مقولههایی از جنس وحدت، اجماع و ائتلاف، دو روی کاملا متفاوت از هم دارند. یک طرف سکه، امید و روشنی و شیرینی است و یک طرف آن، ناامیدی و تاریکی و تلخکامی است.
تمامیتخواهان و آرمانگرایانی که بویی از واقعیت نبردهاند، از این جنس حرفها و اقدامات، ناراحت و ناامید میشوند و تمامقد مقابل آن میایستند اما کسانی که تجربه اجرا و مدیریت کلان دارند میدانند خالصسازیهای بیمبنا و طرد کردنهای افراطی چه بلایی بر سر سرمایه اجتماعی حاکمیت میآورد و کاملا از آن حمایت مینمایند.
نمیشود چهار یا هشت سال، یک تفکر و جریان و جمعیت را کاملا از چرخه قدرت و خدمت، دور کرد و توقع همراهی همهجانبه در بزنگاهها از آنان داشت. هم مجلس تناسبی با این منطق، سازگار است و هم دولت ائتلافی.
مجلس تناسبی یعنی هیچ صدایی در خانه ملت، بدون نماینده نیست؛ هیچ تفکری در بهارستان، بدون زبان و بلندگو نمیماند و اینگونه هر حزب و جمعیت شناسنامهداری خود را هیچگاه خارج از چارچوب نظام و کشور نمیداند؛ چراکه در نظام تصمیمسازی و نظارت، مهره و چهره دارد.
دولت هم بهطریقاولی باید پذیرای همه چهرهها، گروهها و تفکرها باشد. اگر دولت از خودش بزرگی نشان دهد و همه را زیر چتر خود بگیرد، هم اصطکاک کمتری در عرصه سیاست و رسانه خواهد داشت و هم از همه ظرفیتها بهره خواهد برد و کار خودش بهتر پیش میرود و مهمتر از همه اینکه حتی رقبای سابق، خود را دیگر رقیب نمیبینند بلکه بهمحض بهکارگیری عضوی از بدنه بزرگ دولت خواهند شد و برای آن قدم برمیدارند. مخالفان دولت و مجلس ائتلافی و اجماعی، کسانی هستند که «زندهباد مخالف من» فقط شعار بیپایه و اساسی برایشان است و هیچ اعتقادی به زیست مسالمتآمیز جناحها و گروهها در کنار همدیگر ندارند.
مسعود پزشکیان تاکنون هیئت دولتی ترسیم کرده که نشان میدهد واقعا عزم دولت ملی و وفاق دارد. قطعا نگارنده با برخی گزینههای مطرحشده اختلاف مبنایی دارم اما برآیند گزینههای معرفیشده به مجلس شورای اسلامی برای رأی اعتماد، حاکی از صداقت مسعود پزشکیان درباره وعدههای زمان انتخابات و بعدازآن است. باید با همراهی حداکثری در عین حفظ و حراست از چارچوبهای اصیل نظام، دولت را کمک کرد تا این تجربه بزرگ به توفیقی بزرگتر ختم شود، انشاءالله.