رافائل گروسی ، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی هفته گذشته در سفری دوروزه به ایران ضمن حضور در کنفرانس بینالمللی هستهای با مقامات بلندپایه ایران دیدار و گفتگو کرده و در ارزیابیهای خود از این سفر آن را مثبت و سازنده توصیف کرد؛ موضعی که پس از مراجعت از ایران طبق روال، وارونه بیان شد و وی در کنفرانس خبری خود پس از سفر به ایران مدعی شد که وضعیت همکاری جمهوری اسلامی ایران با آژانس اصلا رضایتبخش نبوده و تقریبا در بنبست قرار گرفتهایم.
وی با اشاره به مسأله غنیسازی، مواردی را مطرح کرده که دلالت بر مغرضانهبودن اظهاراتش دارد. بنا بر ادعاهای مطرحشده توسط گروسی، ایران از زمان شکست مذاکرات هستهای بهطور چشمگیری به ساخت بمب هستهای نزدیکتر شده، در حالی که هیچ کشوری که هماکنون بمب اتمی ندارد، اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنیسازی نمیکند؛ بنابراین ایران بیش از آنچه برای ساخت بمب هستهای نیاز دارد، اورانیوم غنیشده تولید کرده است.
وی در ادامه این اتهامات واهی ادعا کرده که غنیسازی ۹۰درصدی برای ساختن بمب اتمی لازم است، اما غنیسازی ۶۰درصدی تقریبا با غنیسازی ۹۰درصدی یکسان است! در حالی که جمهوری اسلامی ایران بهطور شفاف و مکررا بیان کرده که باید میان داشتن تسلیحات هستهای و توانایی ساخت این سلاحها تمایز قائل شویم و توجه به این مسأله در مذاکرات بسیار حائز اهمیت است.
اتهامات بیپایه و اساس آژانس، درشرایطی مطرح میشود که براساس مواد ۲ و۳ اساسنامه آژانس بینالمللی اتمی، آنها وظیفه دارند ظرفیتهای خود را جهت تشویق، حمایت و پشتیبانی بسیج و وساطت کنند تا فناوری هستهای در اختیار همه ملتها قرار گیرد؛ اقدامی که نهفقط از جمهوری اسلامی دریغ کردند، بلکه با مانعتراشیها و سنگاندازیهای مختلف درصدد هستند تا دستیابی به این حق مسلم را مختل کنند؛ توطئهای که با حمایتهای مقام معظم رهبری و دانش بومی جوانان ایران خنثی شده است، در حالی که طبق عرف موجود در نظام بینالملل دستیابی به فناوری هستهای برای کشور ما که حدود ۵۰سال پیش به عضویت آژانس انرژی اتمی درآمده و سند آژانس و سند منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرده و تابع قوانین آن است، امری طبیعی بهشمار میآید، اما حاکمیت فضای سیاسی بر عملکرد آژانس و تهدید و ارعاب طرفهای غربی باعث شده تا تحت سختترین نظارتهای آژانس قرار گرفته و همچنان پاسخگو باشیم، در صورتی که بخش مهمی از این چالشها فنی نبوده و ربط مستقیمی به کارشکنی این کشورها دارد.
بر هم زدن معادلات سیاسی با اهرم هستهای
بیش از ۲۰ سال از شروع موضوعات هستهای کشورمان میگذرد و این مسأله بر اساس تجربه موجود از بدعهدی طرفهای مذاکرهکننده همچنان مفتوح و ممکن است و احتمال دارد که این روند ادامه داشته باشد؛ بنابراین توجه دولت سیزدهم به این موضوع که مسائل کشور را نباید به خوشایند غربیها و جلب نظر آنها پیوند داد، باعث شد تا ظرفیتهای دیگر هم فعال شده و به قدرت کنشگری ایران اسلامی بیفزاید، اما تجربه سالهای گذشته مبین این حقیقت است که آژانس از درک جایگاه بینالمللی خود عاجر و به ابزار چند کشور مستبد تبدیل و از وظایف ذاتی خود دور شده است؛ بنابراین درک شرایط موجود و تحلیل مواضع طرفهای غربی اعم از آمریکا و تروئیکای غربی حاوی چند نکته مهم است:
فشار سیاسی و اقتصادی طرف متخاصم مقابل، هیچ ارتباط واقعی با موضوع هستهای ندارد و این موضوع امروز برای هر که عقل مختصری هم داشته باشد، اظهر منالشمس است. همه هم و غم آمریکا و اروپا مهار ایران و بازگرداندن ملت ایران به دوران استعمار و نادیدهگرفتن حق ملت ایران در دستیابی به صنعت هستهای و منافع ناشی از آن است.
اقتصاد آخرین و تنها اهرم باقیمانده درکف طرف متخاصم است. چه آنکه هم منطق حکم میکند وهم اقرار و اذعان آنها دلالت میکند که اگر گزینهای مقدم براقتصاد، اعم از جنگ و... داشتند، اساسا زحمت چنین پروسه پیچیده اقتصادی را هم به خود نمیدادند.
فشارهای دشمن و بهویژه فشار اقتصادی فینفسه «هدف» نبوده و وسیلهای برای تغییر محاسبات در ذهن مقامات و ملت ایران است تا بدینترتیب زمینهای را برای تسلیم بیچونوچرای ملت در مقابل مطالبات ناتمام آنها فراهم کند.
در راهبرد کلان هیچ تفاوتی میان دموکراتها و جمهوریخواهان نیست و برخلاف آنچه معتادان استعمار و بزککنندگان آمریکا در ایران میگویند، دموکراتها اگر متخاصمتر از جمهوریخواهان نباشند، کمتر هم نیستند. برای اثبات این گزاره شواهد و قرائن و واقعیتهای بسیاری وجود دارد و اعمال تحریمهای گسترده در دوره اوباما که یک دموکرات است علیه ایران دلیلی بر این مدعاست؛ تحریمهایی که بعدها توسط ترامپ تمدید شد. مسأله دیگر بدعهدی بایدن در احیای برجام است که هرگز بهوقوعنپیوست.
طی ۴۵ سال گذشته هرجا ایران ایستادگی بهخرجداد و بهجای خودباختگی، راهبرد «مقاومت فعال» را در دستورکار قرار داد، پیروز میدان بود. نباید از نظر دور داشت یک زمانی غنیسازی در ایران و حتی داشتن یک سانتریفیوژ در حال حرکت جزو خطوط قرمز دشمن بود و آمریکاییها رسما اعلام میکردند تا وقتی ایران یک سانتریفیوژ در حال چرخش برای غنیسازی داشته باشد، ما وارد مذاکره نمیشویم! اما ایستادگی و تلاشهای منطقهای و هستهای ایران و رشادت دانشمندان موجب شد تا آنها این گزاره را نفی کرده و خواستار توافق با ایران شدند؛ مسألهای که پس از عملیات پیروزمندانه «وعدهصادق» شاهد آن بودیم و تعاملات دیپلماتیک از پاکستان و اقلیم کردستان گرفته تا همین حضور گروسی در ایران که بهدلیل توازن قدرت ایران در منطقه از «مهار پروژه هستهای»، به «تفاهم درخصوص فعالیت هستهای» تغییر گفتمان داد.
تاثیر بدعهدی برجامی طرفین غربی بر مناقشات هستهای
یکی از موضوعات مورد بحث مقامات تهران با رافائل گروسی مربوط به برجام میشود که به گفته رئیس سازمان بینالمللی انرژی اتمی، برجام دیگر کار نمیکند. باید در نظر داشته باشیم که هماکنون در سال ۲۰۱۵ میلادی (زمان انعقاد برجام) قرار نداریم و در نتیجه، این توافق نیاز به جایگزینی با توافق دیگری دارد، درحالیکه مدیرکل این نهاد بینالمللی براساس فلسفه وجودیش باید زمینه لازم برای بهکارگیری اصل «تعادل در اقدامات» متقابل را در دستورکار قرار دهد تا طی آن پیشبرد دیپلماسی هستهای بین طرفین تسهیل شده و مسیری برای خروج از بنبست مذاکرات هستهای صورت گیرد و طرفین در این چارچوب به راهکاری مشترک دست یابند.
درحالیکه طبق مواضع ذکرشده ایران و آژانس (که عملا مجری اراده طرفهای غربی است) دو خواسته کاملا متفاوت دارند؛ ایران خواستار ارائه «تضمین»های لازم از سوی طرف غربی برای عمل به تعهدات ارائهشده بر مبنای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) است درحالیکه آژانس روی نظارت و راستیآزمایی بیشتر متمرکز شده است تا به زعم خود با این بازرسیها بهصورت شفاف در جریان برنامه هستهای ایران قرار گیرد؛ اقدامی که پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، امکانپذیر نیست، زیرا جمهوری اسلامی ایران نیز از اجرای تعهدات خود در این زمینه عقبنشینی کرد، زیرا هدف غایی توافقنامه برجام که خسارات زیادی را به ایران تحمیل کرد، رفع تحریمها همراه با حفظ فعالیتهای صلحآمیز هستهای بود نه اینکه با امضای این سند از مسیر پیشرفت عدول کرده و به سمت توقف برود، کمااینکه غربیها نیز برجام را بهمنظور اطمینان از عدم تسلیحاتی شدن برنامه هستهای ایران امضا کردند و با گذر زمان مشخص شد در رویای برجام ۲ و ۳ بودند تا با تکیه بر آن فعالیت موشکی ایران را نیز محدود کنند، تا اینکه آمریکا همه برنامههای پیشبینیشده را نقض و کشورهای اروپایی نیز به تبعیت از آمریکا از انجام تعهدات خود شانه خالی کردند و در این میان توقع دارند جمهوری اسلامی ایران همچنان بر آن موارد پایبند باشد؛ بنابراین جمهوری اسلامی ایران با ابتکار عمل اقدامات متقابلی را برای تعادلسازی در روند مذاکرات هستهای در دستور کار خود قرار داد که تعلیق بازرسان کشورهای معاند با برنامه هستهای ایران و قانون اقدامات راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران ازجمله آنهاست تا به این ترتیب حقانیت خود در قبال فعالیتهای صلحآمیز هستهای را تداوم بخشد.
ادله شفاف برای اظهارات سیاسی آژانس بینالمللی اتمی
البته اظهارات متناقض رافائل گروسی از چند منظر دیگر قابل تأمل است؛ نخست آنکه جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام کرده که سطح روابط با آژانس را بر اساس معاهدههای پادمان و انپیتی که برای تمام اعضا لازمالاجراست، تنظیم و اجرا میکند و همواره به آن پایبند بوده و حتی در مقاطعی پروتکل الحاقی را که امری الزامآور نبوده، به صورت داوطلبانه اجرا کرده و پس از آن بر اساس مصوبه مجلس شورای اسلامی از ادامه این مسیر خودداری کرده است.
بر این اساس ادعای کمکاری ایران در همکاری با آژانس ادعای نادرست و غیرقابل پذیرش است. بر اساس مقررات آژانس، حق کشور میزبان است که پذیرنده بازرسان آژانس باشد و هر زمان که هر کدام را عنصری نامطلوب بداند، حق رد پذیرش یا حتی تعلیق فعالیت بازرسان را دارد؛ لذا اقدام ایران در نپذیرفتن برخی بازرسان آژانس امری کاملا قانونی و از حقوق قانونی ایران است. نکته مهم آنکه آژانس موظف به رازداری در باب اسرار هستهای کشورها بوده حال آنکه اطلاعات مربوط به ایران نه فقط در اختیار کشورهای غربی قرار گرفته بلکه در فضای رسانهای نیز انتشار یافته و زمینهساز اقدامات مخربی همچون ترور دانشمندان هستهای و منشأ حملات خرابکارانه رژیم صهیونیستی به تاسیسات هستهای کشورمان بوده است و همین موارد نشان از اقدامات فراقانونی آژانس بینالمللی اتمی دارد.
بستهشدن مطالبات ادعایی آژانس در خصوص برنامه هستهای نظامی ایران (پیامدی) ازجمله موارد طرح شده در برجام بود که در چارچوب آن توافقنامه حل و فصل شد، اما آژانس و مدیرکل آن با استناد به اظهارات واهی و غیرمستند و بر خلاف توافقات فیمابین مجددا این موضوع را مطرح کردند تا با استفاده از آن، فشارهای سیاسی و غیرحقوقی به ایران را افزایش بدهند؛ مسألهای که در نشست رسانهای اخیر روسای سازمان انرژی اتمی مطرح و رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان در نشست خبری مشترک با گروسی بیان کرد: «از این پس فعالیتها و همکاریها با آژانس را در سه بخش دنبال خواهیم کرد؛ بخش اول موارد گذشته است که در سند برجام در قالب پی. ام. دی (ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران) بسته شده بود. در این بخش، موضوع مهم دو مکان باقیمانده است؛ خوشبختانه دو مکان بسته شده و موضوع ناترازی مواد نیز بسته شده است.»
وی در ادامه گفت: «بخش دوم مربوط به شرایط موجود است که در این شرایط در چارچوب پادمان و ان. پی. تی اقدامات متقابل لازم را انجام خواهیم داد. بخش سوم مربوط به شخص مدیرکل آژانس است که مدیرکل آژانس میتواند به عنوان تسهیلکننده و تصحیحکننده برای برداشتن موانع و حل و فصل مسائل که عمدتا سیاسی است، تاثیرگذار باشد. برهمین اساس یکی از بخشهای گفتوگوی ما در پیگیری بیانیه مشترک، تعاملات سیاسی است که میتواند اثرات متقابل داشته باشد.»
گروسی در حالی به اتهامزنی و ابراز نارضایتی از کاهش همکاری ایران با آژانس میپردازد که نهاد تحت مدیریت او هیچ واکنش موثری در قبال رژیم صهیونیستی که در جنگ اخیر غزه رسما از سلاحهای هستهای برای کشتار علیه مردم مظلوم فلسطین استفاده کرد، ندارند و با مماشات نظارهگر اقدامات غیرقانونی آمریکا، فرانسه، آلمان، انگلیس و... هستند در حالی که جمهوری اسلامی ایران طبق مدارک مستند، فعالیتی شفاف در چارچوب آژانس دارد و خواهان این است که از مزایای انتقال تکنولوژی و فعالیت صلحآمیز هستهای بهرهمند شود ازهمین رو مرعوب فضاسازی واخبار کذب صهیونیستها و غربیها در خصوص اقدامات هستهای نمیشود و همچون دو دهه گذشته با ابتکار عمل در این مسیر قدم میگذارد.