هستهای با تمام فراز و فرود خود پس از 22 ماه به نقطهای رسید که هنوز ابهامات آن باقی است و آنچه به ظاهر به دست آوردهایم در گرو اقداماتی است که قرار است آژانس بینالمللی هستهای روشن کند که بخشی از آن در موضوع «پیامدی» به صورت مبهم و هدفمند بسته شد و بخشهایی نیز موکول به آینده گردید و قرار است پس از انجام تعهدات ایران در جمعآوری سانتریفیوژها و خارج کردن قلب رآکتور هستهای اراک، توسط آژانس اعلام شود و در صورت پذیرش و رضایت 1+5 به نتیجه برسد. بگذریم از اینکه حریف پرونده پیامدی را با محکومیت ایران پایان داد و در یک جلسه محاکمه، محکومیت خود را پذیرفتیم.
آنچه در بحث هستهای لازم بود تاکنون گفته شده است و باید به انتظار بنشینیم تا ببینیم در این معامله با غرب در مقابل دادههای خود، چه چیزی را در آینده میستانیم. به تعبیر دیگر، اکنون که برابر نقدهای داده شده،خوشبین به دریافت نسیه شدهایم تا چه میزان بزرگترین دغدغه انتخاباتی رئیسجمهور محترم تحقق پیدا میکند. اما موضوع دوم که در همان زمان طرح آن توسط دکتر روحانی موجب برخی واکنشها شد و عدهای از نخبگان نوعی حقارت را از این سخنان احساس کردند، بحث اعتبار نداشتن پاسپورت ایرانی در مقابل کشورهای پونسی جهان بود که یک کاندیدا آن را به رخ ملت ایران کشید و تازه فهمیدیم در این مدت با پاسپورت بیاعتبار توانستهایم انقلاب خود را در جهان، به ویژه در بین ملتهای مظلوم جهان و منطقه انتشار دهیم.
وقتی نگاه میکردیم به گرایش افکار عمومی جهان و برق چشمان یک اروپایی، آفریقایی و آسیایی را با شنیدن نام ایران میدیدیم، بر فرض غلط دکتر روحانی بر بیاعتباری پاسپورت ایرانی واقف میشدیم و هنگامی که در این سخن آقای روحانی در رابطه با موضوع اعتبار پاسپورت ایرانی تأمل میکردیم، با نگاه تعجب میگفتیم شاید بین آنچه هست با آنچه باید باشد، فاصله بسیار است و با آمدن ایشان قرار است با دیدن پاسپورت ایرانی در هر سفر به کشورهای اروپایی یا امریکا یک بلیت رایگان و اقامت چند روزه در معروفترین هتلهای آن کشورها اعطا شود. پس باید خوشحال بود که دولتی روی کار میآید که میتواند زمینه اعتبار بخشی ایران را چند برابر کرده و انقلاب ایران را با پاسپورت معتبر دولت یازدهم با شتاب بیشتری به جهانیان معرفی کند.
دیروز که اوباما قانون محدودیت ویزا به شهروندان 38 کشور در صورت سفر به ایران را امضا کرد، دانستیم که حداقل دولت آقای روحانی در تحقق این شعار خود که میخواهد بیاید تا به پاسپورت ایرانی اعتبار بخشیده شود، با شکست مواجه شده است. آن هم در شرایطی که هرگونه اقدامی را انجام دادیم تا نکند «کدخدا» از ما دلخور گردد و بر اعتبار ما خدشه وارد کند. آقایان دولتیها الان دیگر خواهند فهمید چه کلاه گشادی را امریکا بر سر ایران در موضوع هستهای گذاشته است و این را از مصاحبه دکتر ظریف، وزیر امور خارجه با «المانیتور» که گفته بود: «امریکا باید بین توافق و تحریمها یک گزینه را انتخاب کند و قانون محدودیت سفر به ایران خلاف برجام است» میتوان کاملاً درک کرد چراکه در شرایطی که به اذعان رئیسجمهور محترم تحریمها از دیماه برداشته خواهد شد و کشورهای اروپایی صف کشیدهاند تا با سفر به تهران و انعقاد قرارداد، زمینه رشد و شکوفایی و عقبافتادگی گذشته حاصل از تحریمهای هستهای را جبران کنند، با محدودیت سفر به ایران توسط مهمترین عضو 1+5 یعنی امریکا مواجه شدهاند و تا «کدخدا» اجازه ندهد، نه سفری خواهد بود و نه قرارداد و معاملهای برای رفع تحریمها. این یعنی کارشکنی مستقیم امریکا در مسیر توسعه تجارت 38 کشور با ایران که میتواند سرآغازی برای اقدام مشابه توسط کشورهای دیگر که یا از سر ترس نمیتوانند با ایران وارد مذاکره و معامله شوند یا در راستای پیروی از نظام سلطه مایل به ریسک نیستند.
شاید این نگاه دکتر ظریف در مصاحبه با «المانیتور» که گفته بود: «برخی در مذاکرات سوریه به دنبال امتیازات بچگانه هستند» درست باشد و امریکا با نیت دریافت چنین امتیازاتی اقدام به تصویب چنین محدودیتی برای سفر به ایران کرده باشد، ولی آنچه مهم است این است که مقامات امریکایی که برایشان انتخابات اسفندماه آنچنان مهم است که به صراحت اعلام میکنند :«اروپا و امریکا باید روحانی را در تسریع فرآیند اصلاحات یاری کنند و توافق هستهای سبب افزایش قدرت حامیان داخلی توافق و باز شدن فضای داخلی ایران برای مباحث غیرهستهای میشود»، تصمیم گرفتهاند با علم به این موضوع و اهمیت انتخابات برای آنها چنین محدودیتی را برای ایران ایجاد کنند و این فقط و فقط ناشی از خوشبینی به دشمن و نگاه به او به جای نگاه به ظرفیت مادی و معنوی خود در شرایط حاضر در منطقه است، آقای روحانی ما همان اعتبار پاسپورت قبل از دولت شما را میخواهیم و ملت ایران حاضر نیست هم تسلیم شود، هم اعتبار گذشته خود را از دست بدهد.