لیلاز اما سال گذشته و در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا، عکس همین اظهارات را درباره هویدا به کار برده و گفته بود: در تاریخ معاصر ایران دو دوره داشتیم که سهم میل از حیف در اعتبارات اختصاص یافته بیشتر بود که اولین دوره آن به 5 سال اخر دوره مدیریت هویدا اختصاص می‌یابد و دوره بعدی به سال‌های ریاست جمهوری احمدی‌نژاد!

گفتنیست، این عضو حزب کارگزاران سازندگی در ادامه صحبت‌های خود بیان می‌کند که «دو اتفاق در دهه 5٠ افتاد که سقوط شاه را گریزناپذیر کرد؛ اول گسترش نابرابری اجتماعی بود و دوم گسترش فساد»!

 

*این تناقض‌گویی‌های مکرر جریان سیاسی خاص درباره مقولات مختلف ناشی از یک ژنتیک جریانی است که در طول حیاتش اثبات کرده است، اهدافش توجیه‌گر وسایلش هستند.

چه اینکه همین جریان بود که در طول سال 91 با افکار عمومی ناراستی کرد و حاضر به بیان این حقیقت نشد که کاندیدای غایی‌اش آقای هاشمی رفسنجانی است نه کس دیگر.

و ایضاً در سال 88 نیز دروغ بزرگی به نام «تقلّب» از اردوگاه همین جریان سیاسی خاص به میان افکار عمومی پرتاب شد.

بزرگنمایی درباره تحریم‌هایی که اثرشان بر اقتصاد ایران به صورت میانگین کمتر از 30 درصد بوده و یا تناقض‌گویی‌های اقتصادی نیز بخش دیگری از همین فرایند ژنتیکی هستند که نه برای بیان واقعیت‌ها که به منظور اقتضای صحنه و به صورت گه‌گاه اظهار می‌شوند، با این تصور که افکار عمومی دچار حالت فرّار است و این تناقضات را به یاد نخواهد سپرد.

همین جریان سیاسی است که زمانی در سال‌های دور، لیدر اصلاحات را با عنوان نیاز قطعی جامعه به افکار عمومی معرفی کرد اما زمانی دیگر بحث عبور از وی را در دستور کار قرار داد.

به آقای رفسنجانی حتی نسبت قتل داد اما در این روزها وی را منجی خود معرفی می‌کند و قس علی هذا...

جریان خاص در قبال برجام نیز همانطور که همه می‌دانیم از ابتدای امر، وعده‌ ارزانی و ارتقای سطح معیشت را به مردم داد اما همین جریان در روزهای کنونی که مردم منتظر اجرایی شدن وعده‌های برجام هستند از این می‌گوید که اساساً پای ارزانی در میان نیست، برجام معجزه نمی‌کند و دستاوردهای برجام هم باشد برای چند سال دیگر...!

جالب آنکه «سعید لیلاز» نیز که زمانی مدعی کاهش تورم به دلیل مکالمه تلفنی روحانی و اوباما شده و زمان دیگری هم از این گفته بود که توافق موقت ژنو میزان دریافت‌های ارزی ایران را تا 100 درصد افزایش می‌دهد! اما در ماه‌های اخیر چند مرتبه اعلام کرده است که ایران برای حل مشکلات اقتصادی خود به چیزی با عنوان «فراتوافق»! نیاز دارد و برجام حلال تمام مشکلات نیست...

و اما در اشاره به قسمت دوم اظهارات لیلاز مبنی بر اینکه انگیزه مردم ایران از انقلاب اسلامی «معیشت»! بوده و مقوله‌ای مثل فساد، شاه را به سقوط کشانده است نیز گفتنی‌های بسیاری وجود دارد.

جریان سیاسی خاص بویژه در 3 سال اخیر بصورت علی‌الدوام بر وجود چیزی به نام «فساد» در ایران تأکید و عنوان کرده قبح این فساد نیز از بین رفته است.

مثلاً همزمان با تقریر همین مطالب، یک سایت اصلاح‌طلب، تیتر «سه دلیل شکل گیری فساد در جامعه»! را بر روی صفحه نخست خود قرار داده است...

چهره‌های این جریان بدون اشاره به وقوع فساد در تمام حکومت‌ها و دوران‌ها و بدون اشاره به عزم نظام اسلامی برای برخورد با فساد و برخوردهای قضایی شدید با فساد و مفسدین، تأکید فراوانی دارند که فساد در ایران سیستمیک شده و آسیب‌های غیر قابل جبرانی را بر پیکره ایران وارد کرده است!

آیا این اشاره‌های مؤکد به گسترش فساد در سیستم اقتصادی ایران در کنار بیان اینکه علت سقوط شاه خائن پهلوی هم «فساد» بوده است برای افکار عمومی جای سؤال ندارد؟!

همچنین است که بر خلاف گفته‌های لیلاز اگرچه دربار پهلوی همواره بعنوان رحم فسادهای گسترده شناخته می‌شد اما اوضاع اقتصادی ایران در دهه 50 شمسی به گواه تاریخ، نسبتاً مطلوب بوده است.

در شعارهای انقلابیون و مردم نیز اثری از خواسته‌های اقتصادی و معیشتی و یا اعتراض به فساد شاه! نیست بلکه هرآنچه هست و دیده می‌شود صرفاً مبارزه با استکبار و استعمار و مبارزه با خیانت دربار در ذیل شعار بلند اسلام‌خواهی و ولایت امام خمینی(س) است.

این تناقض‌گویی‌های جریان خاص درباره تاریخ و کنایه‌های نیش‌دار به فساد شاه و فساد در جمهوری اسلامی نیز می‌تواند محل تأملات بیشتری باشد...