محمدصادق کوشکی؛ استاد دانشگاه تهران در روزنامه همشهری نوشت، سازوکاری که آقای ظریف برای انتخاب اعضای کابینه ، کمیته و شورای راهبری معرفی و شاخصههایی که ایشان در انتخاب و گزینش افراد بیان کرد با آنچه آقای پزشکیان در دوران تبلیغات انتخاباتی بیان میکرد در تناقض قابل توجهی قرار دارد.
تحلیل این وضعیت از ۳حالت خارج نیست؛ اول آنکه رئیسجمهور منتخب موافق مواضع ظریف نباشد. چون سخنان ظریف بهصورت آشکار با مواضع رئیسجمهور در ایام انتخابات متناقض است و شایسته است رئیس جمهور محترم در بیان و عمل، این مواضع و رویکرد را اصلاح کنند.
دومین حالت این است که جریان اصلاحات چنین رویکردی دارد که آقای پزشکیان را به کرسی ریاستجمهوری ایران رسانده و حال با او سر این مسئله به توافق رسیده که او نباید در امور سیاسی و جزئیات امور دخالت کند و امور را باید افراد همان جناح اصلاحات پیگیری کنند. به تعبیری، رئیسجمهور منتخب مشغول کارهای تشریفاتی باشد و سهم سیاسیون جبهه اصلاحات هم، اداره امور اجرایی کشور. در چنین شرایطی، ریاست دولت در حقیقت توسط جناحهای گوناگون جبهه اصلاحات قبضه می شود.
حالت سوم این است که اساسا آقای پزشکیان این روند را قبول دارد و با آن همسو است و آنچه در ایام انتخابات و در برنامههای تبلیغاتی بیان کردند صرفا برای رأیآوردن بوده است. اگر این احتمال درست باشد، بدان معناست که مردم ایران با کسی طرف بودهاند که با جامعه صادق نبوده است و انتظارمان این است که چنین نباشد.
شاخصههایی که آقای ظریف برای تعیین وزرا به آنها اشاره کرد، شاید در ذهن سیاستمداران وجود داشته باشد اما بیان این مؤلفهها و شاخصهها را در هیچجایی از جهان شاهد نبوده و نیستیم. در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی هم نمیتوان دولتی پیدا کرد که در آن بهطور مثال به زن، امتیاز بالاتری نسبت به مرد بدهد آن هم به صرف زنبودن!
رویکرد مطرحشده از سوی ظریف نهتنها با شاخصهای اسلامی و انقلابی در تعارض است، بلکه با شاخصهای غربی و اروپایی هم تناقض داشته و با آنها هسو نیست. بیان چنین امتیازدهیهایی به اقلیتها در هیچجای اروپا و غرب وجود ندارد. اگر این اقدام در راستای ایجاد وحدت و انسجام در سطح کشور است که بیان و اعلان آن امر مورد نیاز نبود و افراد را باید بنا به شایستگی خودشان انتخاب کنند.
این در حالی است که آنچه ظریف اظهار داشت اصطلاحا «تبعیض مثبت» نام میگیرد ولی در ساختارهای سیاسی مطرح جهان هیچگاه از این شکل از تبعیض مثبت به نفع گروه خاصی سخن به میان نمیآید.
این اظهارات، اتفاق عجیبی است و چهبسا در جهان بیسابقه باشد. بیان این شاخصهها صرفا برای این است که در آینده منافع جناح سیاسی خاصی را تأمین کند.
و بالاخره اینکه شاید این تبعیضها در جهت کسب حمایت بیشتر اقلیتها از دولت چهاردهم باشد وگرنه اعلام آن هیچ نفعی ندارد. تبعیض مثبت هیچ سنخیتی با شایستهگزینی ندارد؛ چراکه در شایستهگزینی، معیارهای جنسیتی یا اقلیتمذهبیبودن هیچ دخالتی نخواهد داشت.