« ثارالله » به معنی خون خدا و خونخواهی او و... گفته شده که هرکدامشان سهمی از حقیقت دارند. ثارالله هم برای امیرالمؤمنین به کار رفته و هم برای سیدالشهداء که سلام خدا و خوبان نثارشان.
ولی از القاب امام حسین برشمرده شده و ما حرارت غصه او را از این واژه حس میکنیم همان گونه که از «الوتر المَوتور» را و همان گونه که هر بار آب و کودک قنداقه و دختر سه ساله و... میبینیم. معتقدیم
به هر جرعه آبی توان نوش کرد / حسین را نباید فراموش کرد. و مردم پاکزاد اینگونهاند و دلیل زیاد بودن هواخواهان حسین نسبت به اهالی مسجد هم همین است. مناسکِ مکتب را اگر بشود فراموش و اهمال کرد هرگز نمیشود محبت امیرالمؤمنین و حرارت سیدالشهداء را از دل بیرون نمود.
میگفتند حسن و حسین در فتح ایران چنین کردند و چنان و ما به زور شمشیر عرب مسلمان شدیم؛ یا تشیّع ما به اجبار و ترس از صفویه بوده و یا.... برای عراقیها هم دروغی دیگر گفتند و تا توانستند کوفه زمان امیرالمؤمنین را به عراق امروزی تعمیم دادند. برای افغانستان هم قبر منتسب در مزار شریف را و برای هند هم دوران حضور ایران در آنجا را و برای هرجا که شیفته حسین را یافتند، دروغی بافتند تا محبین سیدالشهدا را سرد و ناامید کنند و یا آنها را به این خاندان محبوب، بدبین کنند. فارغ از اینکه هیچکدام از این دروغها که بوی انگلیس و صهیون میدهد نتوانست حرارت قلبها را بنشاند و حسین، همچنان سرور آزادگان جهان و رهبر مظلومان و الگوی انقلابیون و اسطوره شجاعان و انگیزه قیام آزادیخواهان و پناه مظلومان و نماد مقاومت و نشان اقتدار و خلاصه خوبیهاست.
نه فقط حسین اینگونه است بلکه هرکس با این «شیشه عطری که درش گم شده»، باشد، برای مردمان پاک نهاد، خواستنی میشود. داستان منتسب به مرحوم رجبعلی خیاط و مکاشفه با حافظ شیرین سخنان و آنچه او در تفسیر شعر «شاه شمشاد قدان، خسرو شیریندهنان / که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان» گفته بود که «آن را در وصف قمر بنیهاشم سرودهام» هرگز عجیب نیست. همان گونه که انتساب شعر «مریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ / چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد» او به داستان ذبح نشدن اسماعیل و ذبح شدن علی اکبر اشاره دارد. چگونه ملتی که میگویند به زور شمشیر شیعه شده برای فاتحان خود چنین میکند؟ آنها که این جعلیات را طراحی و مهندسی میکنند نمیفهمند که حسن و حسین فاتحان قلب ایرانیان و آزادگان جهانند نه غاصب خاک و سرزمین آنها.
امام مجتبی که دو بار تمام اموال و حتی نعلین خود را انفاق کرد و چند بار نیم اموال خود را در راه خدا داد چه نیازی به دنیای ما دارد؟ و امام حسین که زمین کربلا را خرید تا خونش در زمین غصبی نریزد چه نیاز به غصب سرزمین دارد؟ دشمنانی که تحریف، پیشه پدری و حقه، در ذات پلیدشان است، نشنیدهاند که «کارپاکان را قیاس از خود مگیر» که میگیرند. و چون «کافر همه را به کیش خود پندارد» گمان میکنند همگان مثل استعمار انگلیس و فاتحان آمریکا و غاصبان فلسطیناند. آنها فهمشان از عالم خلقت همان است که خود را از نسل میمون بدانند. گرچه ما باید این سخن اقبال را به کار گیریم که « سرّ شیری را نفهمد گاوِمیش / جز به شیران کم بگو اسرار خویش» و تاریخ، حقیقتِ خلقت و معنویت، معارف و علومی هستند که جهانبینی و مسیر حرکت را مشخص میکنند.
اینکه واقعه کربلا چگونه توانسته در این 1385 سال با انواع دشمنیها و تحریفها و کینهتوزیها جهاد کند و حقیقت خود را به ما برساند، معجزه خون پاکانی است که این واقعه را تا ابد بیمه کردهاند. مگر خون خدا تحریف میپذیرد؟ و مگر میتوان فطرتهای پاک را فریفت؟ گویی مولوی«آن کسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش» را برای فراق فطرت ما از فریاد «هل مِن ناصرٍ ینصرنی» أباعبدالله گفته است. آنها که در آخرالزمان به دنبال معجزه میگردند و گمراهی خود را به گردن حجت و دلیل میاندازند، عاشورا تا اربعین را ببینند و تأمل کنند که چه مغناطیسی میتواند اینگونه سالانه بزرگترین اجتماعات تاریخ را به صورت مردمی و خودجوش سر و سامان دهد و خون مردمان را به جوشش درآورد؟
معجزه سیدالشهداء همین حرارت سرد ناشدنی و این زخم قدیمی است که دهن نمیبندد. همین خون جاری در رگهای جوانمردان است که از حرکت نمیافتد. راهپیمایی اربعینی کربلاییان، عرصهای است که هرساله میتوان به عدد میلیونها انسانی که آنجا میروند معجزه دید. هرکه میخواهد محاجّه ابراهیم خلیل امروز با بتپرستان آخرالزمانی را ببیند، اربعین به کربلا بیاید. هرکس میخواهد نجات انسانهای درمانده امروز از توفان مهیب حوادث و مُحیل تمدن غرب را با کشتی نوح ببیند، اربعین به کربلا بیاید. هرکس میخواهد برتری حقیقت عصای موسای کلیم با شعبده و مجاز سحره فرعون را ببیند، اربعین به کربلا بیاید. هرکس میخواهد زنده شدن مردگان تمدن زده معاصر را به دست عیسای این دوران ببیند، اربعین به کربلا بیاید. هرکس میخواهد ببیند که اسلام ناب محمدی چگونه عقول و قلوب مردمان بیزار از جاهلیت مدرن را فتح میکند، اربعین به کربلا بیاید و هرکس میخواهد وسعت و سرعت کشتی نجات حسین را ببیند، اربعین به کربلا بیاید و جا نماند.
عاشورا تا اربعین هر سال و مسیرهای تا کربلای این ایام، همگی در مسیر تکمیل نرمافزار تشکیل تمدن باشکوه اسلامی است و امسال با طوفان الأقصی و به ویژه خونخواهی میهمان عزیزمان، رشد و سرعت به خود گرفته و در حال تغییر دادن نقشه این منطقه کهن و زادگاه انبیاء خداست. گویی خبرهای مهمی در راه است و این را بیش و پیش از آنکه ما بگوییم، سران نگران کفر در رسانههای استکباری میگویند. خونخواهان سیدالشهداء، اربعین امسال را محکمتر از هر زمان دیگر برگزار میکنند. یک چشم به حرم سیدالشهداء دارند و یک چشم به آسمان دوختهاند تا تیرهای غیبی که اکنون عیان و موشکهای غرّان شده و قرار است دودمان صهیون و شیطان را به آتش بکشد ببینند. آرزوی آنها این است که بتوانند کمی مسیر را طولانی کنند و خود را به مسجدالأقصایی برسانند که قرار است اخبار مهم و موفقیتها از آنجا به گوش جهان برسد.
آنکه هابیل را به ستم کشت تا جانشین پیامبر خدا را از میان بردارد، نمیدانست به کام دل نمیرسد و رسوای تاریخ و اولین ظالم و قاتل خواهد شد و جنگ باطل علیه حق را آغازیده است. آنها که در مقابل کاروان کم تعداد امام حسین ایستادند و اجازه حرکت به آنها ندادند، نمیدانستند در مقابل اراده خدا ایستاده و محکوم به فنا شدن شدند. و آنها که امام زمان خود را در کربلا به بدترین شیوه آزار داده و شکنجه کردند و به شهادت رساندند نمیدانستند که عاقبت و آخرتی دردناک برای خود رقم زدهاند و عبرت تاریخ خواهند شد. اینها هم که از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، با انواع توطئه و تهدید و تحریم و ترور و جنگ، مردم ایران را آزار داده و به شهادت رساندند، نمیدانستند «خدای متعال اراده کرده تا مردم ایران را به آرزوهای بزرگشان برساند» و وعده و اراده خدا محقق شدنی است حتی اگر مشرکان و کافران نخواهند.
و تو ای حسینِ عزیزِ خدا، «ما را سَری است با تو که گر خلق روزگار/ دشمن شوند و سر برود هم بر آن سَریم» حساب عشق تو از دیگران جداست و به این خاطر است که از حافظ و مولوی و اقبال و سعدی برایت گفتم که سلاطین ادبیاتاند و سخنانشان به عاشقی ما نزدیکتر است. گرچه کار مردم تو از عشق گذشته و امروزه باید به جای داستان مجنون از مردم گرسنه و گمنامی گفت که یک سال کار میکنند تا در اربعین به زائرانت لقمه برسانند و مردم پابرهنهای که برای پاشویه زائران تو به آنها التماس میکنند. مجنون کجا چنین عشقی به خود دیده و در کدام داستان از اینها سخن گفتهاند؟ داستان اربعین حکایت خون جاری سیدالشهداست که هرگز از جوشش نمیافتد و تزریق خون به پیکر اجتماعی است که با ایسمهای بیریشه، بیرمق شده است و اکنون هوای تازه تمدن نوین مهدوی را استشمام میکند. و آن روز بزرگ و آغاز باشکوه، آمدنی است. بعون الله و فضله.
محمدهادی صحرایی