
«جنگ و دولت در خاطرات دکتر سیدمحمد صدر» نوشته محمد قبادی که اواخر پاییز و ابتدای زمستان امسال منتشر شد، پس از «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر»، دومینکتابی است که محمد قبادی از خاطرات ایندیپلمات سابق کار میکند. «جنگ و دولت» بهگفته صدر مروری است بر خاطرات راوی بین سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ و اندکی آنطرفتر. صدر در این دوره زمانی، عهدهدار معاونت سیاسیاجتماعی وزارت کشور بوده است. کتاب مورد اشاره در انتشارات سوره مهر منتشر شده و مراسم رونماییاش ۲۶ آذر در حوزه هنری برگزار شد.
تا به حال دو قسمت از پرونده بررسی و مرور اینکتاب را منتشر کردهایم که در آنها خاطرات صدر از ابتدای ورودش به وزارت کشور تا مقطع پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مرور شدند. قسمت سوم، پایانبخش اینپرونده است که از مقطع گفتهشده تا سال ۶۸ و خروج صدر از وزارت کشور را در برمیگیرد.
شرایطی که در آن قطعنامه را پذیرفتیم
راوی کتاب «جنگ و دولت» درباره مسئله پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران و پایان جنگ، فرازهای قابل تاملی در خاطرات خود دارد. او میگوید در مقطع پایان جنگ، دولتهای مختلفی بودند که برای قبولاندن قطعنامه به ایران، چه کارها که نکردند! همانزمان ۲۶ ناو جنگی آمریکا در خلیج فارس مستقر شده بودند و مینروبهای فرانسوی و انگلیسی در مسیر رسیدن به خلیجفارس بودند. میرحسین موسوی نخستیوزیر وقت هم در مواجهه با اینشرایط در مصاحبهای خبر از تشکیل ستاد بحران داد.
ایناتفاقات با فاجعه کشتار حجاج ایرانی به دست آل سعود در مرداد ۱۳۶۶ همزمان بودند که نه فقط عربستان، بلکه کشورهای عربی و آمریکا تبلیغات شدیدی علیه ایران راه انداخته و اینکشور را بهعنوان تروریست معرفی میکردند. همانروزها، مسئله محاصره کامل نفتی ایران هم سر زبانها افتاده بود و برخی خریداران نفتی هنگام عقد قرارداد با ایران شرط میکردند اگر قطعنامه علیه شما تصویب شد و تحریم نفتی شدید، هیچ تعهدی برای جبران خسارت نداریم! روزنامههای انگلیسی هم با انتشار یادداشتهای مختلف، کشورهای عربی را به قطع رابطه با ایران تشویق میکردند. اینکشورها نیز قیمت نفت را پایین نگه میداشتند و در مقابل تولید را افزایش میدادند و اینباعث میشد درآمد نفتی ایران افول کند. صدر میگوید اینکار همیشگی عربستان و متحدانش بود.
صدر در بخشی از همینفرازها که مربوط به مقطع پایان جنگ هستند، اینگونه میگوید: «در گزارشی که وزارت نفت در ۲۶ آذر ۶۶ به شورای سیاسی دولت ارائه کرد، تصریح شده بود زکی یمانی وزیر نفت عربستان، وقتی وارد جلسه اوپک میشود، قیمت نفت را اعلام میکند و دوازده کشور دیگر عضو اوپک از او تبعیت کرده رقم را تصویب میکنند.» (صفحه ۲۲۸)
پذیرش قطعنامه در حکم بزرگترین خدمت امام خمینی
دیپلمات سابق وزارت خارجه معتقد است شاید بزرگترین خدمت امام خمینی (ره) که اندازه خود انقلاب مهم بود، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ باشد و در کتاب خاطراتش از دوران جنگ میگوید «تحلیل من این است که اگر امام قطعنامه را نمیپذیرفت و جنگ پایان نمییافت و در اینحالت ایشان از دنیا میرفت، نه اثری از جمهوری اسلامی میماند و نه اثری از ایران! کشور در اثر اتفاقات ناگوار تجزیه میشد. امام ایران و جمهوری اسلامی را نجات داد. ایشان به نقل از خودشان، آبرویش را با خدا معامله کرد.» (صفحه ۲۶۳)
ماجرای امتناع نخستوزیر ایران از حضور بر سر مزار آتاتورک
ازجمله خاطرات مهم صدر در کتاب «جنگ و دولت»، خاطره سفر به ترکیه در خرداد ۱۳۶۶ است. او روایت میکند: «پیش از آغاز سفر و براساس پروتکل اعلامشده وزارت خارجه ایران، آقای موسوی برسر مزار آتاتورک حاضر نشد، چرا که او را نماد لائیسم میدانست. برای دولت لائیک ترکیه، حضور بر سر مزار آتاتورک اهمیت بسیار داشت و به همین دلیل و نیز مخالفخوانیهای احزاب و مطبوعات، تلویزیون ترکیه برای فیلمبرداری به فرودگاه نیامد و از طرفی برخی مخالفان ایندیدار، همزمان با ورود هیئت ایرانی به ترکیه، دستهگلهای سیاه جلو سفارت ایران در آنکارا قرار دادند. آنزمان گفته میشد عراق پول زیادی خرج کرده تا اینسفر انجام نشود یا با موفقیت همراه نباشد.» (صفحه ۱۶۲)
صدر میگوید میرحسین موسوی در دیدارهای رسمی آنسفر، ملاقاتی هم با کنعان اورن رئیسجمهور ترکیه داشت که موسوی درباره آندیدار نقل کرده اورن در ایندیدار با خط عثمانی مینوشت و به او گفته بود «هرچه دلت میخواهد به من فحش بده اما به آتاتورک فحش نده چون او همهچیز ماست.»
هیئت ایرانی در اینسفر به قونیه و مزار مولانا هم رفت و در نماز جماعت مسجد جامع آنکارا هم شرکت کرد. در آنمسجد بود که خبرنگاری از موسوی علت نرفتن به مزار آتاتورک را جویا شد و او گفت ما نظریات آتاتورک را قبول نداریم و اگر به مزار او میرفتم، اقدامی ریاکارانه مرتکب شده بودم. روزنامههای ترکیه که اغلب در دست صهیونیستها و احزاب ضداسلامی اینکشور بودند، همزمان با سفر هیئت ایرانی، مواضع تندی علیه موسوی گرفته و در ضدیت با ایران مطالب زیادی منتشر کردند.
جلوگیری از سخنرانی آیتالله خلخالی در کنفرانس اعتیاد و مواد مخدر
هیئت ایرانی ۲۷ خرداد ۱۳۶۶ به استانبول رفت و از آنجا به تهران بازگشت که صدر آنها را همراهی نکرد و از استانبول برای شرکت در کنفرانس بینالمللی اعتیاد و مواد مخدر به وین رفت. آیتالله صادق خلخالی هم در آنسفر همراه صدر بود که او در روایت خاطرهاش از آنسفر میگوید اجازه نداده آقای خلخالی که مدتها دستاندرکار رسیدگی به پرونده قاچاقچیان مواد مخدر بوده، در کنفرانس سخنرانی کند. راوی «جنگ و دولت» میگوید آقای خلخالی شب پیش از سخنرانی به او گفته باید سخنرانی کند و صدر با رد استدلال او گفته رئیس هیئت ایرانی است و نخستوزیر مسئولیت هیئت را به عهده او گذاشته است.
پاسخی دندانشکن به نماینده عفو بینالملل
صدر میگوید در آنسفر، نماینده سازمان عفو بینالملل به ملاقاتش آمده و مهمترین حرفش این بوده است: اعدام قاچاقچی مطابق با حقوق بشر نیست و باید فکر دیگری برای این مسئله کرد. صدر هم در پاسخ او مطالبی بیان کرده که روایت مربوط به آنها در صفحه ۱۷۸ به ۱۷۹ کتاب «جنگ و دولت» موجود است: «به او گفتم هر کیلو هروئین حدود ۲۰ هزار نفر را مبتلا میسازد، حال با توجه به اینموضوع، وقتی قاچاقچی باسابقهای همراه با دهها کیلو هروئین دستگیر میشود، چه باید کرد؟ آیا هزاران جوانی که توسط اینفرد به ورطه نابودی کشیده میشوند، بشر نیستند؟ حقوقی ندارند؟ فقط آنقاچاقچی جنایتکار بشر است و باید حقوقش رعایت شود؟ او به اینپرسشها پاسخی نداد و ترجیح داد بحث ادامه نیابد و رفت.»
یکی از خاطرات و تذاکراتی که صدر درباره سخنرانی در اینکنفرانس و دیگر همایشهای بینالمللی ارائه میکند، زمان داده شده به یکسخنران است. او میگوید «در مجامع بینالمللی به زمان اختصاصیافته توجه کامل میشود وگرنه میتواند غیرعادی تلقی شده، اعتبار سخنران و کشور متبوعش را مخدوش کند، کاری که جناب احمدینژاد در برزیل بدان توجه نداشت و به جای ۷ دقیقه، ۲۰ دقیقه سخنرانی کرد و همین سبب بیتوجهی به او شد.» (صفحه ۱۷۲)
اتفاقی که سال ۶۴ در مکه افتاد و پاسخ کشتار سال ۶۶ حاجیان بود
سیدمحمد صدر اواخر مرداد ۱۳۶۴ به سفر حج رفت و در آنسفر با اتفاقی روبرو شد که تعجبش را برانگیخت. پاسخ اینابهام و سوال را هم سال ۶۶ با شنیدن خبر کشتار حاجیان ایرانی در حج گرفت. اتفاقی که سال ۶۴ توجه صدر را در مکه به خود جلب کرد، فیلمبرداری گسترده نیروهای امنیتی سعودی از حاجیان تظاهراتکننده بود. او میگوید سعودیها فیلمهای سال ۶۴ را با دقت بررسی و تجزیه و تحلیل کرده و به تصمیمات سال ۶۶ رسیده بودند. با تحقیقاتی هم که وزارت کشور به عمل آورد، مشخص شد سعودیها از ظرفیت خیانت و جاسوسی منافقین در کشتار سال ۶۶ حاجیان ایرانی بهره بردهاند.
پس از کشتار حج ۶۶، جلسه شورای سیاسی دولت روز پنجشنبه ۲۹ مرداد آنسال برگزار شد که در ابتدای آن، حجتالاسلام مهدی کروبی گزارشی از کشتار و فاجعه رخداده ارائه کرد. او در گزارش خود اعلام کرد مسئولان عربستان سعودی از منافقین بهره اطلاعاتی میبرند و خوراک تبلیغاتی علیه ایران را اینگروهک در اختیار مقامات عربستان گذاشتهاند. صدر در آنجلسه با محمدعلی هادی نماینده وقت مجلس و مشاور کروبی در امور حج که بعداً سفیر ایران در عربستان شد، درگیر لفظی پیدا کرد و به روایت خودش، بسیار برافروخته و عصبی شد. چون هادی تلویحاً حق را به عربستان داد و سرکوبی حاجیان را امری طبیعی قلمداد کرد. صدر هم در پاسخ به او گفت همه شواهد و قرائن نشان میدهد سعودیها برای چنینجنایتی از قبل برنامهریزی کرده بودهاند.
سعودیها به حجاج اردنی و فلسطینی هشدار داده بودند
مصلحی مشاور دیگر کروبی هم در آنجلسه گزارشی ارائه کرد و به نقل از حجاج اردنی و فلسطینی که در نزدیکی بعثه امام خمینی مستقر بودند، گفت «سعودیها به آنها اعلام کردهاند که در روز موعود بین ساعت ۳ تا ۷ بعد از ظهر از محل استقرار خود خارج نشوند و اگر قصد بیرون رفتن از محل را داشتند فقط راهی مسجدالحرام شوند چون ایرانیها میخواهند عربده بکشند و این دقیقاً اصطلاحی بود که سعودیها به حجاج اردنی و فلسطینی گفته بودند.» (صفحه ۲۰۵)
حافظ اسد از علویگری به تشیع تمایل پیدا کرده بود
از دیگر خاطراتی که صدر از محتشمیپور دارد، درباره سوریه است. محتشمیپور چندسال پیشتر، سفیر ایران در دمشق بوده و در دوران وزارتش به صدر گفته حافظ اسد از علویان و بلکه در راس علویان سوریه است. او به واسطه تلاش امام موسی صدر از علویگری به تشیع تمایل پیدا کرده و سعی داشته علویان را به شیعیان نزدیک کند.
امام اعلام کرد تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت میکند
ازجمله آخرین خاطرههای سیدمحمد صدر در وزارت کشور، برگزاری انتخابات سومیندوره مجلس شورای اسلامی است که میگوید محتشمیپور وزیر وقت کشور در نامهای به امام خمینی (ره) اعلام کرد به رغم موشکباران شدید عراق، شایسته نیست انتخابات تعطیل شود که امام هم در پاسخ اعلام کرد «اینجانب تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت میکنم.»
صدر درباره برگزاری ایندوره از انتخابات مجلس، مطالب دیگری هم دارد و میگوید در آنمقطع طبق قانون انتخابات، مسئولیت بررسی صلاحیت نامزدها به عهده هیئتهای اجرایی بود. اما اگر صلاحیت نامزدی تایید نمیشد میتوانست در هیئت نظارت شورای نگهبان طرح شکایت کند. راوی کتاب «جنگ و دولت» در همینباره میگوید: «ورود شورای نگهبان به موضوع صلاحیت نامزدهای انتخاباتی فقط در صورتی بود که صلاحیت شخصی در هیئت اجرایی تایید نمیشد وگرنه مطابق قانون، شورای نگهبان، نقش دیگری در اینزمینه نداشت. آنزمان نظارت استصوابی برای شورای نگهبان وجود نداشت. مصوبه نظارت استصوابی در مجلس پنجم تصویب شد.» (صفحه ۲۳۶ به ۲۳۷)
خروج صدر از وزارت کشور، طبق کتاب خاطراتش، ریشه در برخوردی دارد که او از آیتالله هاشمی رفسنجانی دیده است. اینخاطره مربوط به جلسهای است که سران نظام در دی ماه ۱۳۶۷ داشتند و در آن، درباره قانون شوراها هم بحث شد. صدر از موضع منفی هاشمی رفسنجانی درباره تصویب اینقانون میگوید و اینکه «او مایل بود همه مسائل تحت کنترل خودش باشد.» (صفحه ۲۵۶) درنتیجه پس از جلسه نزد محتشمیپور رفته و گفته «بهخاطر نفاقی که در حاکمیت است، نمیمانم و استعفا میدهم!» صدر میگوید: «اصلا باورم نمیشد کسی چون آقای هاشمی حرف خصوصیاش با اظهارات عمومیاش تا اینحد تفاوت داشته باشد. نظریاتش برایم سنگین بود.» (همان)
رحلت امام و تبلیغات تهدیدآمیز درباره حمله عراق و منافقین
یکی از خاطرات مهم صدر که چندصفحه از کتاب را به خود اختصاص داده، رحلت امام خمینی (ره) است که ضربه روحی شدیدی به او و مسئولان مشابهش زده است. او درباره اطلاعیه درگذشت امام، میگوید متن اطلاعیه توسط سیدمحمد خاتمی نوشته شد که با تیتر «روح خدا، به خدا پیوست» توسط محمدرضا حیاتی در رادیو قرائت شد. پس از اعلام رسمی خبر درگذشت امام، جلسه شورای امنیت کشور تشکیل و تمام موارد تهدید بررسی شدند که صدر میگوید به رغم تبلیغات تهدیدآمیز گسترده در مورد حمله عراق و منافقین به کشور، هیچگزارشی از شورای امنیت ویژه نرسید، فقط ابتدای روز اعلام خبر، مقداری مشکل نان و بنزین جدی شد که با اقدامات شورای امنیت، مشکل تا ظهر حل شد.
صدر میگوید در روز خاکسپاری پیکر امام ۹ میلیون نفر در بهشتزهرا حضور پیدا کردند و به غیر از ازدحام مردم و شایعه زودگذر استقرار عناصر گارد جاویدان در مرز مشترک ایران و ترکیه، اتفاق قابل توجهی رخ نداد.
خروج صدر از وزارت کشور
آخرین همراهی سیدمحمد صدر با وزارت کشور بهطور رسمی در ۲ مهر ۱۳۶۸ رقم خورد که از دید او اتفاق تلخی بوده است.
وقتی به واسطه همهپرسی قانون اساسی و اصلاحیه قانون، نظام پارلمانی کشور به نظام ریاستی تغییر پیدا کرد، نخستوزیری ملغی شد و همه امور در اختیار رئیسجمهور قرار گرفت. آیتالله هاشمی رفسنجانی هم عبدالله نوری را بهجای محتشمیپور به وزارت کشور منصوب کرد. نوری نیز عطریانفر را بهجای صدر منصوب کرد که جلسه تودیع و معارفه روز ۲ مهر ۶۸ برگزار شد. صدر میگوید برای آنجلسه متن سخنرانی مفصلی را آماده کرده بود تا ضمن آماده کردن یک گزارش چندصد صفحهای، با آنسخنرانی تجربیاتش را به معاون بعدی وزیر کشور منتقل کند. اما جلسه با ۴۵ دقیقه تاخیر شروع شد و به صدر فرصتی برای سخنرانی داده نشد.
صدر پس از وزارت کشور، ابتدا به عنوان مسئول دفتر ژنریک شرکت دارویی پخش رازی فعالیت کرد و سپس بهعنوان معاون سیاسی خارجی و روابط بینالملل مرکز تحقیقات استراتژیک منصوب شد و یکسال در اینسمت فعالیت کرد. او سپس بهعنوان مشاور وزیر به وزارت امور خارجه برگشت. همچنین از آبان ۶۸ انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران را راهاندازی کرد که محمد فرهادی بهعنوان دبیرکل و صدر به عنوان قائم مقام اینانجمن شروع به فعالیت کردند.
تقویت نظام با دفاع از عملکرد اشتباه مسئولین متفاوت است
یکی از فعالیتهای غیردولتی صدر پس از خروج از وزارت کشور، حضور در جلسات کانون توحید بوده که در خاطراتش به یکی از اینجلسات اشاره میکند و میگوید با آیتالله موسوی اردبیلی گفتگویی داشته است. صدر در اینگفتگو در پاسخ به نگرانیها و دغدغههای موسوی اردبیلی میگوید: «تقویت نظام با دفاع از عملکرد اشتباه مسئولین متفاوت است. چه بسا ما برای تقویت نظام احتیاج به نقل عملکرد مسئولی داشته باشیم، ضمن اینکه لزومی ندارد ما در مورد مسائل مختلف سیاسی موضع آری یا نه بگیریم و قضاوت صفر و صدی داشته باشیم.» (صفحه ۳۱۷)