لازم به ذکر است که همواره این نوع اعتراضات مردمی در ظاهر در 2 گونه از جامعه شکل می گیرد، این جوامع یا دارای حکومتی عاری از دموکراسی هستند که مردم برای رسیدن به دموکراسی و نقش خود در کشورشان تلاش می کنند که دلایل شکل گیری اینگونه اعتراضات به خوبی مشخص بوده و تفسیر آن توضیح واضحات است.
اما در حالتی دیگر حضور معترضان در کف خیابان تنها به دلیل کنار گذاشته شدن جریان، حزب یا فردی از قدرت بوده و هدف تظاهرات کنندگان رفع ظلم یا برقراری دموکراسی نیست و به یقین گزاره های دیکتاتوری خیابانی و کودتای مخملین به اینگونه جوامع نزدیک تر از جوامع حالت نخست است که مقصود این گزارش اشاره به چنین اعتراضات و در چنین جوامعی است.
هرچند این مسئله تا حدی به رفتار فرد حاکم بر آن حکومت نیز بستگی دارد؛ اغلب اشتباهات (شاید حتی کوچک و ناچیز) فرد حاکم بر رأس حکومت می تواند بهانه را به دست مخالفان و قدرت طلبان داده تا به وسیله آنها بزرگ نمایی شود و بتوان از آن برای اقناع افکار عمومی برای دست زدن به حرکتی نامشروع و قلدر مآبانه استفاده کرد اما نباید از این مسئله نیز غافل ماند که آمار سازی ها و راست جلوه دادن دروغ ها تأثیر بسیار فراتری برای جذب افکار عمومی دارد.
از سوی دیگر معمولا در این اعتراضات مسائلی نظیر اقتدارگرایی، فقدان چرخش نخبگان، ناکارآمدی در حل مشکلات عمومی و عدم مقبولیت حکومت وقت از سوی معترضان مطرح است که و به ویژه رهبران اپوزوسیون در جریان اعتراضات از آنان برای رسیدن به نتایج مطلوب خود و همراه سازی طبقه نخبگانی جامعه استفاده می کنند.
برای نمونه زمانی که نتیجه تظاهرات ضد دولتی در مصر پس از انقلاب و دستیابی به حکومت مردم سالار را بررسی می کنیم شاهد به قدرت رسیدن ژنرال عبد الفتاح السیسی وابسته به ارتش و از نظر فکری وابسته به جریان قدرت مصر پیش از مرسی خواهیم بود؛ آن هم در زمانی که تنها یک سال از دوران حکومت رئیس جمهور قانونی و منتخب مردم می گذشت و در حکومت یکساله خود پس از انقلاب متهم به ناکار آمدی در حل مشکلات از سوی اپوزوسیون مصر شد.
ضمن اینکه جریان از قدرت کنار رفته و نزدیک به حسنی مبارک در مصر برای مقبولیت خود و جذب افکار عمومی ضد مرسی از آمار سازی ها با عنوان جنبش تمرد و اعلام ثبت نام 15 هزار نفری از مردم در این جنبش خبر دادند که خود تأثیر به سزایی در افزایش مخالفان مرسی در مصر داشت.
همچنین با مشاهده اعتراضات خیابانی گل رز در گرجستان شاهد وجود حکومت مردم سالار در این کشور هستیم؛ اعتراضاتی که نتیجه آن تنها قدرت طلبی جریان مغلوب در یک سوی انتخابات با استفاده از ادعای واهی تقلب بود.
اعترضاتی که بر سر انتخابات پارلمانی گرجستان شکل گرفت و مهمترین دلیل آن عدم موفقیت ائتلاف تروئیکای گرجستان به رهبری زوراب ژوانیا رئیس قبلی پارلمان شکل گرفت و در این میان به ریاست جمهوری ساکاشویلی یکی دیگر از رهبران این ائتلاف و به قدرت رسیدن دوباره این ائتلاف در پارلمان منجر شد.
جالبتر آنکه در گرجستان نیز همانند مصر برای جذب افکار عمومی و اثبات تقلب نیز از آمار سازی های استفاده شد؛ در جریان این اعتراضات میخیل ساکاشویلی ادعا کرد که در این انتخاباتها پیروز شدهاست؛ ادعایی که برای اثبات آن از نظرسنجیهای مستقل کمک گرفته شد و ساکاشویلی و اپوزیسیون متحد از مردم گرجستان دعوت کردند تا در تظاهراتی علیه دولت شواردنادزه شرکت کنند و به نافرمانی مدنی علیه مقامات بپردازند.
نمونه دیگر از این دست حرکت های سیاسی در اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در ایران صورت گرفت که تنها هدف آن تلاش برای به قدرت رسیدن جریانی بود که پس از مدتها در رأس قدرت بودن تنها برای چهار سال از قدرت کنار گذاشته شده بودند.
از مهمترین رهبران این اعتراضات می توان به میر حسین موسوی به عنوان نماینده جریان سیاسی چپ و کنار گذاشته شده از قدرت در انتخابات، علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان شخصی که 8 سال در رأس قدرت دولت ایران بود و در انتخابات سال 84 برای بازپس گیری قدرت مغلوب شد و سیدمحمد خاتمی به عنوان یکی دیگر از افرادی که 8 سال ریاست جمهوری این کشور را در دست داشته و در این 4 سال از قدرت به صورت تمام و کمال کنار گذاشته شده بودند، نام برد.
از سوی دیگر در این 4 سال از هیچ یک از افراد و احزابی که در این 16 سال قدرت را در دست داشتند نظیر جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب کارگزاران سازندگی که به طور جدی تری در 16 سال دولت سازندگی و اصلاحات حضور داشتند استفاده نشد و این مهمترین عامل برای آنها شد که دیگر نتوانند خارج از گود سیاست را تحمل کنند.
همچنین از جمله اقدامات این جریان برای جذب افکار عمومی برنامهریزی پیچیده برای القای تقلب در انتخابات بود که تقریباً از اواسط اسفند 1387 زمزمههای ناسالم بودن انتخابات توسط چهرههایی نظیر علی اکبر هاشمی رفسنجانی مطرح شد.
این گونه به نظر می رسد که هدف اصلی طرح زودهنگام بحث تقلب و ایجاد کمیته ای برای صیانت از آرا این بود که با گذشت زمان و جدیتر شدن بحث تقلب، افرادی که درگیر انتخابات بودند، از نظر روانی احتمال وقوع موضوع ادعایی تقلب در انتخابات را محتمل ارزیابی کنند.
همچنین میتوان به این وسیله جامعه را با احتمال تقلب درگیر کرد؛ تا جایی که در ذهن مخاطبان، دغدغهای ایجاد شود که احتمال تقلب در انتخابات وجود دارد. در این میان طرح این موضوعات سبب میشد که عدهای پیشاپیش به استقبال تقلب در انتخابات بروند و برایشان قطعی و مسلم شود که در این انتخابات تقلب خواهد شد.
حال برای اینکه این مقدمات نتیجهبخش باشد باید سطح هیجان فضای انتخاباتی تا سر حد یک انفجار اجتماعی بالا می رفت و از سوی دیگر باید احمدی نژاد به حدی تخریب می شد که سبب مظلوم نمایی رهبران جریان معترض شود و به این نتیجه منجر شود که وجود تقلب برای عامه مردم باور پذیر شود.
حالا با این اقدامات نیاز بود که به مردم تلقین شود که طرفداران این جریان بسیار بوده و به نوعی طرفداران جریان مقابل در نظر عامه مردم کم تلقی شود تا در صورت پیروزی در انتخابات تقلب در ذهن مخاطب متبادر شود.
برای این منظور از اقدامات این جریان برای «بی شمار» نشان دادن خود و تلاش برای جذب بیشتر، سازماندهی برای ایجاد زنجیره های طولانی بود که می توان به زنجیره میدان تجریش تا راه آهن اشاره کرد و در ادامهی این روند، این جریان در طول رأیگیری، به صورت پیوسته، خبر از پیروزی قطعی میرحسین موسوی میدادند.
به این ترتیب می توان گفت که دیکتاتوری خیابانی برای به قدرت رسیدن افرادی یا جریانی است که توسط رقیب و انتخابات مردمی از گود سیاست خارج شده اند و قصد دارند قلدرمآبانه به صورت مجدد به قدرت باز گردند این جریانات معمولا با پمپاژ کردن دروغ های بزرگ و یا پروپاگاندای رسانه ای مردم را به خیابان ها کشانده و از این طریق بر جریان رقیب فشار سنگینی وارد می کنند و در موارد بسیاری این فشارها کارگر می افتد.