بمباران سردشت به روایت عکاس جنگ

به گزارش افکارنیوز، بمباران شیمیایی سردشت بمبارانی بود که نیروی هوایی عراق از ۷ تیر۱۳۶۶ با استفاده از بمب‌های شیمیایی در چهار نقطه پر ازدحام شهر سردشت(از توابع استان آذربایجان غربی) انجام شد.

به همین دلیل با ساسان مویدی یکی از عکاسان جنگ که برای عکاسی به سردشت رفته بود به گفت‌وگو پرداختیم. ساسان مویدی در تاریخ نهم خرداد سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شد. عکاسی را از سن هفده سالگی به صورت حرفه ای در روابط عمومی تلویزیون شروع کرد تا اینکه ابتدای اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ در واحد عکاسی سیما بازنشسته شد.



*چگونه از بمباران شیمیایی سردشت اطلاع یافتید؟




از طریق ستاد «تبلیغات جنگ» واقعه سردشت را متوجه شدم و از طرف صدا و سیما برای ثبت واقعه روانه سردشت شدم.

*بعد از بدو ورود به سردشت با چه حادثه‌ای روبرو شده‌اید؟


نخستین بار نبود که با بمباران شیمیایی روبرو می‌شدم ما بعد از حادثه به سردشت رسیدیم به همین علت عکاسی را از بیمارستان‌ها شروع کردم. هرچند همیشه دیدن بیمارستان و فضای بیمارستان و مریض شدن و شهادت رسیدن رزمندگان اذیتم می‌کرد. دو روز برای عکاسی در بیمارستان ماندگار شدم. تا اینکه نماینده سازمان ملل نیز به بیمارستان آمد و با نماینده سازمان ملل برای بازدید از مناطقی که بمباران شیمیایی شده بود رفتم.

به همین علت دستمانم باز نبود آنگونه که دوست داشتم از مناطق بمباران شده بازدید و عکاسی کنم تا عمق فاجعه را به تصویر بکشم

*آیا شما در واقع سردشت با اجساد دسته‌جمعی مواجه شدید؟

نه، ولی در حلبچه با اجساد دسته‌جمعی مواجه شدم و عکاسی کردم. اعزام شدن به حلبچه خیلی سخت بود. تنها دو عکاس به حلبچه می‌بردند و من تمام تلاشم را کردم که خود را به عنون عکاس به حلبچه برسانم. با بالگرد من را به حلبچه رساندند و گفتند بعد از یک ساعت به دنبالتان می‌آییم. من عمدا به سراغ بالگرد نرفتم و به این نتیجه رسیدم که این فاجعه را نمی‌شود با یک ساعت عکاسی کرد و دو روز تمام آنجا بودم و تمام واقعه را عکاسی کردم.

اما در سردشت نخست ما را به بیمارستان بردند و بعد به وسیله بالگرد به کرمانشاه و از آنجا به سردشت رفتم.

*واکنش نماینده سازمان ملل نسبت بمباران سردشت چه بود؟


البته نماینده سازمان ملل در آن مقطع هیچ کاری برای کشور ما انجام نداد اما در مواجهه با مردم احساس ناراحتی می‌کردند.

*عکاس حرفه‌ای باید در حد سوژه با موضوع خود برخورد کند اما وقتی سوژه هموطنان شما باشد که اینگونه به شهادت رسیدند. روش برخورد شما به عنوان عکاس حرفه‌ای با سوژه(شهادت هموطنان) چگونه بود؟ ‌


موقع کار به هیچ چیزی فکر نمی‌کردم. هیچ صحنه‌ای جلوی کارم را نمی‌گرفت. اما بعد از ثبت عکس‌هایم به شدت ناراحت می‌شدم. من ۳ تا بچه داشتم و دیدن بچه‌هایی که در جنگ کشته می‌شدند به شدت مرا اذیت می‌کرد.

من حتی بعد از واقعه ایرباس با چشمانی پر از اشک عکاسی میکردم و بعد از عکاسی مدتها در ذهنم بود.