چرا از نگاه اصلاحات هاشمی دیگر مقبولیتی در جامعه ندارد؟

با اعلام نتایج انتخابات مجلس خبرگان رهبری و پیروزی لیست اعتدالی موسوم به لیست هاشمی در تهران، که هم‌پوشانی جدی با لیست جامعتین داشت بعضی از اصلاح‌طلبان و اعتدالیون درصدد القای پیروزی لیست اعتدالی در کل کشور برآمدند اما عده‌ای از واقع‌گرایان این جریان، با توجه به عدم‌تغییر ماهوی ترکیب خبرگان، امکان ریاست هاشمی بر این مجلس را منتفی دانستند و اظهار داشتند که هاشمی نیز با حمایت از یکی از کاندیداهای خبرگان به پیگیری اهدافش اقدام می‌کند.

اما اکنون پس از برگزاری انتخابات ریاست خبرگان و رأی قاطع نمایندگان این مجلس به آیت الله جنتی، بعضی از اصلاح‌طلبان به کذب اظهارات خود در مورد پیروزی در انتخابات خبرگان اعتراف کرده‌اند و بعضی نیز درصدد توجیه این شکست برآمده‌اند.

در همین خصوص بعضی از اصلاح‌طلبان، چرایی رویگردانی نمایندگان مجلس خبرگان از هاشمی را تغییر تفکر و رفتار سیاسی هاشمی به‌ویژه موضع‌گیری‌های او در فتنه 88 عنوان کردند عصر ایران در این رابطه می‌نویسد:" هاشمی و طرفدارانش باید قبول کنند که او دیگر مقبولیت سابق را در نزد حوزه‌های علمیه و علمای بلادی که به مجلس خبرگان راه پیداکرده‌اند، ندارد. ... به نظر می‌رسد که روحانیون مجلس خبرگان به دلیل مواضع هاشمی بعد از سال 88 از او دلخور هستند و حتی بر این باور هستند که او دیگر آن انقلابی سابق نیست.

هاشمی قبل از سال 88 در سال 86 توانست با کسب 41 رأی از مجلس چهارم در مقابل آیت‌الله جنتی که 34 رأی آورده بود، رئیس مجلس خبرگان شود. سال 87 نیز هاشمی با 51 رأی (در مقابل 26 رأی آیت‌الله یزدی) در ریاست مجلس خبرگان ابقا شد. مواضع هاشمی در این سال‌ها باعث شده است کسانی که هاشمی را یک مجتهد سیاسی تمام‌عیار می‌دانستند، از او فاصله بگیرند و به سمت رقبای سیاسی او بروند. سال 88 نقطه عطفی در زندگی سیاسی هاشمی بود.

رفسنجانی از جریان اصولگرایی فاصله گرفت و به اصلاحات نزدیک شد. قرار ندادن نام هاشمی در فهرست جامعه مدرسین در انتخابات خبرگان پنجم به‌خوبی حکایت از این معنا دارد."[1]

همچنین آفتاب یزد در خصوص وضعیت مقبولیت هاشمی و عدم‌تغییر ترکیب سیاسی اعضای خبرگان در مجلس جدید می‌نویسد:"زمانی که هاشمی رفسنجانی با منتقد دیرینه‌اش محمد یزدی به رقابت بر سر ریاست خبرگان پرداخت، آن زمان او تنها 24 رأی آورد و آیت‌الله یزدی 47 رأی، اگر آن رأی آوری را با 21 رأی امینی و 51 رأی امروز جنتی مقایسه کنیم، به‌راحتی به این نتیجه می‌رسیم که امینی آن‌قدرها هم کم رأی نیاورده! بلکه آرای او تقریباً با آرای هاشمی سال 93 در خبرگان برابری می‌کند. پس تقصیر به گردن آیت‌الله ابراهیم امینی نیست. بلکه نتایج دیروز نشان می‌دهد هاشمی در مجلس پنجم همان‌قدر عزیزاست! که در مجلس چهارم بود."[2]

از سوی دیگر اصلاح‌طلبان معترف‌اند که هرچند آیت الله مصباح و آیت الله یزدی نتوانستند به مجلس جدید راه پیدا کنند اما افراد مشابه بسیاری به مجلس خبرگان راه پیداکرده‌اند و ازاین‌رو ترکیب مجلس خبرگان فعلی نسبت به خبرگان پیشین تغییری نکرده است.

در این رابطه روزنامه قانون می‌نویسد:" باید اشاره شود اگر یزدی و مصباح را مردم تهران از مجلس خبرگان کنار زدند، ولی چندین مصباح و یزدی دیگر را مردم شهرستان‌ها وارد این مجلس کرده‌اند. این موضوع به‌راحتی معادلات جریانی که دل به تغییر در شاکله خبرگان بسته بودند را نقش بر آب کرد و باید برای رسیدن به اهدافی که در سر داشتند، راهبردی دیگر بیندیشند، چرا که دیگر نه 7 اسفندی در کار است، نه بدنه اجتماعی که به‌راحتی گزینه‌های مد نظر را انتخاب کنند. حتی این نکته را نیز فراموش نکنیم که شاید دیگر هاشمی نیز در میان نباشد که به‌راحتی و با درایت خود بتواند، مردم را مجاب کند تا به چهره‌هایی رأی دهند که علقه‌ای به آن‌ها ندارند و بخشی از خواسته‌های آن‌ها با پیشینه برخی بزرگان متفاوت بوده است و تنها به دلیل قرار گرفتن نام آن‌ها در کنار هاشمی، روحانی و خمینی، راه برای ابقای دوباره آن‌ها باز شد."[3]

عده‌ای از اصلاح‌طلبان نیز در توجیه شکست انتخابات ریاست خبرگان به پیچیده بودن مناسبات مجلس خبرگان توسل جسته‌اند که به این طریق شکست اخیر را غیرعادی و غیرمنطقی جلوه دهند در این خصوص احمد شیرزاد در روزنامه آرمان می‌نویسد" رقابت‌ها و تعاملات پیچیده سیاسی هم در این مجلس وجود دارد به‌طور مثال، آیت االله هاشمی رفسنجانی که در دوره‌ای، با قاطعیت بالایی رئیس مجلس خبرگان بودند، به‌یک‌باره و در اثر برخی اتفاقات سیاسی کنار گذاشته شدند و در دوره‌های بعدی هم، باوجوداینکه ایشان بیشترین رأی را در حوزه انتخابیه خود و در میان سایر اعضای مجلس خبرگان کسب کردند، مورد عنایت سایر همکاران خود در مجلس خبرگان قرار نمی‌گیرند تا بتوانند نامزد ریاست این مجلس شوند. در مجلس خبرگان، ملاحظات بسیار پیچیده صنفی را هم وجود دارد. مسائلی که به روابط بین علما مربوط می‌شود و بسیاری از مواقع برای سیاسیون قابل درک نیست و مردم عادی هم نمی‌توانند با محاسبات معمول این ملاحظات را درک کنند"[4]

با این همه بعضی از اصلاح‌طلبان با انتشار مطالب گسترده مثل همیشه سعی کردند زیر قواعد بازی بزنند و شکست سنگین اخیر را به گردن شورای نگهبان بیندازند، اصلاح‌طلبان که قبل از انتخابات با تخریب شورای نگهبان چهره‌ای مظلوم از خود در چشم مردم ایجاد می‌کردند تا بدین واسطه رأی مردم را تصاحب کنند پس از شکست نیز علت شکست را به رد صلاحیت کاندیداها ارتباط می‌دهند و از این حیث، با قاطعیت باید گفت: اصلاح‌طلبان فقط زمانی که برنده قطعی انتخابات شوند متعرض این نهاد قانونی نمی‌شوند.

به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان پی برده باشند که اظهارات و اقدامات خلاف مصالح نظام و منافع کشور توسط نمایندگان مجلس خبرگان نادیده گرفته نمی‌شود همچنین جوسازی و انتشار اخبار دروغین جهت پیروز نشان دادن خود، موجب گمراهی بدنه و حتی فعالین اصلاح‌طلب می‌شود که در نهایت عواقب این رفتار، ته مانده اعتبار اصلاحات را از بین خواهد برد.

 

[1] http://www.asriran.com/fa/news/470319

[2] http://www.aftabeyazd.ir/37703

[3] http://www.ghanoondaily.ir/daily/detail/68330

[4] http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/152559