یکی از حضّار این میزگرد در بخشی از صحبت‌های خود گفته است:

«شهر مسلمانی باید شهری باشد که علاوه بر آباد بودن گرسنه‌ای در آن نباشد، این گرسنگی انواع و اقسام دارد از جمله گرسنگی مادی، عاطفی، جنسی و خبری. اکنون در جامعه اسلامی ما بسیار از زن و شوهرها از نظر مادی تامین هستند ولی گرسنگی‌ها و مشکلات دیگری دارند، میان بسیار از پدرها و فرزندها گرسنگی عاطفی وجود دارد. بین بسیاری از جوانان و حتی همسران گرسنگی غریزی و جنسی وجود دارد. یا دچار گرسنگی اطلاعاتی هستیم بدین معنا که تنها یکسری از خبرها که به نفع خودمان هست را به مردم می‌دهیم»!

فرد مذکور افزوده است: امروز در کشور ما ترس از صحبت کردن با محوریت انتقاد وجود دارد چرا که فرد در صورت انتقاد از بعضی از مسئولین ، حذف می‌شود؛ و یا از کار بیکار و برکنار می‌گردد. با وجود تمام این مشکلات چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم مردم نگران آینده خود نباشند! چطور می‌توانیم، بگوییم که شهرهای مسلمانی داریم!

 

*«گرسنگی» و تمام شقوق آن در هر جامعه‌ای از ابتدای تاریخ تاکنون وجود داشته و حتی در دولت امیرالمؤمنین(ع) هم کسانی مستمند بوده‌اند. (این مسئله بعضاً دلیل اجرایی ندارد و به رفتار یکایک ساکنان جامعه اسلامی نیز مرتبط است)

اما وجود مستمند و حتی گرسنه، نشانه نامسلمانی یک جامعه نیست بلکه جامعه‌ای نامسلمان است که این «گرسنگی» را حقّ مسکینان و مستمندان بداند و آنرا تئوریزه کند.

کما اینکه یک جریان سیاسی خاص هم وجود دارد که بیش از 20 سال است در حال صفت‌سازی برای چیزی به نام «قشرهای کم‌درآمد» و تقسیم جامعه به شهروندان درجه یک و شهروندان درجه دو است. و بر خلاف سیاست‌های نظام و آرمان‌های انقلاب اسلامی، به تمسخر فقرا در مقابل چیزی به نام «قشر متوسط»! می‌پردازد.

در اشاره به اظهارات فرد مذکور مبنی بر وجود گرسنگی اطلاعات! در کشورمان نیز بایستی بیان کرد که امروز در ایران اسلامی به دلیل وجود انواع رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، هیچ خبری قابل حذف یا سانسور نیست و تصور فرد اشاره شده از سر دوری از رسانه‌ها به نظر می‌رسد.

درباره ترس از انتقاد و «حذف» نیز صحبت‌های فرد اشاره شده صحیح نیستند. زیرا امروز مردم به صراحت در رسانه‌ها می‌بینند که تندترین انتقادات (مثلاً در روز دانشجو) در مقابل رئیس‌جمهور بیان می‌شود اما نه ترسی وجود دارد و نه حذفی صورت می‌گیرد.

مردم حتی دیده‌اند که در برخی رسانه‌ها انتقاداتی از شخصیت‌های ارشد کشور نیز بیان می‌شود اما خبری از حذف نیست!

به سخن دیگر اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران همانند رژیم ستمشاهی نیست که یک مقام ارشد درباری به صرف اینکه گفته بود شاه را اندازه برادرش دوست دارد! (و نه در مقام خدایگانی) از تمامی امور تحت امر خود خلع ید شد.

این حقایق در کنار امنیت آشکار جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که اتفاقا شهرهای ما به سمت ساحات بلندمرتبه مسلمانی در حال حرکتند و آنچه موجب نگرانی نسبت به حال و آینده و تشویش افکار عمومی می‌شود؛ بیان همین سخنان ضعیف و بدون دلیل است.