیه اجلاس ویژه سران کنفرانس اسلامی موضوع هولوکاست را طرح کردند.
یعنی در نیویورک ایشان هیچ اشاره ای به بحث هولوکاست نداشتند؟
خیر. من در دو سفر ایشان به نیویورک مسئولیت داشتم که در هیچ یک از این دو سفر، ایشان اشاره ای به هولوکاست نداشتند.
شما دیپلمات و سفیر با سابقه ای در سازمان ملل بودید و احتمالا روابط گسترده ای هم با دیپلمات های سایر کشورها داشیتد، بر این اساس مقامات سایر کشورها در باره گفتمان تازه و عجیب رئیس جمهور ایران از شما سوال نمی کردند؟ به هر حال مطالعه و تحلیل چرایی و چگونگی آقای احمدی نژاد آن روزها به یکی از سوژه های جذاب و مهم جهان بدل شده بود.
من تا امروز تلاش کردم در مورد فردی که به عنوان رئیس جمهور منتخب مردم بوده، به رغم اختلاف اساسی که در دیدگاه با ایشان داشتم صحبتی نکنم و تصمیم ندارم امروز این روش را عوض کنم.
به هر حال شما حتما به آنها پاسخی داده اید.
به هر حال هر چه گذشته، در قالب وظیفه من به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل متحد بوده است.
در آن دو سفر شما با آقای احمدی نژاد به بحث هم نشستید؟ اختلاف نظرهایتان بر سر مسائل مختلف جدی شد؟
باز هم همه می دانند نظرات من در آن مقطع چه بوده و معمولا هم کسانی که من را می شناسند می دانند من در ارائه دیدگاه هایم در جلسات خصوصی با مسئولین صریح هستم، اما اسم آن جلسات، جلسات خصوصی است اگر قرار باشد در مصاحبه با شما آنها را بازگو کنم، دیگر جنبه عمومی پیدا می کرد.
اما دیگر ده سال از آن اتفاقات گذشته و اسناد محرمانه هم بعد از مدتی منتشر می شوند.
بله اسناد محرمانه درست است، ولی این موضوعی شخصی است و همانطور که خدمتتان عرض کردم فعلا قصد ندارم رویه پیشینم را در این مورد تغییر دهم.
شما از نیویورک که برگشتید از وزارت خارجه بازنشسته شدید؟
از آنجا که برگشتم عملا بازنشسته شدم ولی سال ۸۹ درخواست بازنشستگی رسمی بنده مورد قبول قرار گرفت و از سال ۸۹ رسما بازنشسته شدم. البته از وقتی از نیویورک برگشتم دیگر صرفا کار تدریس می کردم آن هم با مقداری فراز و نشیبب و کار چندانی در وزارت خارجه نداشتم.
بعد از بازنشستگی از وزارت خارجه در اردیبهشت ۹۰ به دانشگاه آزاد اسلامی رفتید؟ چه شد که به عنوان معاون بین الملل این مجموعه قبول مسئولیت کردید؟
بعد از بازگشت از نیویورک چندین دستگاه به بنده پیشنهاد همکاری دادند منجمله دانشگاه آزاد اسلامی که به دلیل اشتغال رسمی در وزارت امور خارجه با عنوان پرطمطراق دستیار ارشد وزیر امور خارجه – علیرغم این که کار جدی نداشتم و خوشبختانه صرفا حقوق کارشناسی و نه مدیریتی دریافت می کردم– نپذیرفتم. پس از بازنشستگی مجددا ریاست محترم وقت دانشگاه آزاد اسلامی پیشنهاد معاونت بین الملل دانشگاه را مطرح کردند که با توجه به اینکه تازه 50 سالگی را پشت سر گذاشته بودم و فکر می کردم هنوز توان خدمت دارم، این مسئولیت را از اواخر فروردین 90 به عهده گرفتم.
اعتقاد داشتم و دارم که دانشگاه آزاد اسلامی ظرفیت عظیم فراملی دارد و من با استفاده از سوابق و تجربیاتم در وزارت امور خارجه، می توانستم به عنوان معاون بین الملل، دانشگاه را در سطح جهانی فعال کنم و با همکاری با سایر دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی معتبر خارجی، از ظرفیت دانشگاه و تعاملات علمی و مطالعاتی برای مقابله با ایران هراسی استفاده کنم. به همین منظور در مدت کوتاه حضور و مسئولیتم در دانشگاه، با همکاری چند تن از اساتید ارتباطات و روابط بین الملل، طرح جامعی برای پایه گذاری یک مؤسسه بین المللی مطالعات عالی جهانی در واحد علوم و تحقیقات تهران تدوین و ارائه دادم. اما خیلی زود متوجه شدم که وظایف و حوزه مسئولیت معاونت بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی در آن مقطع، با تصوراتی که بنده – با سابقه وزارت خارجه ای خود -- از وظایف چنین معاونتی داشتم همخوان نیست و همچنین توقعات دانشگاه از این معاونت با روحیات و روش های کاری من سازگاری ندارد. لذا بعد از دو سه ماه تلاش برای ایجاد تغییرات در ساختار و حوزه کاری معاونت بین الملل دانشگاه، در شهریور 90 استعفا دادم و از حضور در دانشگاه نیز عذرخواهی کردم. لازم است تاکید کنم که این اقدام بنده به معنی موافقت یا مخالفت با فرد یا افراد خاصی نبوده و نیست و به عبارت دیگر بار ارزشی ندارد.
شما در مدتی که از وزارت خارجه دور بودید تدریس زبان هم داشته اید؟
خیر من هیچ وقت زبان تدریس نکردم. کسی ادعا کرده من تدریس زبان داشته ام؟
بله من در تبلیغات یک موسسه زبان در جردن دیده ام که گفتند، شما در دورانی که وزارت خارجه تشریف نداشتید در آن موسسه مشغول تدریس زبان بودید.
خیر من هیچ جا، هیچ وقت تدریس زبان نکردم. من برای خودم هیچ محلی از اعراب قائل نیستم ولی بخاطر لطف مردم، این روزها خیلی ها فامیل ما شده اند، خیلی ها شریک ما شده اند (با خنده) در صورتی که من هیچگاه کار اقتصادی نکرده ام که شریک داشته باشم. شنیده ام برخی حتی خودشان را به عنوان مدیر املاک بنده و خانواده ام در جزایر جنوب و شاید جاهای دیگر معرفی کرده اند که ما حتی یک متر ملک در آنجا نداریم. خیلی ها هم دانشگاهی بنده در فلان دانشگاه ایران شده اند، در صورتی که من اصلا در دانشگاه های ایران درس نخوانده ام و کل دوره آموزش عالی را در دانشگاه های آمریکا بوده ام. خیلی ها نیز هم اتاقی ما در دوران سربازی شده اند در حالی که من اصلا در ایران سربازی نرفتم و دوره سربازی من به تدبیر مسئولین عالی نظام به عنوان امریه در وزارت امور خارجه و نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد سپری شده است. لذا شاید این فرصت خوبی باشد که من خدمتان عرض کنم که من نه ارتباط کاسبی با کسی دارم و نه از اقوام و خویشان من کسی با من کار اقتصادی می کند یا حق دارد از اسم من استفاده کند. حتی فرزندان من نه اجازه دارند جایی نام بنده را ذکر کنند و نه به لطف خدا تا کنون چنین کاری کرده اند. اخیرا با کمال تاسف شنیدم که یکی از حضرات – که فکرش را هم نمی کردم -- برای بازارگرمی در معاملات خصوصی اش، خودش را به دروغ به عنوان رییس پسر من معرفی کرده و این در حالی است که پسرم در محیط و تماس های کاری حتی از نام خانوادگی ظریف استفاده نمی کند که شائبه ای پیدا نشود. لذا گرچه بنده هیچ چیزی نیستم، ولی اگر کسی برای استفاده شخصی بگوید من فامیل ظریف هستم یا ادعا کند ظریف در موسسه یا دانشگاه ما درس داده، خلاف گفته است. جاهایی که من تدریس کرده ام مشخص است، دانشگاه تهران و دانشکده وزارت خارجه و دو سه ترم هم در یکی دو دانشگاه دیگر ولی هیچ گاه در هیچ موسسه خصوصی حضور نداشتم.