کاندولیزا رایس مشاور پیشین امنیت ملی و وزیر امور خارجه ایالات متحده در دولت بوش پسر در مصاحبه با ماهنامه عصر اندیشه به طرح موضوعاتی در خصوص مقابله آمریکا با کشورمان پرداخت و راهبردهای این کشور در مواجهه با ایران را تبیین کرد. وی در این گفت وگو با اشاره به دوران جرج بوش گفت: تعللهای «جورج بوش» باعث شد تا جنگ علیه ایران روی ندهد، وگرنه تمامی پازل این جنگ چیده شده بود. همه شرایط مهیا بود تا جنگی تمام عیار علیه ایران روی دهد، ولی رئیسجمهور ترجیح داد که بیشتر تأمل کند. وی در همین حال تأکید کرد: ایران کشوری تروریستی است، ولی شاید بهکار بردن این لفظ در شرایط فعلی هوشمندانه نباشد!
وزیر خارجه اسبق آمریکا به مقایسه میان ایران و کره شمالی نیز می پردازد و تأکید می کند: به اعتقاد من کره شمالی در بسیاری از موارد فقط شوی سیاسی اجرا میکند، درحالیکه ایران بسیار پیشرفتهتر از آن چیزی است که نشان میدهد و همین باید همه ما را در سیستم سیاسی آمریکا هم نگران کند و هم به فکر فرو ببرد. باید به دنبال راه چاره بود. وی همچنین افزود: همانطور که قبلاً هم گفته بودم ایران تنها کشوری است که در سیاست خارجی خود بر پایه «رئالیسم» حرکت میکند و هرگز از رقیبان و دشمنان خود تصاویری فرضی و خیالی نمیسازد، اما متاسفانه آمریکا در بسیاری از موارد در سیاست خارجی خود به دنبال توهمات و ایدهپردازیهای خود است؛ همین اصل موجب شده آمریکا در برخی موارد ضربههایی بخورد.
و بدین ترتیب دوشیزه رایس آنچه از فضایل یا بهتر بگوییم رذایل اخلاقی رییس جمهور وقت کاخ سفید؛ جرج بوش پسر آموخته بود اطاله کلام فرمودند و بار دیگر از سیاستهای جنگ طلبانه ایالات متحده پرده بردای کردند. هنوز یادمان نرفته که جورجWWWبوش پسر در سال 2001 میلادی در سودای جنگهای صلیبی به غرب آسیا و خاورمیانه یورش برد تا به قول خودش ترویسم را نابود سازد! بوش در آن سال دغدغه بن لادن را نداشت بلکه در توهم ناامن کردن مرزهای ایران و شاید جنگ با ایران با سربازانش به این سوی آها گسیل شد.
از فضل بوش پسر تو را چه حاصل؛ آنگاه که دختر کاخ سفید عقده گشایی می کند!
البته دخترک وزیر راست می گوید، مذهب مهمترین پایه های استحکام این مردم را در هم تنیده است و به نوعی با این حرفها عقده گشایی کرد.یادم می آید یک روزی رهبری انقالب در یکی فرمایشات خود ابراز داشتند؛"اینهایی که در نشستهای خود صحبت از حمله به ایران و تهدید نظامی و گزینه روی میز چه و چه می گویند بیشتر به مثابه درد دلی می ماند که بین خود انجام می دهند، به هر حال آنها آرزوهایی دارند؛ به هر حال ابراز آرزو که ایرادی ندارد.
سیاستهای خصمانه امریکا علیه ایران در دوران ریاست جمهوری بوش ، شدت بیشتری یافت و ادعاهای جدید تری علیه ایران مطرح شد . در میان این گونه ادعاهای بی اساس علیه جمهوری اسلامی ایران ، اتهام تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای ، اولویت یافته است و امریکا با سیاسی کردن این موضوع صرفاً فنی و تکنولوژیک ، می کوشد مردم ایران را از تکنولوژی های نوین صلح آمیز محروم کند . امریکا در سالهای اخیر تحریم های ایران را تشدید کرده ، زمینه صدور قعطنامه های غیرقانونی متعددی را علیه ایران فراهم ساخته و حتی از تهاجم نظامی به ایران سخن گفته است .
امریکا با طرح مکرر ادعای تهدید آمیز بودن فعالیتهای هسته ای ایران ، کوشیده است اجماعی جهان علیه ایران به وجود بیاورد اما تاکنون به نتیجه دلخواه خود نرسیده است . زیرا جامعه جهانی ، سیاستهای جنگ افروزانه امریکا در خاورمیانه و خلیج فارس را ، تهدید اصلی علیه صلح و امنیت بین المللی می داند . همان طور که در ابتدای این قسمت گفتیم ، دشمنی امریکا با جمهوری اسلامی ایران ، ناشی از موضوع هایی نظیر صدور انقلاب ، حقوق بشر و یا مسئله هسته ای نیست . دولتمردان امریکا با هویت اسلامی انقلاب و ظلم ستیزی و سازش ناپذیری نظام جمهوری اسلامی ایران ، مشکل دارند .
امریکا ، انقلاب اسلامی را آغازگر بیداری اسلامی در جهان و کانون مقاومت در برابر سیاستهای سلطه جویانه خود می بیند و به همین دلیل در سی سال اخیر ازهیچ تلاشی برای نابودی نظام جمهوری اسلامی ایران خودداری نکرده است. تردیدی نیست که ستیز سلطه جویانه امریکا علیه ایران ، در دهه چهارم انقلاب اسلامی نیز ادامه خواهد یافت اما در این نکته نیز نباید تردید کرد که ایران در دهه چهارم انقلاب ، قدرتمندتر از همیشه خواهد بود و بر توطئه های آتی نیز غلبه خواهد کرد .