به گزارشافکارنیوز،مدیر مسئول کیهان در یادداشتی در شماره امروز این روزنامه با عنوان " چه کسی باید شرمنده باشد؟! " نوشت:
این روزها برخی از اصحاب فتنه و دستاندرکاران دولتهای موسوم به سازندگی و اصلاحات با استناد به برخی از ایرادهای جدی و مواضع غیراصولی دولت آقای احمدینژاد که طی دو سال گذشته بروز و ظهور داشته است، زبان به طعنه اصولگرایان و تودههای عظیم مردمی که به وی رأی داده و از او حمایت کرده بودند، گشوده و ادعا میکنند حق با آنها بوده است که از ابتدا با ریاستجمهوری احمدینژاد مخالفت کرده بودند و با حالتی عوامانه ادای افراد هوشمند و اهلبصیرت! را درمیآورند و این ترجیعبند را علیه اصولگرایان تکرار میکنند که «دیدید حق با ما بود»؟!
درباره این شگرد دم دستی و اینکه حق با چه کسانی بوده است، گفتنیهایی هست؛
۱ - ابتدا باید دید که اصحاب فتنه و برخی از دستاندرکاران دولتهای سازندگی و اصلاحات با کدام احمدینژاد مخالفت میکردند و کدامیک از ویژگیها و خصوصیات ایشان را نمیپسندیدند؟! و در همان حال اصولگرایان از کدام احمدینژاد حمایت کرده و برای ادامه ریاست جمهوری ایشان در دوره دهم توان فراوانی را به
اصولگرایان به آن بخش از مواضع و عملکرد دولت آقای احمدینژاد اعتراض و انتقاد دارند که از اصول و مبانی اسلام و انقلاب منحرف شده و به مواضع و عملکرد دولتهای سازندگی و اصلاحات نزدیک شده است.
میدان آورده بودند؟ آقای دکتر احمدینژاد سال ۸۸ دارای خصوصیات و امتیازات برجستهای بود که نه فقط هیچیک از رؤسای جمهور و دولتمردان دولتهای سازندگی و اصلاحات از آن - یا بسیاری از آن امتیازات - برخوردار نبودند بلکه در مواردی یکصد و هشتاد درجه با آن امتیازات برجسته و کمنظیر فاصله داشتند. از جمله آن امتیازات میتوان به چند نمونه زیر اشاره کرد:
الف - دولتهای سازندگی و اصلاحات حلقه بستهای از مدیران و مسئولان را پدید آورده و مسئولیتها را به گونهای که انگار ارثیه پدری آنهاست، در میان خود تقسیم کرده بودند و این مسئولیتها را با تغییر دولتها به یکدیگر پاس میدادند. احمدینژاد این حلقه بسته را شکافت و مسئولیتها را به نیروهای جدید و تازهنفسی واگذار کرد که علیرغم توانمندیهای فراوان هرگز به آنان اجازه و فرصت ورود به حلقه مورد اشاره، داده نشده بود.
۲ - احمدینژاد امکانات و ثروت ملی را به تهران و چند شهر بزرگ دیگر اختصاص نداد بلکه دورافتادهترین نقاط کشور را نیز از این موهبت برخوردار کرد.
۳ - دولت نهم با سفرهای استانی، از نزدیک با مشکلات مردم و نیازهای آنان آشنا شد و به تعبیر آقای احمدینژاد کابینه ۷۰ میلیونی تشکیل داد. اعضای هیئت دولت در این سفرها به نقاط دورافتادهای از ایران اسلامی رفتند که تا آن هنگام پای هیچ مسئول درجه چندمی هم به آنجا نرسیده بود.
۴ - دولت نهم با سادهزیستی و مردم دوستی خود، زندگی اشرافی برخی از دولتمردان و مسئولان دولتهای سازندگی و اصلاحات را با چالش جدی روبرو کرد.
۵ - میزان عمران و آبادانی که از سوی دولت نهم در سراسر کشور انجام گرفت در بسیاری از موارد کمنظیر و دهها برابر دولتهای سازندگی و اصلاحات بود و در برخی از نمونهها نیز بینظیر بوده است.
۶ - برخلاف دولتمردان سازندگی و اصلاحات، دولت نهم بیشترین خدمترسانی را به اقشار محروم و مستضعف جامعه - یعنی ولی نعمتهای انقلاب - اختصاص داده بود.
۷ - رئیس دولت نهم برخلاف دولتمردان سازندگی و اصلاحات در مقابل اخم وتشر و باجخواهی قدرتهای استکباری کوتاه
مخالفتها و دشمنیهای جریان مدعی اصلاحات و سازندگی با دولت احمدینژاد در آن هنگام که دولت پا به پای گفتمان امام و انقلاب حرکت میکرد فقط میتواند لکه ننگ دیگری باشدکه بر پیشانی آنها نقش بسته و پاک شدنی نیست، چرا که آنان در آن هنگام، آشکارا با گفتمان امام و انقلاب دشمنی ورزیده بودند.
نیامده و از حقوق ملت و نظام دفاع جانانه میکرد، که چالش هستهای یکی از بارزترین نمونههای این ایستادگی شجاعانه است.
۸ - دولت نهم، گفتمان امام و انقلاب را سرلوحه برنامههای خود قرار داده بود تا آنجا که رهبر معظم انقلاب این دولت را در میان دولتهای ایران از مشروطه تا آن هنگام بینظیر معرفی کردند.
۹ و ۱۰ و ۱۱ و ۱۲ و…
کدامیک از این امتیازات برجسته دولت نهم که به نمونههایی از آن اشاره شد قابل انکار است؟!
ب: اکنون باید پرسید که آیا دولتی با این امتیازات برجسته و بعضا منحصربفرد قابل حمایت و شایسته تقدیر نبود؟! و آیا افراد و جریاناتی که در آن هنگام با دولت احمدینژاد مخالفت میکردند نباید از آن همه مخالفت و سنگاندازی خود شرمنده و خجالتزده باشند؟!
به بیان دیگر و با توجه به امتیازات یاد شده، حمایت از ریاست جمهوری احمدینژاد در انتخابات ۸۴ و ۸۸ یکی از برجستهترین افتخارات اصولگرایان و تودههای مردم خداجوی و انقلابی بوده است و از سوی دیگر درباره افراد و جریاناتی که در آن هنگام با دولت احمدینژاد مخالفت میورزیدند، با جرأت میتوان گفت که فقط یک لکه ننگ پاک نشدنی بر پیشانی خود نهادهاند. چرا که در آن هنگام مخالفت با دولت احمدینژاد بدون کمترین تردیدی به مفهوم مخالفت با ارزشهای اسلامی و انقلابی بود و جریانات مخالف تنها به این علت که احمدینژاد حلقه بسته مسئولیتهای موروثی آنها را شکسته، ثروت ملی را به
میان تودههای مردم کشانده، در مقابل زورگویی قدرتهای استکباری ایستاده و دهها ویژگی مثبت دیگر دولت احمدینژاد به مخالفت با آن برخاسته بودند و آیا، این مخالفت در آن هنگام ننگآور نبود و مخالفان آن روز - از جمله دولتمردان سازندگی و اصلاحات - نباید به خاطر آنهمه مخالفتها وکینهتوزیهای خود، از خجالت آب شده و در زمین فرو بروند؟
۳ - متأسفانه طی ۲ سال اخیر دولت احمدینژاد به هر علت - از جمله نفوذ حلقه انحرافی و مشکوک - سیر قهقرایی داشته و به مواضع و عملکردی روی آورده که با مواضع و عملکرد اولیه در دولت نهم و اوایل دولت دهم فاصلهای پرنشدنی و در برخی از موارد تفاوت یکصد و هشتاد درجهای دارد و همین تغییر مسیر و زاویه گرفتن با خط اصیل اسلام و انقلاب رویگردانی اصولگرایان و انتقاد و اعتراضهای فراوان به دولت آقای احمدینژاد را در پی داشته است که در این باره گفتنی است؛
الف: نه فقط حمایت اولیه اصولگرایان از دولت احمدینژاد به دلیل آن که حمایت از گفتمان امام و انقلاب بوده است، سند افتخار اصولگرایان است بلکه اصولگرایان با
اصولگرایان حق دارند که هم به حمایت اولیه خود از دولت احمدینژاد افتخار کنند و هم اعتراض و انتقاد این روزها به برخی از مواضع و عملکرد دولت را سند افتخار خود بدانند.
اعتراض و انتقاد به مواضع کنونی دولت نیز، سند افتخار دیگری به کارنامه سیاسی خود افزودهاند. این نکته بدیهیتر از آن است که به توضیح بیشتری نیاز داشته باشد. چرا که اصولگرایان با حمایت از دولت احمدینژاد، در آن هنگام که گفتمان امام و انقلاب را دنبال میکرد، نشان دادند که بر اصول و مبانی انقلاب تکیه و تاکید دارند و هنگامی که دولت از خط اصیل انقلاب و همراهی با مردم فاصله گرفت اصولگرایان با انتقاد و اعتراض خود بار دیگر ثابت کردند که آنچه نزد آنها از اهمیت و احترام برخوردار است، اصول و مبانی اسلام و انقلاب است و افراد و شخصیتها در هر مرتبه و درجهای که باشند اگر از
اصول و مبانی فاصله بگیرند به همان اندازه مورد اعتراض و انتقاد اصولگرایان خواهند بود.
به بیان دیگر اصولگرایان نشان دادند که «قبیلهگرا» یا «حزبگرا» و «گروهگرا» نیستند و به توصیه امیرمؤمنان علیهالسلام افراد را با حق میسنجند و محک میزنند و نه حق را با افراد و یا به تعبیر حضرت امام(ره) «میزان» را حال فعلی افراد میدانند، بنابراین اصولگرایان حق دارند که هم به حمایت اولیه خود از دولت احمدینژاد افتخار کنند و هم اعتراض و انتقاد این روزها به برخی از مواضع و عملکرد دولت را سند افتخار خود بدانند.
گفتنی است، دولتمردان سازندگی و اصلاحات از این نقطه نظر دقیقا در مقابل اصولگرایان قرار دارند و به شدت قبیلهگرا و حزبگرا هستند. تا آنجا که بعد از پناهندگی دهها نفر از حزب و گروه خود به آمریکا و انگلیس، باز هم حاضر به مرزبندی با آنها نیستند و دهها نمونه دیگر که شرح آن فرصت دیگری میطلبد.
و اما، مخالفتها و دشمنیهای جریان مدعی اصلاحات و سازندگی با دولت احمدینژاد در آن هنگام که دولت پا به پای گفتمان امام و انقلاب حرکت میکرد فقط میتواند لکه ننگ دیگری باشدکه بر پیشانی آنها نقش بسته و پاک شدنی نیست، چرا که آنان در آن هنگام، آشکارا با گفتمان امام و انقلاب دشمنی ورزیده
اصحاب فتنه و برخی از دستاندرکاران دولتهای سازندگی و اصلاحات با کدام احمدینژاد مخالفت میکردند و کدامیک از ویژگیها و خصوصیات ایشان را نمیپسندیدند؟!
بودند. و البته در جریان فتنه آمریکایی - اسرائیلی ۸۸ با وطنفروشی و جنایات خود نشان دادند که نه فقط رفیق قافله امام و انقلاب نیستند بلکه با راهزنان فالوده میخورند و دستورات دیکته شده دشمنان بیرونی را مو به مو دنبال میکنند.
ب: اکنون به برخی از عملکردها و مواضع اخیر دولت که مورد انتقاد و اعتراض اصولگرایان است، نگاهی بیندازید. چه میبینید؟ آیا این دسته از عملکردها و مواضع اخیر دولت دقیقا و بیکم و کاست، با مواضع و عملکرد دولتهای سازندگی و اصلاحات همخوانی ندارد؟! رها کردن مسائل اقتصادی و معیشتی مردم، حاشیهسازی به جای انجام وظایف قانونی، رویکرد به جریانات فاسد و بیهویت، حمایت از مفسدان اقتصادی و… آیا غیر از این است؟!
خب! حالا به آسانی میتوان نتیجه گرفت که اصولگرایان به آن بخش از مواضع و عملکرد دولت آقای احمدینژاد اعتراض و انتقاد دارند که از اصول و مبانی اسلام و انقلاب منحرف شده و به مواضع و عملکرد دولتهای سازندگی و اصلاحات نزدیک شده است.
ج: در پایان این وجیزه بیآن که قصد مقایسه مثل به مثل باشد و تنها به عنوان یک نکته عبرتانگیز و درسآموز باید پرسید؛ آیا حضرت امیر علیهالسلام مادام که طلحه و زبیر در رکاب رسول خدا(ص) شمشیر میزدند، از آنها تقدیر و حمایت نمیکرد؟ ولی پس از آن که به انحراف کشیده شدند، ابتدا آنان را نصیحت کرد و سرانجام وقتی به مقابله با حاکمیت عدل امیرالمؤمنین علیهالسلام برخاستند در مقابل آنها ایستاد و کار به جنگ جمل کشیده شد.
حالا بايد از آن دسته از دولتمردان سازندگي و اصلاحات و اصحاب فتنه که به حمايت اوليه اصولگرايان از دولت آقاي احمدينژاد- باز هم تاکيد ميشود که قصد مقايسه مثل به مثل نيست- اعتراض ميکنند، پرسيد؛ اگر در دوران حضرتامير(ع) حضور داشتيد، به حمايت اوليه آن حضرت از طلحه و زبير اعتراض نميکرديد؟!... يادتان هست که در جريان حاکميت دولت و مجلس اصلاحات ميگفتيد ائمهاطهار(ع) هم قابل نقد هستند؟!
شناسه خبر:
۲۱۷۷۹۱
استدلال شریعتمداری برای شرمندگی فتنهگران و اصلاحطلبان
حسین شریعتمداری عنوان کرد: مخالفتها و دشمنیهای جریان مدعی اصلاحات و سازندگی با دولت احمدینژاد در آن هنگام که دولت پا به پای گفتمان امام و انقلاب حرکت میکرد فقط میتواند لکه ننگ دیگری باشدکه بر پیشانی آنها نقش بسته و پاک شدنی نیست، چرا که آنان در آن هنگام، آشکارا با گفتمان امام و انقلاب دشمنی ورزیده بودند.
۰