«فرماندهی بیلشکر». این تیتر آفتابیزد برای «منتخب اول تهران» است. عارف به جای «رئیس مجلس» حالا «فرماندهی شکستخورده» معرفی شد. اتفاقی که شاید در تصور هیچکدام از رسانهها نمیگنجید. عارف که روزی به توصیهی بزرگان اصلاحطلب از صحنهی انتخابات ریاست جمهوری کنار رفت تا خود را برای عرصههای دیگری از سیاست آماده کند این روزها از پاستور رانده و از بهارستان مانده به عضویت عادی در کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اکتفا کرده است.
بزرگان اصلاحطلب هیچ حمایتی از عارف برای رسیدن به ریاست مجلس، ریاست مرکز پژوهشها و حتی ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات نکردند. پس از اتفاقات چند وقت اخیر، عارف مدعی «مهندسی انتخابات کمیسیونها» شده است. دوستان عارف اما «کوتاهی لاریجانی» در تقسیم درست افراد در کمیسیونها را عامل شکستشان میدانند. منتجبنیا نیز با تکرار ادعای عارف مبنی بر سازماندهی انتخابات کمیسیونها، اظهار تعجب و شگفتی کرده که نمیداند چرا روز اصلاحات در مجلس به تاریکی گراییده است.
عدم آشنایی نونمایندگان فراکسیون امید با فعالیتهای تشکیلاتی امروز آش مجلس دهم را آنقدر برای «منتخب اول تهران» شور کرده است که حالا تمام دغدغهی عارف، آشنا کردن اعضای فراکسیون امید با اصول فعالیتهای تشکیلاتی در مجلس است و شعارهای پیش از انتخابات را فراموش کرده است.
قوس صعود و قوس نزول!
قوس صعود محمدرضا عارف با سودای ریاستجمهوری آغاز شد. سودایی که چند روز مانده به برگزاری انتخابات برای او رنگ باخت. پس از انتخابات از گمانهزنیها دربارهی وزیر علوم شدن و حتی معاون اولی او برای دولت روحانی در روزهای نخست دولت یازدهم هم آبی برای او گرم نشد. در انتخابات مجلس با کسب بیشترین رأی در تهران، خود او و دوستانش باورشان شده بود که او رئیس شده است. در دور دوم انتخابات مجلس، با انگیزهای وصفناشدنی نقطهنقطهی ایران را زیر پا گذاشت تا مردم نمایندگان «لیست امید» را به مجلس بفرستند. پس از برگزاری دور دوم انتخابات مجلس همچنان پرشور و پرانگیزه و در قوس صعود در حال ایفای نقش خود بود و حتی به ریاست «فراکسیون امید» هم انتخاب شد.
مجلس دهم که شروع به کار کرد، کلید قوس نزول عارف در عرصهی سیاست هم زده شد و روزهای خوش عارف در بازی انتخابات مجلس به پایان رسید. اصلاحطلبانی که با بلیت «لیست امید» سوار بر اتوبوس مجلس دهم شده بودند، از عارف برای تکیه زدن بر کرسی ریاست حمایت نکردند تا او قید کاندید شدن برای هیئت رئیسهی دائم را بزند. پس از این، عارف اما کاندیدای ریاست سنی شعبه 13 بررسیکننده اعتبارنامهی مجلس شد. در این رقابت هم عارف نتوانست بیشتر از سیدجواد حسینیکیا نماینده سنقر و کلیایی رأی کسب کند.
همه منتظر بودند تا «فردین اصلاحات» رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شود. اما عارف در انفعالی روشن، این سمت را نپذیرفت تا ناراحتی او از عدم حمایت نمایندگان لیست امید و دوستانش در خارج از مجلس بیش از پیش آشکار شود. مصطفی کواکبیان در مصاحبه با روزنامهی آفتاب یزد دربارهی چرایی عدم تمایل عارف برای ریاست بر مرکز پژوهشهای مجلس گفت: «آقای عارف میگویند که در بحث آموزش عالی میتوانند موفقتر باشند. یعنی کمیسیون آموزش را ترجیح میدهند.» اما ریاست کمیسیون آموزش،تحقیقات و فناوری مجلس که یکی از مهمترین کمیسیونهای تخصصی مجلس است هم نصیب عارف نشد. یعنی او خودش وارد عرصه نشد تا محمدمهدی زاهدی وزیر علوم سابق دولت احمدینژاد با 13 رأی رئیس کمیسیون آموزش شده و قوس نزول عارف کامل شود.
خواجه در این عهد وفا نیست!
روزنامهی آفتابیزد در تحلیلی بر چرایی عدم حضور عارف در عرصهی رقابت برای رسیدن به ریاست کمیسیون آموزش مجلس «عدم تمایل به ریسک دوباره» را دلیل اصلی دانست. عارف پس از اینکه طعم تلخ عدم حمایت حداکثری دوستانش برای رسیدن به ریاست مجلس را چشید، دیگر حتی از رقابت با یک اصولگرای کمتر شناخته شده هم کنار کشید و ترس از شکست در مقابل زاهدی منجر شد او امروز فقط یک عضو عادی کمیسیون آموزش باشد نه هیچ چیز دیگر.
آفتابیزد اما فرض کرده که عارف کاندید ریاست شده و بر مبنای همین فرضیه به چهار دلیل، او را پیروز انتخابات هیئت رئیسهی کمیسیون آموزش میداند. تصور اینکه عارف اگر کاندیدا میشد حتما رئیس بود چون اعضای هیئت رئیسهی کمیسیون آموزش اصلاحطلب هستند. اینکه «محمد قمی» که کاندیدای ریاست شده بود به اندازهی عارف پتانسیل ریاست نداشت. اینکه اعضای کمیسیون آموزش بین «زاهدی» و «عارف»، بدون شک عارف را انتخاب میکردند. در نهایت اینکه عارف «پرستیژ علمی» بیشتری نسبت به سایر رقبایش داشت و همین برگ برندهی او در انتخابات هیئت رئیسهی کمیسیون آموزش بود. اصلاحطلبان آنقدر ادعاهای رنگباختهی «پیروزی حداکثری» را تکرار کردند تا سرمست از این خیالبافیها، قافیه را در مجلس باخته و امروز مجبور باشند به تحلیل «پرستیژ علمی عارف» و «پیروزی فرضی او در مقابل زاهدی» برای ریاست یک کمیسیون در مجلس بپردازند.
عارف اما بالاخره لب به سخن گشود. هر چند الان را فرصت مناسبی برای گلایه ندانست ولی گفت: «گلایههای جدی نسبت به عملکرد برخی از اعضای ائتلاف امید وجود دارد». او مشکل اصلی را در مجلس «کملطفی» دانست. کملطفی برخی از اعضای فراکسیون که اگر این کملطفیها نبود «فراکسیون امید بهتر به اهداف خود میرسید». عارف که ظاهرا تمایلی به گلهی صریح از دوستانش در موقعیت فعلی ندارد، موضوعی انحرافی را پیش کشید. او مدعی است در انتخابات کمیسیونها «مهندسی» صورت گرفته است. مهندسی و سازماندهی که نتیجهاش «شکست فراکسیون امید» در روند انتخاب اعضای هیئت رئیسهی کمیسیونها شده است. عارف همچنین اعلام کرد برخلاف تبلیغات برخی رسانهها، او اهل قهر کردن نیست: «عارف چه کسی است که بخواهد قهر کند یا بیانگیزه باشد؟».
آفتاب یزد هم به قلم علی تاجرنیا تحلیلی با عنوان «دست عارف خالی است» منتشر کرد. تاجرنیا در تحلیل خود عارف را فاقد تجربهی کار تشکیلاتی در مجلس دانسته و عنوان کرد: «ساز و کار امور یک فراکسیون یک امر کاملا تشکیلاتی است. عارف چهره ای است دانشگاهی که مدیریتهای اجرایی دولتی را تجربه کرده و مدیریت های حزبی را دنبال نکرده است. بنابراین بهتر است از آقای دکتر عارف متناسب با ظرفیت های ایشان انتظار داشته باشیم نه بیشتر».
«تقریبا هیچ»!
به نظر میرسد فراکسیون پرطمطراق «امید» که روزی ادعای «مدیریت کشور» را داشت، با انفعال عارف در صحنهی تحولات مجلس شورای اسلامی به کار خود پایان داده است. فراکسیونی که ظاهرا فقط برای انتخاب عارف به ریاست مجلس تشکیل شده بود و هیچ برنامهی دیگری برای مجلس دهم ندارد. بیبرنامهگی این فراکسیون از آنجا پیداست که از میان 12 کمیسیون موجود در مجلس، اصلاحطلبان تنها توانستند دو کمیسیون را برای نمایندگان خود به ارمغان بیاورند. از همه بدتر اینکه از 158 نفری که میثاقنامهی جریان اصلاحات را امضا کردند تنها 103 نفر آن هم با متوسل شدن به قسم و آیه، به ریاست عارف رأی دادند.
از سوی دیگر حسن رسولی سخنگوی ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف در گفتوگو با آرمان علاوه بر غیرواقعی و بازی دانستن اعلام «158 عضو» برای فراکسیون امید، پرده از علت اصلی شکست عارف از لاریجانی برداشته و گفت: «در روزهای انتخاب رئیس مجلس، حزب اعتدال و توسعه نسبت به حمایت از آقای عارف اعلام بیطرفی کرد. همین مساله باعث شد تا آقای عارف از رای کافی برخودار نشود.» این همان اتفاقی است که کواکبیان از آن با عنوان «خنجر زدن از پشت» یاد کرد.
محمود صادقی یکی از اعضای کمیسیون آموزش که با آفتاب یزد گفتوگو کرده نیز ضمن اعلام عذرخواهی اعضای کمیسیون آموزش از محمدرضا عارف، گزارشی ناامیدکننده از عملکرد «فراکسیون امید» ارائه کرد: «ما نباید این موضوع را انکارکنیم که فراکسیون امید، از جهت تشکیلاتی عملکرد موفقی نداشت. اگر ما در فراکسیون امید، مدیریت خوبی داشتیم ریاست 4 تا 7 کمیسیون از آن ما بود.» صادقی اعضای فراکسیون امید را به اصلاح نگاهشان به کار تشکیلاتی هم فراخواند: «بهتر است نمایندگان قبل از اینکه به خودشان فکر کنند به مسائل تشکیلاتی توجه داشته باشند.» به گفتهی وکیلی سخنگوی فراکسیون امید حتی برخی از اعضای این فراکسیون، در روز انتخابات کمیسیونها با یکدیگر رقابت کردند. بنابراین چالش عمیق و جدی اصلاحطلبان در ادامهی کار مجلس دهم، جمع کردن تفکرات پراکنده و هرسویی اعضای فراکسیون در کنار یکدیگر و تحت رهبری عارف است.
در نهایت شاید عارف امروز تنها به نردبانی نجیب و سربهراه برای مقاصد و اهداف جناحی اصلاحطلبان تبدیل شده است. محمدرضا عارف پس از آن همه جوسازی فضایی نه رئیس مجلس شد، نه رئیس مرکز پژوهشهای مجلس و نه رئیس هیچ کمیسیون و بخش مهم دیگری در مجلس. او حالا فقط یک نمایندهی عادی است که دستاورد او از کمیسیونهای مجلس معادل است با: «تقریبا هیچ».