قرار است دولت حزب لیکود که تنها با یک کرسی بیشتر، اکثریت کنست ۱۲۰ کرسی اسراییل را به دست آورده است (در ائتلاف با احزاب ارتدوکس یهودی شامل «خانه یهودی»، «یهودیت توراتی متحد»، و «شاس» و حزب مرکز گرای «کولانو»)، با پیوستن حزب «یسراییل بیت نا» (اسراییل، خانه ما) به رهبری «آویگدور لیبرمن»، تعداد کرسیهای طیف خود را به ۶۶ برساند. حال میتوان گفت که دستراستیترین و صهیونیستترین دولت در تاریخ منحوس اسراییل شکل گرفته است.
با پیوستن آویگدور لیبرمن و حزبش به لیکود، خود او قرار است که وزارت دفاع، دومین پست پرقدرت در حکومت اسراییل، را بر عهده بگیرد.
لیبرمن که سابقا وزیر خارجه رژیم صهیونیستی بود، به دلیل پیشنهادات افراطیاش در سیاست داخلی و خارجی، از جمله صدور حکم اعدام برای حملهکنندگان با سلاح سرد، بمباران سد اسوان مصر، الحاق بخش زیادی از کرانه باختری به اسراییل و… معروف است، به آن اندازه صهیونیست سرسختی است که خود در میان شهرکنشینان صهیونیست در کرانه باختری زندگی میکند.
انتخاب این سیاستمدار ۵۷ ساله، با سابقه رفتارها و اظهارات رادیکال و با کمترین سابقه و تجربه نظامی، به وزارت دفاع نه تنها احزاب چپ و مرکز این رژیم که حتی بسیاری از هم حزبیهای نتانیاهو را هم نگران کرده است.
آویگدور لیبرمن
همین حالا هم کابینه نتانیاهو شامل شماری از وزرای صهیونیست متعصب و ارتدوکس همچون آیلیت شاکد، داوید آزولای، نفتالی بنت، اوری آریل، یعقوب لیتسمن و آریه دِری است.
آریه دری؛ وزیر امور داخلی
یعقوب لیتسمن، وزیر بهداشت
نفتالی بنت؛ وزیر آموزش
موشه یعالون، عضو لیکود و چهره نظامی-امنیتی باسابقه رژیم صهیونیستی که هفته پیش به دلیل اختلافات صریح و عمیق با نتانیاهو مجبور به استعفاء از پست وزارت دفاع شد و جای خود را به لیبرمن داد، بعد از کنار رفتن از پست خود باز هم نسبت به بالاگرفتن موج افراط گرایی در حزب لیکود و کل اسراییل هشدار داد.
نتانیاهو و موشه یعالون
نخست وزیر اسبق این رژیم از حزب کارگر، ایهود باراک، پا را از یعالون فراتر گذاشت و گفت «بذرهای فاشیزم حکومت را آلوده کرده است.»
ایهود باراک
نمونه اخیر ایدههای رادیکال لیبرمن، اظهاراتش درباره «اسماعیل هنیه»، رهبر حماس در غزه بود. او گفت که اگر نخست وزیر بود به هنیه ۴۸ ساعت فرصت میداد که جسد سربازان اسراییلی کشته شده در حمله وحشیانه به غزه (۲۰۰۹-۲۰۰۸) و اسرای اسراییلی نزد حماس را تحویل دهد، «وگرنه خواهد مرد!»
البته چنین ایدههای لات منشانه و لومپنیستی از کسی که در جوانی «کتک زن کلوبهای شبانه» بوده است، چندان هم نباید دور از انتظار باشد!
انتخاب لیبرمن به وزارت دفاع، بعد از هفتهها تلاش و مذاکرات نتانیاهو برای گسترش دولت ائتلافی خود انجام گرفت. نتانیاهو پیش از رو کردن به لیبرمن و حزبش، در حال مذاکره با «اسحاق هرتسوگ»، رهبر فهرست «اتحاد صهیونیستی» (ترکیب فهرست حزب کارگر و حزب جدید هاتنوا به رهبری تسیپی لیونی) بود که به نتیجه نرسید.
علاوه بر لیبرمن، هم حزبی او هم قرار است به وزرات امور یهودیان خارج از اسراییل برسد. شرط دیگر لیبرمن برای نتانیاهو، اختصاص ۳۶۵ میلیون دلار اضافه برای مستمری سالخوردگان، به ویژه سالخوردگان یهودی مهاجر از شرق اروپا، بود. لیبرمن همچنین اصرار داشت که دولت «حکم اعدام» را برای فلسطینیهایی که به سربازان اسراییلی حمله میکنند، در دستور کار قرار دهد، که در نهایت از این شرط عقب نشینی کرد.
البته خود نتانیاهو نیز نگران تبعات انتصاب لیبرمن به وزارت دفاع است (لیبرمن یک بار خواستار «سر بریدن فلسطینیهای غیر وفادار به اسراییل» شده بود!)، از همین رو تاکنون چند باری تاکید کرده است که به روند سازش با دولت خودگردان متعهد است و همچنان بر عملکرد وزارت دفاع به ویژه در کنترل بخش اشغالی کرانه باختری نظارت خواهد کرد. گرچه از زمان شکست طرح سازش اوباما، در آپریل ۲۰۱۴، عملا مذاکرات به اصطلاح صلح میان نتانیاهو و محمود عباس متوقف مانده است.
کودتا علیه ارتش!
در تاریخ معاصر، در واقع از زمان شکلگیری ارتشهای مدرن، سوابق زیادی از کودتای نیروهای نظامی علیه حکومتهای غیرنظامی وجود داشته است، اما آن چه را که روز ۲۰ می (استعفای یعالون از وزارت دفاع) اتفاق افتاد، میتوان کودتای جناح به اصلاح «بازهای» حکومت اسراییل علیه ارتش آن دانست. موشه یعالون، وزیر دفاعی که مجبور به استعفاء شد و جای خود را به لیبرمن داد، چهرهای مورد اعتماد در بین مقامات نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی محسوب میشد.
در واقع در اسراییل امروز، گروهی در حال سلطه کامل بر سیاست هستند که «ارزشهای یهودی» (آن هم به فاشیستیترین و ارتدوکسترین قرائت آن) را بالاتر از هر چیز دیگری در ساختار سیاسی قرار میدهند. آنها «نو-صهیونیست»هایی هستند که به گفته خود قصد دارند عرصه را از دست (به زعم خود) «فسیلهای سیاسی» نگهدارنده به اصطلاح «دموکراسی سکولار» رژیم صهیونیستی بیرون آورند. آنها مفاهیمی چون سکولاریزم، حکومت قانون، ارزشهای جمهوریخواهانه و امثال اینها را منسوخشده میدانند.
دههها بود که ارتش جنایتکار و بدنام، در درون رژیم صهیونیستی از سوی جناحهای مختلف سیاسی معتبرترین و متحدکنندهترین نهاد محسوب میشد که ورای نزاعهای سیاسی و انتقادات قرار میگرفت. حال اوضاع عوض شده است، و جناحی در درون این رژیم سر بر آورده است که همین ارتش ظالم و کودککش را به «نرمخویی» و «شل بودن» متهم میکنند!
در جریان آخرین تجاوز صهیونیستها به غزه در تابستان ۲۰۱۴، نفتالی بنت، رهبر حزب خانه یهودی، و از منادیان این «نو-صهیونیزم»، فاز انتقادات آشکار و تند از ارتش را کلید زد و اتفاقا سیبل اصلی انتقادات او همین موشه یعالون بود.
بنت، به دلیل پیوندهایی که با بخش رادیکال و ارتدوکس ارتش، عمدتا فرماندهان ردههای میانی، داشت، اطلاعاتی محرمانه به دست آورد و بر همان اساس به شدت عملکرد آن را در جریان عملیات موسوم به «لبه دفاعی» در غزه زیر سوال برد.
نفتالی بنت؛ از نظریهپردازان اصلی «نو-صهیونیزم»
او فرماندهی عالی ارتش را متهم کرد که اطلاعات حیاتی را از دولت مخفی میکند و در سرکوب حماس کوتاهی به خرج میدهد. این در حالی بود که در عملیات کثیف لبه دفاعی دهها کودک فلسطینی قربانی تجاوزگری و بیرحمی ارتش اسراییل شدند و غزه با موشکها و راکتهای اسراییلی شخم زده شد. اما نفتالی بنت، هشدار صریح ارتش را به دولت درباره عدم اشغال غزه نشانه «بزدلی» فرماندهان آن خواند.
تجاوز نظامی اسراییل به غزه، ۲۰۱۴
اما در آن مقطع، انتقادات تند بنت که تا حدی با انتقادات وزیر خارجه وقت، آویگدور لیبرمن، همپوشانی داشت، به سد محکم ائتلاف نتانیاهو از یک سو، و یعالون و فرماندهان ارشد ارتش از سوی دیگر خورد و به جایی نرسید. این ائتلاف درباره راهبرد عملیات نظامی با اهداف محدود و برقراری آتش بس با حماس با میانجیگری مصر توافق داشت. البته هم نتانیاهو و هم ارتش برای این راهبرد توجیهات خاص خود را داشتند که در این مقال نمیگنجد.
به هر حال، گرچه حرف راستگرایان افراطی در تابستان ۲۰۱۴ به کرسی ننشست، اما شروع انتقادات آشکار به ارتش و پررنگ شدن نقش این جناح در عرصه سیاسی اسراییل، نقطه عطفی بود که منجر به موفقیت آنها در انتخابات پارلمانی مارچ ۲۰۱۵ بود. آنها در این انتخابات نفوذ خود را در کنست و دولت تثبیت کردند.
حالا، «نو-صهیونیستها» نه تنها میخواهند دولت را خود در دست بگیرند (لیبرمن وزارت دفاع را پلهای برای رسیدن به نخست وزیری در دور بعد میداند)، بلکه قصد دارند یک انقلاب ایدئولوژیک هم در ساختار سیاسی رژیم صهیونیستی ایجاد کنند و نهادهایی چون ارتش را بر اساس ادراک سیاسی و برنامه بلندمدت خود سازماندهی مجدد کنند. برنامهای که ان شاالله با حماقت و جنون امثال بنت و لیبرمن و همفکران آنها، رژیم صهیونیستی را در ۲۵ سال آینده (طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب) در سراشیبی سقوط و نابودی قرار خواهد داد.
مهرهچینیها از پیش آغاز شده است. خود نفتالی بنت، وزارتخانه پایهای و مهم «آموزش» را در اختیار دارد، جایی که میتواند برنامه آموزش ایدئولوژیک خود و همفکرانش را برای جاگیر کردن صهیونیزم نوین افراطی و نژادپرستی یهودی در ذهن دانش آموزان و دانشجویان اسراییلی پیش ببرد. از همین رو، بنت کارویژه اصلی خود را تغییر متون درسی به ویژه در زمینه علوم انسانی قرار داده است. از سوی دیگر، همکار و هم حزبی او در وزارت دادگستری، آیلت شاکد، کارزار تغییرات اساسی را در این وزارتخانه اغاز کرده است. کاستن قابل ملاحظه از اختیارات دیوان عالی و محدود کردن فعالیت سازمانهای غیردولتی حقوق بشری در این رژیم از جمله این اقدامات بوده است.
آیلت شاکد؛ وزیر دادگستری از حزب خانه یهودی
لیبرمن، با نام اصلی «ایوت لِوویچ لیبرمن»، متولد جمهوری مولداوی، از جماهیر اتحاد شوروی، در ۱۹۷۸ به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرد و تابعیت اسراییلی گرفت. کل تجربه نظامی او، چند ماه خدمت وظیفه سربازی در سررشته داری ارتش (در بخش توزیع مواد غذایی و ملزومات) در دهه ۱۹۸۰ است. در حالی که یعالون که در جوانی عضو شاخه جوانان حزب کارگر و یک سوسیالیست بود، بعد از این که چند سالی را یکی از مزارع اشتراکی اسراییلی موسوم به «کیبوتز» گذراند، از ۱۹۷۳ وارد ارتش رژیم صهیونیستی شد و سلسله مراتب نظامی را طی کرد. او مسوولیت شماری از حساسترین پستهای نظامی و امنیتی این رژیم را به عهده داشت که آخرین آنها وزارت دفاع بود.
کسی که قرار است جای او را در کنست اسراییل بگیرد، «یهودا گلیک»، رهبر جنبش «وفاداران کوه معبد»، یکی از افراطیترین گروههای ارتدوکس صهیونیستی و یکی از اعضای «الیت جدید سیاسی نوصهیونیزم» است.
این که آیا با تسلط این الیت جدید بر دولت و ارتش، برنامههای دیوانهوار و رادیکالی چون اشغال غزه و سرنگونی حماس (طرح بنت) یا الحاق بخشهای قابل توجهی از کرانه باختری به اسراییل (طرح لیبرمن) در دستور کار قرار خواهد گرفت یا نه، هنوز معلوم نیست. چرا که فعلا نتانیاهو با هدف حفظ دولت و نخست وزیری وارد ائتلاف با آنها شده است. اما این احتمال قوی وجود دارد که کارگردانی سناریویی که با مدیریت نتانیاهو به این جا رسیده است، در آیندهای نزدیک از دست او گرفته شود، و نوصهیونیست ها خود او را هم کنار بزنند. به هر حال، نتانیاهو هم یکی از همان «فسیلها» و «قدیمیها» است.