درباره تحریم جدید امریکا علیه ایران (قانون محدودیت ویزا)، تحلیلها و نقدهای فراوانی ارائه شده اما همگان دراینباره اتفاقنظر دارند که دقیقاً مشابه تحریمهای ثانویهای که امریکا تاکنون علیه ایران وضع کرده و مستقیماً شهروندان کشورهای مختلف را میان دادوستد با ایران یا امریکا مخیر کرده بود، این قانون نیز شهروندان ۳۸ کشور، ازجمله اعضای مهم اتحادیه اروپا را میان سفر به ایران و سفر به امریکا مخیر میکند.
ترجمه این قانون در عرصه اجرا، اولاً حذف ایران از مقصد گردشگری اتباع این ۳۸ کشور و ثانیاً ایجاد اخلال جدی در تجارت و سرمایهگذاری اتباع این کشورها با ایران و در ایران است. سرمایهگذارانی که طی ماههای گذشته برای بازاریابی به ایران سرازیر شده بودند، هماکنون با کاهش اعتبار پاسپورت خود مواجه هستند و بسیاری از آنها که قرار بود بیایند، ویزای خود را برای سفر به ایران لغو کردهاند.
هماکنون میتوان درباره این نظریه قدری بیشتر تأمل کرد که سیاست تنشزدایی با دشمن، از جانب او نوعی اظهار ضعف تلقی شده و انگیزه او را برای وارد آوردن ضربههای بیشتر، صدچندان میکند. در دوران آقای خاتمی اگر سیاست تنشزدایی باعث شد ایران توسط بوش و در سطح یک خطابه عمومی جزو «محور شرارت» خوانده شود، در دوران آقای روحانی نیز سیاست تنشزدایی با کدخدا-با همه لبخندها و قدم زدنها و مخلفات جدید و بدیع دیگرش- باعث شد ایران مشترکاً توسط کنگره و دولت امریکا و در سطح یک قانون رسمی بهعنوان «مهد تروریسم» دستهبندی شود. یکدستاورد بزرگ برجام، میتواند عبرت از این ماجرا و پی بردن به ماهیت و نیت دشمن و نیز فرجام اتخاذ سیاستهایی از جنس تنشزدایی با دشمن باشد.
به هر صورت، این قانون، نقض صریح ماده ۲۹ برجام است که اشعار میدارد «اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو و همچنین ایالاتمتحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تأثیرگذاری خصمانه و مستقیم بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیتآمیز این برجام خودداری خواهند کرد.» به عبارت دقیقتر کلمه، هماکنون برجام به سبب نقض آن از سوی امریکا زیر پا گذاشتهشده و دولت جناب حجتالاسلام روحانی باید اقدامات خود در چارچوب برجام را متوقف سازد و اگر شوق فراوان به ادامه برجام دارد، نه با نامه بیخاصیت آقای کری، بلکه در یک شرایط کاملاً حداقلی و اغماض از آنچه رخ داده، تنها و تنها در صورت تعلیق بند ۲۰۳ قانون
Consolidated Appropriations Act درباره ایران توسط آقای اوباما -که کاملاً اختیار آن را دارد و در نامه آقای کری نیز به آن اشاره شده- اجرای تعهدات خود را ادامه دهد.
استنباط ما از رفتار تیم وزارت خارجه دولت یازدهم پس از گزارش آژانس درباره «پیامدی» این است که دوستان در مدل جدید خود، ابتدا مواضعی جدی گرفته و فیالمثل میگویند «یا برجام یا پیامدی» و یا «قانون محدودیت سفر نقض برجام است» اما با فاصله اندکی اضافه میکنند «پیامدی بسته شد» و «نامه کری ماجرای ویزا را حل کرد» تا ماجرا فیصله یابد و گامهای بعدی برداشته شود. اینگونه مواجهه با مسائل شاید برای راضی کردن برخی افراد در داخل کفایت کند، اما واقعیتها را تغییر نخواهد داد.
یک نکته ظریف نیز که به توافق برجام برمیگردد و این روزها کاربرد دارد، نحوه مواجهه ایران با نقض برجام توسط اطراف مقابل است. در برجام تصریح شده که اگر آژانس گزارشی دهد که نشانگر عدم انجام تعهدات ایران باشد، یا اگر یکی از اطراف مقابل ایران مدعی نقض برجام شود، تحریمها بهصورت خودکار برمیگردد، اما درباره نقض برجام توسط غربیها، چنین مکانیسمی چیده نشده که اگر اینها بدعهدی کنند، برجام خودبهخود نقض شده و ایران انجام تعهدات خود را متوقف خواهد کرد، بلکه یک راه دررو برای ادامه برجام بهرغم نقض عهد توسط غربیها پیشبینی شده و آن این عبارت مکرر «زمینهای برای توقف انجام تعهدات» بهویژه در ماده ۳۷ است که « ایران بیان داشته است که چنانچه تحریمها جزئی یا کلی مجدداً اعمال شوند، ایران این امر را بهمنزله زمینهای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد نمود.»
به معنی روشنتر، اگر ایران نقض عهد کند، یا حتی اگر ادعا شود ایران نقض عهد کرده است، تحریمها اتوماتیک بر خواهد گشت و اگر امریکاییها و اروپاییها نقض عهد کردند، «زمینهای» میتواند باشد که ایران شاید بر اساس این زمینه، اجرای «بخشی یا همه»تعهدات خود را متوقف بکند شاید هم نکند. رویکرد و عملکرد دولت یازدهم بعد از ۱۸ دسامبر، به ما میگوید دولت نمیخواهد قانون ویزا را زمینهای برای توقف تعهدات خود قلمداد کند و بهسرعت در حال اجرای برجام است. دوستان ما در دولت اما توجه داشته باشند که قانون ویزا یک ضربه آزمایشی برای سنجش رویکرد ایران در قبال این قبیل اقدامات است. اگر در برابر آن برخورد شایسته -که همان تعلیق اجرای برجام و منوط کردن آن به تعلیق بند ۲۰۳ قانون CAA توسط اوباماست- صورت نگیرد، تحریمهای بعدی و نقض عهدهای بعدی درراه است. عزیزان ما در دولت حتماً شنیدهاند که چند طرح تحریم جدید در کنگره امریکا ازجمله طرح موسوم به H. R. ۴۳۱۲ براد شرمن نماینده کالیفرنیا در کنگره امریکا تهیه شده و واشنگتن قصد تشدید تحریمهای خود علیه ایران در پوشش به بهانه تروریسم و حمایت از مقاومت را دارد.
اگر در قبال قانون ویزا نرمش صورت گیرد، قانون H. R. ۴۳۱۲ و قانونهای بعدی نیز پیدرپی خواهند آمد و همین دولت، میوهای از قبل برجام نخواهد چید. تفاوت یک سیاستمدار با فرد عامی این است که سیاستمدار، همچون «یک شطرنجباز ماهر» حرکات بعدی طرف مقابل خود را پیشبینی میکند و او را از پیشروی بازمیدارد. دولت البته امروز درباره آنچه رخداده، مختار نیست و ملزم به تعلیق اجرای برجام است. برخلاف متن برجام که درباره نقض عهد طرفهای مقابل ادبیات تشریفاتی دارد و از «ایران بیان داشته... زمینه برای توقف اجرای تعهدات» سخن میگوید، یک سند فرابرجام وجود دارد که جلوی این بدعهدیهای امریکا و غیرامریکا را گرفته است.