به گزارش افکارنیوز، دومین شب عزاداری سالار شهیدان با حضور پرشور عاشوراییان و با شور و حال وصف نشدنی در محضر امامشان در حسینه امام خمینی(ره) برگزار شد.
عزاداری حضرت سید الشهدا راه و رسم ماه محرم است و اینجا گوشه گوشه شهر برای بی تکیه شدن زینب در هیاهوی کربلا، تکیه زده اند و اشک ماتم می ریزند، برای جگر گوشه زهرا که در صحرای سوزان و گرمازده سرزمین بی آب عراق و در عطش سر بریده شد.
این جملات روایات عزاداری در یکی همین تکیه ها است. صف به صف برای حسین اشک ریخته اند برای مظلومیت نوه پیامبر، از " ب بسم الله " نظام تا " ت تمت " آن، همه بودند و آرام بر سر و سینه می زدند.
توصیفی از آنچه که محتشم کاشانی صدها سال پیش سرود که " باز این چه شورش که در خلق عالم است " و حالا هنوز هم این شورش آرام نگرفته است که در قلب مومنین داغی از شهادت حسین(ع) است که هرگز آرام نمی شود و جمعی از مومنین در ام القرای اسلام جامه عزا گرفته اند.
ماموریتی کوتاه اما مهم برای توصیف آنچه در محضر مقام معظم رهبری می گذرد. کاغذ و قلم بر میدارم و سه ساعت زودتر از آغاز مراسم راهی حسینه ای می شوم که این شب ها مملو از عاشقان حسینی است. حسینه ای با وجود وسعت زیاد اگر کمی دیر بجنبی جای برای نشستن نمی یابی و باید در گوشه کنج و پشت دیوارها بشنوی آنچه در داخل می گذرد.
فکر میکردم به موقع حرکت کردم اما وقتی متوجه شدم عزاداران حسینی برای لبیک با امامشان از همان ساعات اولیه صبح در حسینیه حضور یافته بودند و برای ساعت ۱۴ که زمان باز شدن درب های حسینیه بود، لحظه شماری می کردند، تازه فهمیدم اینجا فقط عشق است و عشق.
آری بسته شدن درب های حسینه در همان دقایق اولیه، انبوه جمعیت را که هر لحظه بر تعدادشان افزوده می شد، قانع کرد که باید پشت درهای حسینیه و در جایگاههای تعیین شده و به قول حاضران «زینبیه» به عزادری بپردازند.
هر کس به نوعی در تلاش بود تا خود را از لابلای جمعیت به درب حسینه برساند و با خواهش و آوردن دلایلی از لابلای جمعیت بگذرد تا شاید از نزدیک عزاداری کند.
«حضور آقا برایم کافی است و همه سختیها را از یادم برده است» جمله ای بود که همسر سالخورده یک شهید و مادر جانباز جنگ تحمیلی بر زبان جاری کرد. مادری که برای عزاداری در داخل حسینه تمام رنج و مشقت کهولت سن ۹۰ سالگی خود را تحمل کرد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، در افسوس دیر رسیدن غبطه می خورد.
«ای حسرت جان و تنم، تنها دلیل بودنم، آه ای شهادت العجل، چشم من و امر ولی، جان من و سیدعلی، ای مقتدایم چشمان تو، در دست مهدی دستان تو، جانم فدای سید علی» این طنین آهنگی بود که دانشآموزان دبیرستان علوم و معارف صدرای قزوین برای مولایشان سر میدادند.
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)، پارچه نوشته ای که دورتادور حسینیه امام خمینی(ره) و حیاط آنرا پوشانده بود. به هر طرف که می نگریستی، می توانستی کوله باری از عشق و دلدادگی را به نظاره بنشینی. حضور پرشور جوانان که به تبعیت از مقتدایشان چفیههای سفیدی را به گردن داشتند، و یا بی تابی آن دانشجویان گیلانی برای ورود مقام معظم رهبری و دیدار با ایشان و آغاز مراسم.
اینا تنها بخش اندکی از حاشیه ها بود.
«خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست»، «وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد»، «این همه لشگر آمده به عشق رهبر آمده»، «ابوالفضل علمدار، خامنهای نگهدار»، «ای رهبر آزاده آمادهایم آمادهایم»، «دست خدا بر سر ماست، خامنهای رهبر ماست»، «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»، «حسینحسین شعار ماست شهادت افتخار ماست»، «لبیک یا خامنهای»، «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، در حسینیه طنینانداز شد و نوید بخش ورود رهبر معظم انقلاب بود که با همراهی مسئولین عالی رتبه نظام محقق شد. اندکی بعد از نماز و در حالی که هنوز عقربه های ساعت بروی شش غروب قرار نگرفته بودند.
سه نوه امام راحل سید حسن، سید علی و سید یاسر خمینی، آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان، غلامعلی حداد عادل رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس، علی اکبر ولایتی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور، علی طیبنیا وزیر اقتصاد، سعید جلیلی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، منوچهر متکی وزیر اسبق امور خارجه، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور، علوی وزیر اطلاعات و… از جمله حاضران این مراسم بودند.
سخنرانی آیتالله سید احمد خاتمی در شب تاسوعای حسینی و مداحی محمود کریمی پایان بخش این مراسم معنوی به همراه ضیافت شام بود. اما این پایان حضور عاشقان نبود. آنچه بود قول و قرار برای حضور زودتر عزاداران برای مراسم فردا. شاید انتظار بیشتر تا ورود به حسینه امام خمینی (ره).
شناسه خبر:
۲۸۲۰۴۷
انتظار ۱۰ ساعته عاشوراییان برای دیدن مقتدایشان
«حضور آقا برایم کافی است و همه سختیها را از یادم برده است» جمله ای بود که همسر سالخورده یک شهید و مادر جانباز جنگ تحمیلی بر زبان جاری کرد. مادری که برای عزاداری در داخل حسینه تمام رنج و مشقت کهولت سن ۹۰ سالگی خود را تحمل کرد و در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، در افسوس دیر رسیدن غبطه می خورد.
۰