تخـریب شورای نگهبان فصل مشترک تمام شخصیت‌ها و جریانات منسوب به طیف تجدیدنظرطلب است که در روزهای اخیر شکل گسترده‌تری به خود گرفته است و به بهانه اعلام نتایج نامـزدهـای تأییـد صـلاحـیت شده خبرگان رهبـری فـاز جـدیدی به خود گـرفته است.

روزنامه‌های زنجیره‌ای وابسته به طیف تجدیدنظرطلب روز گذشته هم تیترهای نخست خود را به این مسئله اختصاص داده و با هماهنگی، اقدامات شورای نگهبان و اختیارات آن را زیر سؤال بردند؛ «اعتراض بیش از 5 هزار نفر کاندیدای بهارستان»، «انصراف اصلاح‌طلبان هدیه به تندروهاست»، «در انتظار تأیید خبرگان»، «میانجی خبرگان کنار کشید»، «امیدواریم در پایان بررسی‌ها حقی از کسی ضایع نشود»و«همه اصلاح‌طلبان باید ردصلاحیت شوند.»

به عنوان نمونه آرمان روزنامه خانوادگی هاشمی رفسنجانی تیتر یک خود را به «اعتراض بیش از 5 هزار نفر کاندیدای بهارستان» اختصاص داده و می‌نویسد: «هنوز تصمیمی دال بر رد یا تأیید صلاحیت سیدحسن خمینی به وزارت کشور ابلاغ نشده است.»

ایسنا دیروز نوشت: یک منبع نزدیک به آیت‌الله سیدحسن خمینی گفت: «براساس اطلاعات دریافتی از وزارت کشور هنوز تصمیمی دال بر رد یا تأییدصلاحیت سیدحسن خمینی به این وزارتخانه ابلاغ نشده است.

وی همچنین از رسانه‌ها خواست از شایعه‌پراکنی و جوسازی‌های کاذب تا مشخص شدن تصمیم شورای محترم نگهبان پرهیز کنند.» علاوه بر این پارسینه نوشت: «اجتهاد آیت‌الله سیدمحمد موسوی‌بجنوردی، عضو مجمع روحانیون مبارز احراز شده است. او فرزند آیت‌الله میرزا حسن بجنوردی، از اساتید بزرگ حوزه نجف و شاگرد امام خمینی(ره) و پدر همسر سیدحسن خمینی است که در دهه60 با حکم امام، عضو شورای عالی قضایی بود و در سال ۸۲ به درجه استادی در دانشکده الهیات دانشگاه تهران رسید. آیت‌الله بجنوردی اکنون به تدریس خارج فقه و اصول مشغول است. همچنین در اخبار آمده بود که حجت‌الاسلام محمد غروی از اعضای جامعه مدرسین هم احراز صلاحیتش قطعی شده است که البته وی در تماس روز گذشته آرمان گفت: هنوز تماس یا خبری در مورد وضعیت احراز صلاحیتم نداده‌اند و منتظر هستم.»

روند تخریبی جماعت تجدیدنظرطلب در حالی با آمار ساختگی وارد مرحله حساسی شده است که طبق آمار و ارقام بسیاری از چهره‌های منسوب به این جریان و دولت تأییدصلاحیت شده و بسیاری از عناصر این جریان در استان‌ها و شهرستان‌ها تبلیغات زودهنگام خود را آغاز کرده و برای نشستن بر کرسی‌های سبز رنگ بهارستان خیز بلندی برداشته‌اند.

  تخریب شورای نگهبان مشابه سال 88

پروژه کنونی جماعت تجدیدنظرطلب را می‌توان مشابه تشکیل کمیته صیانت از آرا دانست که در سال 88 و ماه‌ها قبل از برگزاری انتخابات توسط وابستگان به این جریان تشکیل شد که آن هم هدفی جز تخریب شورای نگهبان و القای حزبی عمل کردن نهادهای حاکمیتی در رابطه با انتخابات را به ذهن متبادر می‌کرد. در آن مقطع زمانی با موج‎سواری تندرو‎های مشارکتی و سازمان مجاهدین، در راهبردی تحت عنوان «موج سوم حمایت از خاتمی و موسوی» کم‌کم به فاز عملیاتی و ضد‎امنیتی نزدیک شد.

بعد از شکست این جریان در انتخابات 88، فاز جدید این پروژه از چند ماه قبل با اسم رمز انتخابات آزاد به طور هماهنگ با دشمنان امریکایی و صهیونیستی در داخل کشور همراه شد. امروز هم رفتارهای مشابهی از منسوبان به جریان مدعی اصلاح‌طلبی کلید خورده است که با اظهارات هفته گذشته رئیس‌جمهور شدت بیشتری هم به خود گرفته است.

در ادامه می‌توان به چند نمونه از مواضع عناصر وابسته به طیف تجدیدنظرطلب اشاره کرد :

- رسول منتجب‌نیا: حتی مادر فرزندمرده نیز به دلایل ردصلاحیت من می‌خندد!

- احمد خرم: این ردصلاحیت‌ها، با شناختی که ما روی افراد ردصلاحیت‌شده داریم، عکس فرمایشات رهبر معظم انقلاب است. ما متوجه نمی‌شویم که چرا شورای نگهبان در جهت مخالف صحبت‌های رهبری حرکت می‌کند!

- سیدحسین موسوی‌تبریزی: تحقیقات محلی شورای نگهبان برای انتخابات خلاف شرع و قانون است.

- شهربانو امانی: هیئت نظارت نه تنها زمینه شرکت گسترده مردم و مشارکت حداکثری آنان را فراهم نمی‌کند، بلکه بدون در نظر گرفتن تأکید مقام معظم رهبری در خصوص حق‌الناس بودن انتخابات، موجب یأس و نا امیدی سیاسیون و مردم ایران می‌شوند.

- سیدحسین مرعشی: غیر از نصحیت رقیب کار دیگری نمی‌توانیم انجام دهیم، چون ما ابزاری مثل شورای نگهبان در اختیار نداریم. اگر هم چنین ابزاری را داشتیم برای حذف رقیب خود از آن استفاده نمی‌کردیم!

- جواد اطاعت: نفس کلمه صلاحیت و ردصلاحیت آبروی کشور و نظام ما را برده است.

- سیدحسین مرعشی: تکلیف ما با آقای جنتی روشن است. ایشان بسیاری از اصلاح‌طلبان را ردصلاحیت کرد اما همه ملت ایران را که نمی‌تواند ردصلاحیت کند... اگر قرار بر این باشد که آقای جنتی به جای 75 میلیون مردم ایران تصمیم بگیرد مردم این موضوع را انحراف می‌دانند و در مقابل انحراف هم می‌ایستند.

   هدف از تخریب مستمر

هدف نخست از تخریب شورای نگهبان را می‌توان «فشار به این مجموعه انقلابی» جهت تأیید صلاحیت نامزدهای وابسته به جریان تجدیدنظرطلب دانست، به صورتی که با تبلیغات گسترده روانی - رسانه‌ای علیه فعالیت‌های این شورا در انتخابات ماسبق، ابتدا «مشروعیت» این نهاد زیر سؤال برده شود و در کنار آن تصمیم‌گیری‌های مختلف اعضای آن «سیاسی –جناحی» عنوان شود تا بلکه این شورا در تصمیمات آینده خود به خصوص در حوزه ردصلاحیت افراد وابسته به جناح هنجارشکن در انتخابات مجلس دهم و خبرگان پنجم دچار خطا در محاسبات و اشتباه در تصمیمات شود. پدرخوانده‌های طیف هواخواه لیبرالیسم در داخل بسیار امیدوارند تا به واسطه همین تبلیغات بتوانند زمینه مناسبی برای تصاحب کرسی‌های دو مجلس مذکور داشته باشند و بر رقیب دیرینه خود در این دو آوردگاه غلبه کنند.

 مدعیان اصلاح‌طلب اعتقاد دارند استحاله و فروپاشی حاکمیت دینی، مستلزم ایجاد انفعال و سلب اعتماد ملی از نهادهای انقلابی است به همین دلیل برخی مطبوعات هواخواه لیبرالیسم و تجدیدنظرطلب درصدد برآمدند با متهم کردن سپاه به خشونت، کودتا و ترور، آن را به عنوان یک نیروی سرکوبگر به افکار عمومی معرفی کرده یا شورای نگهبان را متهم به سلیقه‌گری و تبعیض‌محوری در مورد نامزدهای انتخاباتی نموده یا رسانه ملی را آلوده به نگاه‌های حزبی و جناحی کنند.

حال با توجه به آنچه اشاره شد می‌توان اهداف جریان تجدیدنظرطلب از تخریب و تخطئه مستمر شورای نگهبان را اینگونه تشریح کرد:

 - خدشه به عدالت نظام و سلامت و کارآمدی حاکمیت

- ایجاد تردید در سلامت انتخابات با هدف ایجاد فضای بی‌اعتمادی

- عقب‌نشینی نظام و نهادهای انقلابی در قبال فشارهای تجدیدنظرطلبان

- نفی جایگاه ولی فقیه و نظارت استصوابی شورای نگهبان به عنوان ناقضان آزادی انتخابات

- طرح نظارت سازمان‌های بین‌المللی بر انتخابات کشور به عنوان یک مطالبه جدی

 - تخطئه مردمی بودن نظام، مخدوش کردن حضور یا دلسرد کردن مردم از مشارکت گسترده

- ایجاد امیدواری در بدنه جریان متبوع نسبت به تحرکات هنجارشکنانه در آینده‌ای نزدیک

- ایجاد یأس و ناامیدی در مردم نسبت به نظام و مسئولان

- ایجاد همگرایی بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور

- توسعه و ایجاد فشار اجتماعی به نظام.