روحانی در آخرین نامه خود که آنرا خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشته آورده است: باید با مجازات عاملان و آمران این جرم آشکار، برای همیشه جلوی اینگونه تعرضات به امنیت کشور و توهین به اقتدار و جایگاه نظام گرفته شود.

 

رئیس جمهور این مسئله را حتی در پیام خود به مناسبت شهادت آیت‌الله باقرالنمر نیز بصورت ویژه‌ای مورد توجه قرار داده بود.

در همین رابطه برخی چهره‌های جریان سیاسی خاص نیز به صحنه آمده و در فحوی اینطور ابراز می‌کنند که حمله به سفارت عربستان؛ عاملی برای تضعیف دولت یازدهم و علت اصلی قطع رابطه از سوی عربستان بوده است.

علی تاجرنیا در همین زمینه و در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا با تاکید بر اینکه به نظر می‌رسد برخی از این اقدام‌های خودسرانه برای تضعیف دولت است، اظهار کرده است: هرکس منافع جناحی همچون تضعیف دولت را به منافع ملی ترجیح می‌دهند خائن است.

 

*بدیهیست که هجوم به سفارت یک کشور غیر به هیچ وجه کاری عاقلانه و قانونی نیست و کسی هم نباید و نمی‌تواند از این اقدام اشتباه دفاع کند.

اما در رابطه با اعلام قطع رابطه از سوی عربستان با ایران اسلامی، خوانش و تأمل در چند نکته ضروریست:

 

یکم: تراژدی حمله به سفارتخانه؛ بیش و پیش از آنکه درباره سفارت عربستان صادق باشد درباره سفارت ایران در کشورهای لبنان و یمن صادق است که اولی در توطئه‌ای سعودی و در سال 92 مورد هجوم قرار گرفت و دومی هم به تازگی مورد حمله موشکی عربستان قرار گرفته است.

در حمله به سفارت ایران در لبنان که به اذعان مقامات امنیتی لبنانی، توسط تروریست‌های سعودی صورت گرفت، 23 تن از جمله حجت الاسلام انصاری رایزن فرهنگی ایران به شهادت رسیدند.

این انفجار تروریستی _ سعودی توسط گردان عبدالله عزام، از گروه‌های سَلَفی وابسته به دربار سعودی صورت گرفته بود.

به همین دلایل ساده مشخص است که عربستان سعودی به دنبال آتش‌افروزی و بهانه‌گیری علیه ایران اسلامی بوده است و لذا به هوا برخاستن ستون‌های دود از پنجره‌های سفارت سعودی در تهران نمی‌تواند دلیل اصلی اعلام قطع رابطه باشد!

جالب آنکه فیلیپ گوردن، دستیار ارشد سابق رئیس‌جمهور آمریکا در امور خاورمیانه اخیراً در یک مصاحبه گفته است: به نظر من قطع روابط دیپلماتیک و تنش‌ها تصادفی نبود... آنها(سعودی‌ها) عامدانه این کار را انجام دادند.

 

دوم: در زمینه حمله به سفارت‌ها و در میان بودن پای منافع، می‌توان به رخداد حمله به سفارت آمریکا در کشور لیبی در سال 2012 نیز اشاره کرد.

رخدادی که طی آن سفیر آمریکا و 3 دیپلمات این کشور کشته شدند اما آمریکا حاضر به اعلام قطع رابطه! با لیبی بحران‌زده نشد.

این شاهد ساده که البته از سوی مقتدای سیاسی دربار سعودی و به قول بن‌سلمان از سوی «کشور شماره یک جهان»! رقم خورده است به وضوح نشان می‌دهد که قصدی اولیه در زمینه اعلام قطع رابطه با ایران اسلامی از سوی سعودی‌ها در میان بوده و گرنه حمله به ساختمان سفارت نمی‌تواند عامل اصلی باشد.

(رخداد اشاره شده در لیبی همچنین اثبات می‌کند که بهانه آمریکا برای قطع رابطه با جمهوری اسلامی ایران نیز قصدی از پیش تعیین شده بوده و به تسخیر سفارت توسط دانشجویان مرتبط نبوده است)

 

سوم: از باب کنایه بایستی اشاره کرد که عربستان سعودی برای قطع رابطه با ایران فقط همین اعلام رسمی را کم داشت.

چه اینکه عرب‌های سعودی پیش از این به وزیر خارجه دولت یازدهم نیز اجازه ملاقات نداده بودند، برای وزیر فرهنگ همین دولت روادید حضور در عربستان را صادر نکردند، در قبال دو تبعه ایرانی در فرودگاه جده مرتکب عمل شنیع شدند و هیچ برخورد قضایی درخوری هم با مسببان حادثه نکردند، حدود 500 زائر ایرانی را مظلومانه در منا به شهادت رساندند و هیچگونه پاسخگویی مناسبی را انجام ندادند و...

ایکاش یک نفر در وزارت خارجه دولت یازدهم پیدا می‌شد که قبل از اعلام قطع رابطه از سوی عرب‌ها؛ با توجه به رخدادهای پیش‌گفته وقوع آنرا مورد تفرّس و پیش‌بینی قرار می‌داد...