«دفاع مقدس» پیوسته در غرب آسیا

 اینک در سالگرد دفاع مقدس قرار داریم و همزمان با آن در حال نزدیک شدن به یک‌سالگی جنگ غزه هم هستیم. این دو رخداد از نظر ماهیت، محتوا و نتیجه شباهت‌های زیادی به یکدیگر دارند و می‌توان گفت دفاع جانانه فلسطینی‌ها، لبنانی‌ها، عراقی‌ها، سوری‌ها و یمنی‌ها از سرزمین و ساکنان قهرمان غزه، در امتداد دفاع جانانه هشت سال این ملت از خاک ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی است. نوع جنگ، نحوه آغاز آن، مقدمات آغاز هر کدام، دلیل وقوع جنگ، روند جنگ، صف‌بندی‌های دو سوی جنگ، قوانین و قواعد جنگ، خطوط قرمزی که از یک‌ طرف رعایت و از طرف دیگر زیر پا گذاشته می‌شوند، فاصله کمیت و کیفیت ابزارهای به کار گرفته شده از سوی دو طرف جنگ، نحوه جنگیدن، پشتوانه‌های مردمی طرفی که مورد تهاجم واقع شده است، نحوه مواجهه نهادهای قدرت بین‌المللی با دو سوی ماجرای جنگ، نتایج درازمدت راهبردی جنگ، خصوصیات اخلاقی فرماندهان و مدیران دو سوی میدان و مسائل دیگر، این شباهت‌ها را بیان می‌کنند. در عین حال تفاوت‌هایی هم وجود دارد؛ در زمان جنگ عراق علیه ایران، جمهوری اسلامی از اول تا آخر تقریباً تنها بود و در این میان، یکی دو کشور به خاطر اختلافاتی که با رژیم بعثی عراق داشتند، به‌صورت خیلی کلی از ایران حمایت می‌کردند. اما امروز فلسطین وضع آن روز ایران را ندارد و یک جبهه منطقه‌ای با قدرت و حتی حضور فیزیکی در جنگ، از فلسطینی‌ها حمایت می‌کند.

امروز پیش‌بینی نتیجه جنگ خیلی آسان‌تر از آن روز است چرا که جمهوری اسلامی در فاصله 1359 تا 1367 از حیث توانمندی‌ اقتصادی و نظامی نسبت به وضع دشمن در مراتب ضعیفی قرار داشت در حالی که راهبرد ایران با توجه به بی‌اعتمادی به غرب و نهادهای آن، پایان دادن به جنگ از طریق اسقاط و تنبیه متجاوز بود. امروز اگرچه کماکان موازنه اقتصادی و تسلیحاتی در دو سوی ماجرا برقرار نیست و البته عجیب هم نیست و سطح تسلیحاتی رژیم غاصب، با توجه به اینکه کل تجربه علمی و تکنولوژیک نظامی بیش از 100 سال اخیر غرب و زرادخانه‌های اروپا و آمریکا در اختیار اسرائیل می‌باشد، حتماً بالاتر است و در منابع مالی هم با عنایت به توجه ویژه غرب به حفظ رژیم غاصب، از هیچ نوع حمایت مالی از آن دریغ ندارد، بالاتر است. این تفاوت در دوره هشت‌ساله جنگ ایران و عراق هم در دو سطح تکنولوژی نظامی و منابع مالی وجود داشت و به همان دلایل که درباره تغییر فاز نظامی و مالی رژیم با جبهه مقاومت در جنگ غزه برشمردیم، موازنه به نفع رژیم عراق بود.

منابع معتبر و آشکار عربی می‌گویند دولت‌های عرب، برای حفظ رژیم عراق، در طول دوران جنگ نزدیک به 200 میلیارد دلار به او هدیه داده‌اند و در واقع بیش از هزینه آن در جنگ، در اختیار او گذاشته‌اند. در اختیار گذاشتن پایگاه‌های نظامی، بنادر و جزایر از سوی دولت‌های سعودی، اردن و کویت هم باید به این فهرست حمایت‌های اساسی اضافه کرد. 

همان‌طور که گفته شد هر چند به هیچ وجه موازنه مالی و تسلیحاتی بین دو طرف برقرار نیست و تعجبی هم ندارد، وضع جبهه مقاومت از نظر تسلیحاتی و مالی بسیار بهتر از وضع تسلیحاتی و مالی ایران در دوران هشت ساله دفاع مقدس است. نکته اینجاست که فرمول پیروزی را توان مالی و سطح تسلیحاتی تعیین نمی‌کند؛ چرا که اگر قرار بود معادله جنگ با معادله تسلیحاتی و مالی یکی باشد، عراق باید در سال اول جنگ با ایران پیروز می‌شد و به اهداف خود می‌رسید. اما همه می‌دانند که نرسیده و پرونده جنگ به نفع آن بسته نشد. بررسی‌های کارشناسی روند جنگ عراق و ایران و نتایج آن نشان می‌دهد چهار عنصر اهداف جنگی، روحیه، پایمردی و مشروعیت، در نهایت نتیجه جنگ‌ها را رقم می‌زنند. این موضوع برای واحدهای مقاومت در منطقه، یک افق روشن به حساب می‌آید و سبب اعتماد آنان به پیروزی نهائی خود می‌شود. 

به میزان اعتمادی که دوران دفاع مقدس در عناصر جبهه مقاومت ایجاد کرده، رژیم غاصب صهیونیستی و حامیان آن را در وضعیت نگرانی قرار داده است. وقتی آنان نتوانند به معادله تسلیحاتی - مالی دل ببندند و به تجربه دریافته باشند که عوامل تعیین‌کننده دیگری وجود دارند که در کنترل و سلطه آنان نیست، نگران می‌شوند. بر این اساس در طول یک سالی که از آغاز تهاجم رژیم غاصب به غزه می‌گذرد، هیچ محفل و رسانه آمریکایی یا اروپایی با قاطعیت از پیروزی ارتش اسرائیل در غزه صحبت نکرده است. بر این اساس می‌توانیم بگوییم دوران دفاع مقدس بزرگ‌ترین پشتوانه جبهه مقاومت در مصاف با دشمنان خود می‌باشد. کما اینکه امروز عمده فرماندهان دوران نورانی دفاع مقدس در دسترس واحدهای مقاومت هستند و می‌‌توانند در وضع مستشاری یا حتی عملیاتی از آن‌ها استفاده نمایند. 

امروز یک سال پس از حمله نظامی به غزه، رژیم روی لبنان تمرکز کرده است که از چند حیث قابل تجزیه و تحلیل می‌باشد؛ اینکه رژیم غاصب آشکارا اعلام می‌کند برای آرام‌سازی جبهه شمالی فلسطین، تمرکز عملیاتی خود را متوجه حزب‌الله لبنان کرده است، در واقع اعتراف به شکست است؛ چرا که اگر علی‌رغم یک سال جنگ، مقاومت غزه شکست خورده بود و یا در آستانه شکست بود، دلیلی بر لشکرکشی رژیم به شمال برای آرام‌سازی آن وجود نداشت. کاملاً طبیعی است که اگر اسرائیل بر مقاومت غلبه کرده بود، حزب‌الله شلیک به مناطق و نیروهای اسرائیلی را متوقف می‌کرد؛ چرا که هدف حزب‌الله از ورود به جنگ، فقط حمایت از غزه بود. نکته دیگر این است که اسرائیل در جایی طبل جنگ می‌کوبد که آن را تجربه کرده و به همین دلیل بعضی از شخصیت‌های غربی، اقدامات اسرائیل در شمال را «احمقانه» خطاب کرده‌اند. رژیم غاصب اسرائیل در تاریخ خود دو بار از منطقه جنوبی لبنان ‌گریخته‌ است؛ یک بار در سال 2000 و بار دیگر در سال 2006 و امروزه اعتراف می‌کند قدرت حزب‌الله نسبت به 2006؛ 20 بار افزایش یافته و نیز وضع لبنان در مواجهه با حمله رژیم صهیونیستی به جنوب، از 2006 منسجم‌تر است. بنابراین اگر در ذهن مقامات اسرائیلی، حمله زمینی به جنوب لبنان، به عنوان مقدمه لازم برای تسلیم کردن مقاومت فلسطین نقش بسته، احمقانه است.

امروز سطح دفاعی رژیم اسرائیل از سطح تهاجمی آن گسترش بیشتری دارد و این در قواعد جنگی به معنای آن است که مخاطرات آن بیش از فرصت‌های آن می‌باشد. توضیح آنکه در جریان آخرین جنگ رژیم اسرائیل با مقاومت لبنان یعنی جنگ 33 روزه، منطقه تهدید و آسیب اسرائیل از مرز شمال تا حیفا بود و بقیه مناطق، منطقه آفند رژیم به حساب می‌آمد. در جنگ 33 روزه، منطقه تهاجم نظامی اسرائیل همین منطقه امروزی بود و البته عمدتاً به سمت محدوده عمق 15 کیلومتری کشیده می‌شد. در جریان جنگ فعلی، محدوده پدافندی اسرائیل همه خاک فلسطین از ایلات در جنوبی‌ترین نقطه تا نهاریا در شمالی‌ترین نقطه است که مجموعاً حدود 18800 کیلومتر مربع می‌شود. این یعنی در این جنگ، اسرائیل سه برابر جنگ33 روزه، ناگزیر به تمهیدات پدافندی است و می‌دانیم آن ارتشی که شدیداً درگیر پدافند باشد، قدرت آفندی مؤثری نمی‌تواند وارد گود کند. در این‌جا رژیم به صورت انتحاری و با توسل به اقداماتی، مثل ورود به سیستم مخابراتی و بمباران مناطق مسکونی، که انجام آن آسان است، تلاش می‌کند تا ضعف خود را بپوشاند. اسرائیل از همین روش در غزه استفاده ‌کرد و در حالی که هنوز نتوانسته حتی به اسرای خود دست پیدا کند، یهودیان ناامید از آینده را به تماشای ویرانه‌های غزه می‌برد تا به آنان وانمود کند دشمن را به‌طور اساسی از بین برده است! و حال آنکه هنوز هم روزی نیست که مقاومت غزه از چندین نقطه به سوی ارتش رژیم شلیک نکند. تاکتیک کنونی اسرائیل سرپوش گذاشتن بر ناکامی‌اش علی‌رغم سپری شدن یک سال از آغاز تهاجم به غزه است. در حالی که مقاومت، در فضای بهتری چشم به شکست سیاست‌های رژیم دوخته است. وحدت لبنانی‌ها پس از شروع دور جدیدی از شرارت‌های رژیم اسرائیل نشان داد، پایگاه حزب‌الله قوی‌تر شده چرا با این وجود و علی‌رغم وقوع بعضی رخدادهای تلخ، مقاومت احساس آرامش نکند؟ 

 سعدالله زارعی