آیا محمد رضا عارف قهر کرده است؟ دلیل رفتار منفعلانه او پس از انتخابات هیأت رییسه مجلس چیست؟ چرا اصلاح طلبان در انتخاب روسای کمیسیونهای مجلس تعلل ورزیدند و عملکرد ضعیفی از خود نشان دادند؟
برای پاسخ به این سوالها باید به چند نکته مهم در انتخابات هفتم اسفند توجه کرد.
نخست اینکه اصلاح طلبان پس از برگزاری انتخابات و با مشاهده پیروزی صد درصدی در انتخابات تهران و خانه نشینی ژنرالهای جریان اصولگرایی، این پیروزی تاریخی را به سراسر کشور تعمیم دادند و خود را برنده بلامنازع انتخابات معرفی کردند.
این وضعیت هنگامی تشدید شد که اصلاح طلبان در دور دوم انتخابات نیز موفق شدند از بین۶۸ کرسی باقی مانده ۴۹ کرسی را به دست بیاورند.
تعمیم پیروزی تاریخی اصلاح طلبان در تهران به سراسر کشور سبب یک تحلیل کیفی و غیرواقعی از انتخابات شد.
در نتیجه اصلاح طلبان غافل از اینکه رییس مجلس آینده را کمیت نمایندگان مشخص میکند و نه کیفیت حضور مردم، تمام تخم مرغهای خود را در سبد رقابت بر سر ریاست مجلس دهم گذاشتند.
جایی که علی لاریجانی با علم به اینکه تعداد اصولگرایان میانه رو منتخب مجلس دهم از اصلاح طلبان در سراسر کشور بیشتر است حاضر به هیچ گونه بده و بستانی با اصلاح طلبان در این زمینه نشد.
عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاح طلبان با افشای پشت پرده مذاکرات اصلاح طلبان و لاریجانی در این زمینه گفته بود: «قبل از انتخاب هیأت رییسه مجلس اصلاح طلبان به شکلهای مختلف برای آقای لاریجانی پیغام فرستادهاند و به ایشان پیشنهادهای مختلفی در جهت حضور ایشان در هیئت رییسه مجلس آینده مطرح کردهاند. آقای لاریجانی پاسخ به این پیشنهادها را به بعد از انتخاب رییس مجلس موکول کردهاند و با هیچ کدام از پیشنهادهای اصلاح طلبان موافق نکردهاند. به نظر میرسد آقای لاریجانی به صورت مطلق به دنبال ریاست مجلس است و به غیر از این به وضعیت دیگری رضایت نمیدهد».
سخنان ناصری نشان میدهد اصلاح طلبان حتی قصد داشتهاند لاریجانی را وارد تحلیل غیرواقعی خود در مسأله انتخاب رییس مجلس کنند که وی از این کار خودداری کرده است.
در نتیجه اصلاح طلبان با شتابزدگی و تحلیلی اشتباه محمدرضا عارف نفر نخست لیست امید در تهران را به قربانگاه دهم خرداد فرستادند.
این در حالی است که رسانههای گروهی در روزهای قبل از انتخابات هیأت رییسه این مسأله را به یک جنگ قدرت بین دو جریان سیاسی کشور تبدیل کرده بودند.
در نهایت نیز پیروزی لاریجانی به منزله پیروزی اصولگرایان و شکست عارف به منزله شکست اصلاح طلبان تعبیر شد.
چرا نباید انتخاب رییس مجلس به یک مسئله حیثیتی تبدیل شود؟
نکته دوم اینکه محمدرضا عارف به عنوان منتخب اول تهران در انتخابات هفتم اسفند به شکلی هیجانی در دام مشاوران و نزدیکان خود گرفتار شد که وی را بدون رقیب رییس مجلس آینده میدانستند.
به هر حال عارف سیاستمدار سرد و گرم چشیدهای است و روزهای حساس و دشوار بزرگی را در گذشته و زمانی که معاون اول دولت اصلاحات بود پشت سر گذاشته است.
عارف نباید در دام مشاوران خود گرفتار میشد و پیروزی قاطع خود و یارانش در انتخابات تهران را به معنای قبضه کردن مجلس توسط اصلاح طلبان تحلیل و تفسیر میکرد.
به همین دلیل هنگامی که او در انتخابات هیأت رییسه موقت مجلس ناکام ماند دچار سرخوردگی و یأس شد و به دست گرفتن بقیه کرسیهای بااهمیت مجلس را به فراموشی سپرد.
به نظر میرسد اصلاح طلبان پس از شکست عارف در انتخابات هیأت رییسه مجلس هیچ برنامه ریزی برای به دست آوردن صندلیهای مهم مجلس دهم انجام ندادند.
انتخابات روسای کمیسیونهای مجلس نشان داد اصلاح طلبان از بین دوازده کمیسیون مجلس تنها موفق شدند ریاست دو کمیسیون را به دست بیاورند.
آماری که از شکست کامل اصلاح طلبان در به دست آوردن صندلیهای کلیدی مجلس دهم حکایت دارد.
عارف حتی حاضر نشد ریاست مرکز پژوهشهای مجلس که یکی از مهمترین ارکان قوه مقننه کشور است را قبول کند.مسأله ای که در آینده موجب پشیمانی اصلاح طلبان خواهد شد.
عملکردضعیف اصلاح طلبان در به دست آوردن ریاست کمیسیونهای مجلس به مانند عدم حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم مضر و پشیمان کننده خواهد بود.
حافظه تاریخی جامعه ایرانی نشان داده که هرگاه اصلاح طلبان یک انتخابات را جدی نگرفتهاند پس از مدتی نتیجه انتخابات و در نهایت فضای سیاسی کشور به سمت تندروهای جریان مقابل تمایل پیدا کرده و دست اصلاح طلبان از دادن پاسخ به تندرویها کوتاه مانده است.
نکته مهم دیگر در این زمینه عملکرد ناهماهنگ و بیبرنامه فراکسیون امید در مجلس دهم شورای اسلامی است.
پس ازانتخابات هیأت رییسه مجلس مصطفی کواکبیان اولین کسی بود که عنوان کرد۵۰ نفر از اعضای فراکسیون امید از لاریجانی حمایت کردهاند.
این در حالی است که پس از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی۱۵۸نفر میثاق نامه جریان اصلاحات را امضا کردند اما در نهایت فراکسیون امید با۱۰۵ عضو تشکیل شد.
این ریزش و عدم هماهنگی در تشکیل این فراکسیون میتواند پاسخ بسیاری از بینتیجه ماندن برنامههای اصلاح طلبان در مجلس دهم را بدهد.
به نظر میرسد فراکسیون امید تنها برای انتخاب عارف به ریاست مجلس تشکیل شده بود و هیچ برنامه دیگری برای ادامه رویکرد اصلاح طلبانه در مجلس دهم نداشته است.
شاید مسوول همه این بی برنامه گی ها نفر نخست فراکسیون امید باشد، کسی که سودای رهبری جریان اصلاحات را بر سر دارد و روزی برای بر تن کردن ردای ریاست جمهوری هم خیز برداشته بود. اما به خواست و اراده رهبر جریان اصلاحات و سایر بزرگان ناچار شد به نفع حسن روحانی کناره گیری کند، کناره گیری که امروز می تواند درباره آن ارزیابی بهتری داشت و مهر تایید زد بر تصمیم سید محمدخاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن خمینی و علی اکبر ناطق نوری برای وادار کردن عارف به کناره گیری به نفع روحانی.
محمد رضا عارف امروز ثابت کرده است که مرد روزهای سخت و تلخ سیاست نیست و نمی توان بیش از این روی او حساب باز کرد و در صورت تلاش برای تکرار حضور در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری قطعا باید اصلاح طلبان روی گزینه ای غیر از عارف برنامه ریزی کنند.