روزی عیسی بن مریم (ع) از صحرایی می گذشت به معبدی رسید که پیرمردی روحانی در آنجا مشغول عبادت بود و در آنجا هم زندگی می نمود با او به سخن گفتن مشغول بود که جوانی که به کارهای زشت و ناپسند شهره بود از آنجا در حال گذر بود وقتی متوجه حضور حضرت عیسی (ع) و پیرمرد عابد شد دست و پایش را از شرم گم کرد و همان جا ایستاد و با خود گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمسارم ، اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنشم کند چه کنم ؟ خدایا عذر مرا بپذیر و آبرویم را مبر . مرد عابد تا جوان را دید سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن . در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم ، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی ، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خود بینی اهل دوزخ . کیمیای سعادت.
این داستان را برایتان بازگو کردیم تا برسیم سر اصل مطلب، مطلبی که به انتخابات 7 اسفند ماه مرتبط است و البته نتایج آن و نوع برخوردی که برخی با آن می کنند.البته پیش از این هم نمونه هایی وجود داشته است که از سر غرور و تکبر رفتارهای نامناسبی با رأی مردم شده که اینگونه رفتارها را می توان به حساب همان غرور و تکبر گذاشت.
همه می دانیم که مردم کشورمان هنگام انتخابات آزادانه می توانند به نامزدهای تأیید شده از سوی شورای نگهبان رأی دهند و هیچکس هم نمی تواند آنها را وادار کند به به فلان فرد یا فلان لیست رأی دهند.
مردم این اختیار را دارند که بر اساس تشخیص خود و بر اساس مردم سالاری دینی به هر نامزدی رأی دهند و این رأی از احترام زیادی هم برخوردار است. هیچ فرد یا گروهی هم حق ندارد نسبت به رأی مردم بی احترامی کند و آن را به سخره بگیرد.
تمکین به قانون و پذیرفتن رأی مردم از لوازم دموکراسی است. نمی توان به رأی مردم را که حق الناس است، بی احترامی کرد و یا آن را کم ارزش و اشتباه دانست برای این که این آراء نامزدهای یک طیف را انتخاب نکرده پس به همین خاطر اشتباه، غلط و از نظر سیاسی عقب مانده تلقی کرد.
دو جناح سیاسی کشور در انتخابات 7 اسفند به رقابت پرداختند و نتیجه آن هم روشن شد. اصلاح طلبان در تهران پیروز انتخابات مجلس شورای اسلامی شدند اما اصولگرایان در دیگر استان ها و شهرهای کشور بر اساس آماری که اعلام شده 55 درصد صندلی های مجلس را از آن خود کرده اند اصلاح طلبان هم 29 درصد را به دست آورده اند.
به این سخن توجه کنید؛
حسین مرعشی، از اعضای ارشد حزب کارگزاران پس از اعلام نتایج انتخابات گفت: اکنون میتوان شاخص توسعه سیاسی ایران در تهران را 100، در مراکز استانها 50 و در شهرستانها 30 در نظر گرفت. ظرف 10 سال آینده توسعهیافتگی سیاسی به سراسر ایران سرایت میکند و مردم میآموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بستههای سیاسی پیش بروند.
عقب مانده خواندن مردم دیگر شهرها به خاطر این که به نامزدهای اطلاح طلب رأی نداده اند، بلوغ سیاسی یک سیاستمدار است که خود هم نماینده مجلس بوده و هم در دولت اصلاحات مسئولیت داشته و استاندار کرمان هم بوده است.
اگر کلان شهری مانند تهران برای مردمش توسعه سیاسی را به همراه دارد، چرا در دیگر کلان شهرهای کشور مردم به لیست اصلاح طلبان رأی نداده اند؟ آمارهای اعلام شده نشان می دهد که در اکثر مراکز استان های کشور لیست اصولگرایان از اقبال مردمی برخوردار شده اند.
آیا قرار است برای این که توسعه سیاسی گسترش یابد که با معیارهای آقای مرعشی هم همخوانی داشته باشد، همه شهرهای کوچک و روستاها تبدیل به تهران شود تا توسعه سیاسی مطلوب اصلاح طلبان و کارگزاران ایجاد شود؟
البته چنین رفتاری با آراء مردم مسبوق به سابقه است و در دوره های گذشته هم برخی شخصیت ها پس از آن که در رقابت انتخاباتی پیروز نشده اند، نتایج را زیر سوال برده و بحث تقلب را مطرح کرده اند.
برنامه ای که مرعشی در نظر دارد این است که در آینده مردم شناخت خود از نامزدها را کنار بگذارند و بسته های سیاسی را برای خود ملاک قرار دهند بدون این که شناختی از افراد بسته پیشنهادی داشته باشند. در واقع هر آنچه که آن گروه سیاسی در بسته سیاسی خود ریخته بر اساس توسعه سیاسی مطلوب مرعشی که وابسته به کارگزاران سازندگی است، مناسب و مفید خواهد بود.
آقای هاشمیرفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نیز چندی پیش در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب اراده ملت گفته بود که در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری سال 84 هر چه خواستند در صندوق ریختند و خواندند و استاندارها که همه اصلاحطلب بودند کار را به کلی رها کردند.اصلاحطلبان در سال 84 نفهمیدند و اشتباه کردند و طرف مقابل هم از خدا خواسته بود.
اما طیف مقابل پس از پایان رقابت چه می گوید؟ یک نماینده اصولگرای مردم تهران در مجلس شورای اسلامی که اکنون از همراهی مجلس دهم باز مانده است، می گوید؛ اصولگرایان رأی مردم را به خوب و بد تقسیم نمیکنند. نتیجه انتخابات هر چه باشد باید مورد احترام واقع شود.
یک روزنامه اصلاح طلب در مصاحبه با آیت الله هاشمی رفسنجانی در توهینی آشکار به رأی مردم، دولت دهم را نامشروع دانسته بود. این روزنامه در مقدمه مصاحبه خود با آقای هاشمی رفسنجانی نوشته بود؛«به همین آسانی از این هشت سال و بهویژه چهار سال نفسگیر دوم یک دولت خرابکار و نامشروع گذشت. برای همین وقتی هاشمی انگیزههایش را از ورود به انتخابات 84 میگوید، مسیر گفتوگوی ما ناگزیر به نقد دولت احمدینژاد هم میرسد ؛روندی که با دوران بازسازی و سازندگی آغاز شد، روند تکاملی بود که تا سال 84 ادامه داشت.»
نامشروع خواندن یک دولت که با رأی مستقیم ملت برای دو دوره برگزیده شده و حکم او از سوی رهبری تنفیذ می شود و سپس مراسم تحلیف رئیس جمهوری در مجلس برگزار می شود، آیا با یک اصلاحیه قابل جبران است؟ آیا می توان چنین جمله ای را اشتباه تایپی پنداشت؟
محمود سریع القلم هم از قافله بی احترامی به مردم جا نمانده و گفته بود؛ یک راننده تاکسی که از 5 صبح تا 12 شب باید در این خیابان ها بدود تا هزینه 3 بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد؟
سعید حجاریان تئوریسین جبهه اصلاحات هم گفته بود؛ باید شرایطی فراهم شود تا مانند بسیاری از کشورها، دولت بتواند مجلس را منحل کرده و انتخابات زودهنگام برگزار کند تا مردم دوباره رای دهند و سیستمی هماهنگ پدید آورند.
مجلسی که با رأی مردم تشکیل می شود اختیار انحلال آن به دولت داده شود ایا این نشانه های گذار به دموکراسی است؟
چنین سخنان و مواضعی که از سوی طیف سیاسی اصلاح طلب بیان می شود، چه برنامه ای را دنبال می کند؟ می توان چنین سخنان و مواضعی را از سر غرور و تکبر دانست؟ مواضع سیاسی اصلاح طلبان را اگر بازخوانی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که قدرت طلبی و زیاده خواهی در افکار آنها موج می زند و حتی به داشته های کنونی خود هم راضی نیستند به همین خاطر کسانی که به این طیف سیاسی رأی داده اند توسعه سیاسی یافته هستند و کسانی که به آنها رأی نداده اند عقب مانده سیاسی به حساب می ایند.
حسین مرعشی چند ماه پیش هم سخنی گفته بود که خودتان قضاوت کنید این سخن اهانت به مردم است یا نه؟ «اگر کسی از تکرار دولتهای نهم و دهم، تنش نلرزد و متأثر نشود یک ایرانی با شرف نیست!»
بدترین و هزینه سازترین اقدامی که اصلاح طلبان افراطی انجام دادند در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بود. هم ادعای تقلب در انتخابات را مطرح کردند و تاکنون اعتقاد دارند که تقلب شده است و هم فتنه و اغتشاش ایجاد کردند که هزینه های زیادی را به مردم و انقلاب تحمیل کرد.
لازمه دموکراسی پذیرش رأی مردم است حتی اگر این رأی به ضرر باشد. اینگونه مواضع سیاسی نشان می دهد که چنین افراد و گروه هایی اعتقادی به دموکراسی، مردم سالاری دینی و رأی مردم ندارند و تنها ژست روشنفکری به خود می گیرند.