خیزش جهانی در حمایت از ملت مظلوم فلسطین و علیه جنایات رژیم صهیونیستی در نوار غزه را دیگر باید یک اقدام بیسابقه در این حجم و گستره دانست. اگر در گذشته، تجمعات و حمایتهای سراسری از مساله فلسطین بیشتر به کشورهای عربی و اسلامی محدود میشد، امروز دامنه این اعتراضات، پایتختهای بزرگترین کشورهای غرب از اروپا تا آمریکا را در بر گرفته است. اگر روزگاری رسانههای معدود بزرگ دنیا افکار عمومی را در مساله فلسطین به سمت و سوی دلخواه صهیونیستها میبردند و بزرگترین سد در برابر نمایش جنایات عریان اشغالگران علیه مردم فلسطین بودند، امروز این آگاهی در جهان نمایانتر شده و نسل جوان کشورهای غرب حتی در مهمترین دانشگاههای این کشورها، برای احقاق حق مظلومان واقعی به میدان آمدهاند. باید به ۳ پرسش، پاسخ داد.
۱- دلیل گسترش موج ضدصهیونیسم
صهیونیستها سعی دارند موج شگفتانگیز، گسترده و بیسابقه ضداسرائیلی در دنیا را در رسانههای جهان به دروغ موج ضدیهود نشان دهند! با تغییر شیوه اطلاعرسانی در جهان، حجم زیاد جنایتهای رژیم صهیونیستی قابل کتمان نیست، البته نباید از این نکته نیز غافل شد که جنایتهای این رژیم هم - بویژه در 8 ماه گذشته در غزه - حتی در تاریخ جعلی خود رژیم هم بیسابقه است. حملات سنگین هوایی و زمینی به مناطق متراکم نوار غزه که دهها هزار آواره فلسطینی در آن زندگی میکنند، دسته دسته شهید بر جا میگذارد که حجم انبوهی از آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند. از طرف دیگر، مقاومت جانانه مردم غزه و ضربه بزرگ حماس و گروههای مقاومت فلسطینی در 7 اکتبر/ ۱۵ مهر بود که بار دیگر مساله فلسطین را که میرفت با خیانت برخی کشورهای عرب به فراموشی سپرده شود، به صدر اخبار و افکار عمومی دنیا آورد و شاید این موضوع را باید یکی از مهمترین پیامدها و اهداف عملیات بزرگ 7 اکتبر بدانیم.
۲- تجمعات سراسری جوانان در غرب چه آوردهای دارد؟
اگر افکار عمومی را یکی از مهمترین اهرمهای فشار بر دولتهای استکباری (که هیچ اهمیتی برای مجامع بینالمللی و حقوق بینالملل قائل نیستند) بدانیم، امروز این اهرم فشار در اختیار تفکر مقاومت و نگرش ضدصهیونیستی قرار دارد.
یادمان نرود ایالات متحده آمریکا که چندین بار پیش از این، قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل در لزوم آتشبس را به نفع صهیونیستها وتو میکرد، در نهایت مجبور شد به این قطعنامه رای ممتنع بدهد و حتما بخشی از این فشار بر دولت آمریکا (که خشم صهیونیستها را هم در پی داشت) حاصل همین فشار افکار عمومی است.قضیه فلسطین که باید در راس امور کشورهای اسلامی و عرب باشد، امروز به واسطه همین فراگیری آگاهسازی درباره فلسطین، در اولویت افکار عمومی غرب هم قرار گرفته و این مساله، کار را هرچند محدود، برای حامیان اسرائیل سختتر خواهد کرد که در راس آنها آمریکایی قرار دارد که به واسطه حمایتهای لاینقطع سیاسی - نظامیاش از رژیم صهیونیستی، شریک بلاشک آنها در جنایات و کشتار امروز در غزه است.
همین فشار دانشجویان غرب است که در یک مورد مشخص، موجب قطع یا لااقل کاهش بسیاری از همکاریهای علمی و دانشگاهی از سوی این کشورها با رژیم صهیونیستی شده یا برخی دیگر را در مسیر به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین قرار داده است.
۳- برای حفظ این دستاورد چه باید کرد؟
مساله اول، اطلاعرسانی درست و کامل به جامعه غرب در مساله فلسطین است که ۸۰ سال زیر بمباران سنگین رسانههای بزرگ و وابسته به صهیونیستها دچار اختلال در محاسبه شده بود.
امروز جامعه جوان و تحصیلکرده آنها از حصار رسانههای غرب بیرون آمده و تشنه تبیین درست مساله فلسطین است.
جوانی که امروز در طرف درست تاریخ قرار دارد را نباید در دست حکومتهای مکار غربی رها کرد که نشان دادند (همانطور که در موضوعات مشابه گذشته نظیر اعتراضات سیاهپوستان دیدیم) توانایی این را دارند تا این اعتراضات را هم در درون خود حل کنند یا آن را به انحراف بکشانند.
از این منظر است که نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان آمریکایی را باید روشنگر و راهگشا دانست.
رهبر انقلاب در غیاب تمام سران سازشکار عرب - که باید در خط مقدم مقابله با اسرائیل باشند - بار بزرگی را از دوش جهان اسلام برداشتند و نقش راهبری خود و تبیین درست مساله را بخوبی و در بزنگاه ایفا کردند.
مرقومه معظمله به دانشجویان بیدار دانشگاههای آمریکا اما در حقیقت یک شروع است و باید از سوی اندیشمندان منصف جهان به شکل درست و قابل فهم برای جامعه هدف، تبیین شود تا پیام آن به گوش جوانان غرب بنشیند. جمهوری اسلامی ایران در طول ۴۶ سال گذشته، بحق پرچمدار مبارزه با اشغالگری و صهیونیسم است و این در حالی است که در جهان عرب چیزی جز خیانت و سازش ندیدهایم. همین توفان الاقصی و «وعده صادق» بود که جان دوباره به مبارزان فلسطینی در میدان و حامیان آنها در عرصه جهانی بخشید. جامعه جهانی امروز تشنه شنیدن واقعیت درباره اشغال فلسطین است، این جامعه را باید دریافت و این بزرگترین رسالت این روزهای رسانههای جهان اسلام و در رأس آنها جمهوری اسلامی ایران است.
مهدی بختیاری