1- دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، یازدهم اسفندماه در سراسر کشور برگزار میشود. در روزهای گذشته سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که با پایان مهلت یک ماهه رسیدگی به اعتراضات داوطلبان تأیید صلاحیت نشده انتخابات مجلس در مجموع صلاحیت حدود ۱۵ هزار نفر در شورای نگهبان مورد تأیید قرار گرفت که به معنای تأیید بیش از ۷۳ درصد داوطلبان و رقابت بیش از ۵۱ نامزد برای هر صندلی نمایندگی مجلس است.
2- در 23 بهمن 1398، اسامی داوطلبان تأیید صلاحیت شده یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی شورای نگهبان به وزارت کشور اعلام شد. در آن سال- دوره قبلی انتخابات مجلس- در کل کشور با تایید حدود 50 درصد از داوطلبان، ٧هزار و ١٤٨ نفر تأیید شدند.
3- در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی، در مقایسه با دوره قبلی انتخابات مجلس، تعداد داوطلبان تایید صلاحیت شده بیش از 2 برابر افزایش یافته است. رقابت 51 نامزد برای هر صندلی نمایندگی مجلس و تایید 73 درصد داوطلبان و افزایش بیش از 2 برابری تعداد تایید صلاحیتشدگان، از انتخاباتی پرشور و گرم حکایت دارد.
4- جمهوری اسلامی ایران، یکی از مصادیق «مردمسالاری دینی» در جهان است. امروزه در بسیاری از کشورها انتخابات برگزار میشود، اما با مقایسه کیفیت و کمیت برگزاری انتخابات در جهان، میبینیم که جمهوری اسلامی ایران با فاصلهای قابل توجه از دیگران پیشی گرفته است. به این موارد توجه کنید:
5- چندی پیش پایگاه اطلاعاتی «worldatlas » در گزارشی نوشت، 22 کشور در جهان هستند که قانون «رای اجباری» را تصویب کردهاند؛ از این 22 کشور، 11 کشور به طور جدی این قانون را اجرا میکنند و در صورت عدم رعایت آنها مجازات سختی را برای شهروندان در نظر میگیرند.
به عنوان نمونه آرژانتین رایگیری اجباری را در سال 1912 برای شهروندان 18 تا 70 ساله ارائه کرد در حالی که برای شهروندان بالای 70 سال و از 16 تا 18 سال اجباری نیست؛ در صورت عدم رایدهی شهروندان آرژانتینی، جریمه نقدی شامل حالشان میشود.
در کشور بلژیک، اگر کسی پس از دریافت دعوتنامه برای رای دادن، پای صندوق نرود و عذر موجهی هم نداشته باشد، بین 25 تا 50 یورو جریمه میشود؛ اگر این غیبت دوباره تکرار شود جریمه بین 50 تا 125 یورو خواهد بود؛ اگر کسی در 4 دور انتخابات شرکت نکند، علاوه بر 4بار جریمه، نام او از لیست رایدهندگان به مدت 10 سال خط خورده و در هیچ مقام و اداره دولتی پذیرفته نخواهد شد و هیچ کمک و امتیازی نیز از سوی دولت دریافت نخواهد کرد.
استرالیا از انتخابات 1924 به بعد سیاست رای اجباری را در پیش گرفت؛ شهروندان استرالیایی موظفند در زمان انتخابات در محل رایگیری حاضر شوند؛ اما بعد از ثبت اسمشان میتوانند رای ندهند و یا به اصطلاح رای سفید و بینام بیندازند؛ شهروندانی هم که دلیل موجهی برای غیبت در انتخابات ندارند به صورت نقدی جریمه میشوند و در صورت عدم پرداخت جریمه، به زندان میروند.
در کشور سوئیس، رایگیری اجباری در اواخر قرن نوزدهم در برخی از کانتونها آغاز شد؛ افرادی که از این قانون سرپیچی کنند با جریمه نقدی روبهرو میشوند؛ در برزیل نیز برای کسانی که در انتخابات شرکت نکنند پاسپورت صادر نمیشود.
6- در برخی کشورهای جهان، شهروندان در مسئله انتخابات به شهروندان درجه یک و درجه دو تقسیمبندی شده و شهروندان درجه 2 حق رأی دادن ندارند. به عنوان نمونه در آمریکا حدود چهار میلیون نفر از ساکنین قلمروهای تحت تسلط آمریکا یعنی پورتوریکو، گوام، جزایر ماریانای شمالی، جزایر ویرجین و ساموآ از حق رأی در انتخابات آمریکا محروم هستند. این در حالی است که ۹۸ درصد از این ساکنین، اقلیتهای نژادی و قومی بهحساب میآیند.
علاوهبر این در حال حاضر صدها هزار نفر از ساکنان واشنگتن از حق رای و داشتن نماینده در کنگره این کشور محروم هستند و اعتراضهای آنان در رابطه با نقض ابتدائیترین اصل دموکراسی یعنی «هر نفر یک رای»، تاکنون نتیجهای دربر نداشته است. با توجه به محرومیت مردم واشنگتن از «شرکت در اداره امور کشورشان» و «شرکت در انتخابات»، کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد، دولت آمریکا را ناقض این حقوق ابتدائی بشریت خوانده و خواستار تغییر این وضعیت شده است.
به عقیده کارشناسان و ناظران سیاسی، ظاهرا این محرومیت ریشه در سیاستهای نژادپرستانه دولت آمریکا دارد. بر اساس آمارهای موجود بیش از 60 درصد مردم واشنگتن از نژاد سیاه آفریقایی هستند و احتمال میرود علت اصلی محروم ماندن ساکنان این شهر از حق رای، رنگ پوست آنان باشد.
مردم این شهر از بدو پیدایش کنگره در سال 1791 از حق رای محروم بودهاند اما پس از 170 سال تلاش در سال 1961 موفق شدند که حکومت مرکزی را قانع کنند تا به آنها اجازه داده شود در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنند و در یکی از دو مجلس کنگره (مجلس نمایندگان) نمایندهای داشته باشند. اما دولت آمریکا به شرطی با این درخواست مردم موافقت کرد که نماینده واشنگتن در کنگره حق رای نداشته باشد. برای مجلس سنا هم حتی اجازه ندادند مردم «نمایندهای بدون حق رای» داشته باشند.
تحلیلگران غربی اذعان دارند که آمریکا تنها کشور دنیاست که مردم پایتخت خود را از داشتن حق رای در قوه مقننه محروم کرده است.
7- جمهوری اسلامی ایران از جمله الگوهای برتر برگزاری «انتخابات آزاد» در جهان است. به همین سبب هست که در آستانه هر انتخابات، آماج حملات دشمن قرار میگیرد. در حقیقت وابستگی به اراده و آرای مردم یک نقطه قوت در جمهوری اسلامی ایران است.
رهبر معظم انقلاب- 14 خرداد 1392- فرمودند: «یک روز میگویند انتخابات مهندسیشده است، یک روز میگویند انتخابات آزاد نیست، یک روز میگویند انتخابات از نظر مردم مشروع نیست. نه مردمِ ما را میشناسند، نه انتخابات ما را میشناسند، نه نظام جمهوری اسلامی را میشناسند؛ آنجائی هم که میشناسند، بیانصافی میکنند و ابائی هم ندارند از این بیانصافی.»
ایشان در ادامه تاکید کردند: «در کجای دنیا- هرکس سراغ دارد، بیاید بگوید- به نامزدهای گوناگون، از آنچهرههای معروف تا چهرههای گمنام، اجازه داده میشود که به طور مساوی از رسانههای ملی و دولتی کشور استفاده کنند؟ کجای دنیا چنین چیزی هست؟ در آمریکا هست؟ در کشورهای سرمایهداری هست؟ در کشورهای سرمایهداری اگر چنانچه عضو این دو حزب یا سه حزب بودند و پشتیبانی سرمایهدارها و کارخانهدارها و پولدارها و مافیاهای ثروت و قدرت را با خودشان داشتند، میتوانند تبلیغات کنند؛ اما اگر نداشتند، اصلاً نمیتوانند تبلیغات کنند. هر کسی که انتخابات آمریکا را دنبال کرده باشد- بنده دنبال کردهام- این را تصدیق میکند.»
مقام معظم رهبری در ادامه فرمودند: «افرادی بودهاند که مورد حمایت صهیونیستها نبودهاند، مورد حمایت شبکه سرمایهدارىِ خونخوارِ بینالمللی نبودهاند، هر کاری کردند، نتوانستند وارد میدان انتخابات شوند؛ نه رسانهای در اختیار آنها بوده، نه تلویزیونی در اختیار آنها بوده؛ برای هر ثانیه باید چقدرها خرج کنند. در کشور ما نامزدهای نمایندگی به طور مساوی و برابر، بدون خرج کردن یک ریال، مینشینند آنجا، ساعتهای متمادی، با برنامههای گوناگون، با مردم حرف میزنند؛ کجا چنین چیزی در دنیا وجود دارد؟».
8- انتخابات در ایران به معنای «هر نفر یک رأی» است. چیزی که در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله برخی کشورهای حوزه خلیجفارس و همچنین آمریکا اصلا معنایی ندارد.
مسئله انتخابات از بدو تشکیل نظام جمهوری اسلامی مورد توجه مسئولان کشور قرار داشته و تا به امروز که 45 سال از تشکیل آن میگذرد، دورهای را نمیتوان یافت که در آن انتخابات به بهانهای نظیر اختلافات سیاسی، ناآرامیهای داخلی و حتی تهاجم نظامی دشمن بیگانه تعطیل شده باشد.
9- واقعیت این است که ملت ایران در کلیت خود به آرمانهای انقلاب اسلامی و خط کلی و گفتمان انقلاب و چارچوب ساختاری نظام جمهوری اسلامی معتقد و متعهد است. اگرچه برخی سوءمدیریتها و ناکارآمدیها و مشکلات بهوجود آمده در عرصة اقتصادی ناخشنودیها و دلسردیهایی ایجاد کرده است، اما با اینحال اکثریت ملت ایران همچنان معتقد و متعهد به نظام و گفتمان انقلاب است و تحقق خواستها و مطالبات خود را در چارچوب این نظام دنبال میکند.
مسعود اکبری