روایت عجیب شاهد زنده حادثه هفتم تیر

 محمدحسن اصغرنیا، از اعضای شورای مرکزی و مسئول آموزش حزب جمهوری اسلامی و از بازماندگان انفجار 7 تیر 1360 در مقر این حزب است.

 

اصغرنیا که در روز هفتم تیر 60 به عنوان استاندار سمنان، در جلسه حزب حضور داشته است با ما از خاطرات آن روز می‌گوید:

«اعضای حزب جمهوری اسلامی، هر هفته دور هم جمع می‌شدند و پس از اقامه نماز درخصوص مسائل مهم مملکتی بحث می‌کردند.

 

آن شب در هفتم تیر علاوه بر دکتر بهشتی به عنوان مسئول قوه قضاییه و دبیرکل حزب جمهوری اسلامی، برخی از وزرا و نمایندگان مجلس و سایر اعضا در دفتر حزب جمع شده بودند تا به بررسی بحث تورم بپردازند.

 

تعداد اعضای حاضر در جلسه، یکصد نفر بود و برغم اینکه موضوع جلسه بحث و بررسی تورم بود، دوستان پیشنهاد کردند که با توجه به عزل بنی‌صدر و پیش رو بودن انتخابات ریاست جمهوری، در مورد انتخاب کاندیدای حزب صحبت شود.

 

با توجه به تجربه تلخ حزب در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری و حمایت از جلال‌الدین فارسی، که البته مشخص شد ایشان افغانی‌الاصل هستند و نمی‌توانند رئیس‌جمهور شوند، شهید بهشتی اعلام کردند که حزب در این انتخابات کاندیدای حزبی ندارد و از هر کاندیدایی که صالح‌تر و صادق‌تر باشد ولو اینکه عضو حزب نیز نباشد، حمایت می‌کند. شهید بهشتی تأکید کردند که شهید رجایی کاندیدای حزب است.

 

در حین سخنرانی شهید بهشتی، به یکباره احساس کردیم که رعد و برقی وارد سالن شد و مانند زمین‌لرزه، سالن را به لرزه درآورد.

 

پس از آنکه به هوش آمدم متوجه شدیم که به همراه چندتن از دوستان در زیر آوار هستیم و بیش از چهار ساعت نیز در زیر آوار بودیم.

 

منافقین علاوه بر استفاده از خمیرهای انفجاری در اطراف سالن، در زیر میز دکتر بهشتی نیز بمب کار گذاشته بودند و با انفجار آن دکتر بهشتی و 72 تن از یاران ایشان را به شهادت رساندند و از جمع یکصد نفری آن شب، 27 نفر زنده ماندند.

 

خاطره‌ای که از آن شب در ذهنم باقی مانده است و فکر می‌کنم که هرگز نیز فراموش نخواهد شد این است که دکتر بهشتی با توجه به اینکه همیشه از عطر یاس استفاده می‌کردند، در لحظه انفجار گفتند دوستان من بوی گل یاس می‌شنوم، شما هم استشمام می‌کنید؟

 

بیان این جمله در آن لحظه به این معنی است که ایشان لحظه شهادت را درک کرده‌اند.

 

دشمنان انقلاب وقتی متوجه شدند که امام انقلاب را نمی‌توانند از صحنه خارج کنند، تصمیم گرفتند که یاوران بنیانگذار جمهوری اسلامی را هدف قرار دهند.

 

دکتر بهشتی همواره می‌گفتند که جان ما هیچ ارزشی ندارد و حتی یک ماه قبل از شهادت نیز ایشان بارها می‌فرمودند که من هر روز احساس می‌کنم تیری بر قلبم بنشیند و یا دیواری بر سرم خراب شود.

 

لذا در اتفاق آن شب و با توجه به حوادث آن روزهای انقلاب، همه آگاهانه وارد حادثه شدند و با توجه به ترور آیت‌الله خامنه‌ای در روز قبل می‌دانستند که خطر هست، اما در عین حال معتقد بودند که دیده‌بان انقلاب باید با ایستادگی و قدرت، حوادث را رصد کند.

 

دکتر بهشتی یک سیاستمدار و یک برنامه‌ریز بود و حتی بعد از شهادت ایشان، اروپایی‌ها اعتراف کردند که ایشان نابغه سازماندهی قرن بوده است.

 

تز دکتر بهشتی کادرسازی بود و پس از پیروزی انقلاب در 22 بهمن، شهید بهشتی به همراه آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله باهنر، آیت‌الله موسوی اردبیلی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در 29 اسفند در کانون توحید تهران جمع شده و حزب جمهوری را اعلام می‌کنند.

 

نیروهایی که دشمنان انقلاب از هر فرصتی برای از بین بردن آنها استفاده و با بهره‌گیری از دو فرمول ترور شخصیتی و حذف فیزیکی تا کنون ضربات زیادی را به انقلاب وارد کرده‌اند.

 

بیگانگان با دخالت‌های مستقیم و استفاده ابزاری از گروهک‌های تروریستی، از هر فرصتی برای پیشبرد مقاصدشان استفاده کرده‌اند و هر یک به طرق مختلف قصد نفوذ در کشور را داشتند، ضرباتی که متأسفانه تا به امروز نیز ادامه داشته است.»