صحبت از رژیم طاغوت که میشود، سینهچاکان این حکومت تصاویر خوشرنگ و لعاب آن دوره را دست به دست در فضاهای مختلف میگردانند. تصاویری که در پشت پرده آن محرومیتی نهفته شده است که این جماعت علاقهای به دیدن آن ندارند. عکسهایی از مدارس لوکس و لاکچری دوران پهلوی که اصلا قابل قیاس با مدارس کپری آن دوران نیستند.
به هرحال ۵۳ سال زمان کمی برای یک مملکت نیست؛ دوران جدیدی که رضاخان آن را بنیان نهاد و پسرش ادامه داد. بالاخره این دوران کارنامهای داشته که قابل قضاوت است. در زمانی که درصدی قابل توجه از جمعیت کشور بیسواد بود، بخش قابلتوجهی از بودجه آموزشی صرف شبکههای آموزشی پرهزینه شد. تا سال۱۳۵۷ شمسی و به رغم وجود سپاهدانش، ۶۵ درصد از کل جمعیت و ۸۰درصد از جمعیت روستایی بالای شش سال، هنوز بیسواد بودند.
رژیم پهلوی که مدعی گسترش سواد و آموزش در سطح کشور بود در این حوزه موفقیت چندانی کسب نکرد و نتیجه آن چیزی جزعقب ماندگی نبود. کارنامه پهلوی نشان از این موضوع دارد که در پایان عمر این رژیم ۶۸درصد از بزرگسالان هنوز در بی سوادی به سر میبردند و تنها کمتراز ۴۰درصد از کودکان توانستند دوران دبستان را بگذرانند. علاوه بر این، میزان ناعدالتی سوادآموزی در روستاها نسبت به شهرها و زنان نسبت به مردان از دیگر عواملی است که عقب ماندگی رژیم پهلوی درزمینه سوادآموزی را عیان میکند. سطح بیسوادی مردم ایران در این دوره به حدی رسید که امامخمینی (ره) پیامی برای مبارزه با بیسوادی صادر کردند.
طرحهای پهلوی که به شکست منجر شد
هرچند تلاش برای مبارزه با بی سوادی در ایران پیشینهای طولانی دارد، اما نخستین سازمانی که در دوران طاغوت به طور رسمی آموزش به بزرگسالان را عهده دار شد، تعلیمات اکابر بود. این سازمان درسال۱۳۱۵ کار خود را آغاز کرد، اما پنج سال بعد و در سال ۱۳۲۰ به علت عدمکارایی منحل شد. برنامه بعدی، آموزش سالمندان طی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۵ بود که این طرح نیز تنها هشت سالدوام آورد و درسال۱۳۲۸متوقف شد. سازمان آموزش به بزرگسالان طرح بعدی بود که تا سال ۱۳۴۵ به کار خود ادامه داد، اما به علت ناتوانی در گسترش سواد، موفقیتی به دست نیاورد. آنچه گفته شد نشان میدهد که کارنامه رژیم پهلوی در مبارزه با بیسوادی به رغم ادعاها، کارنامه مطلوبی نبوده و طرحهایی که از سوی این رژیم به اجرا در میآمد، یکی پس از دیگری به شکست ختم میشد. طبق آمارها، درصد بیسوادی در ایران در سال ۱۳۵۵ معادل ۵۲درصد و نرخ بیسوادی در روستاها حدود ۷۰درصد بوده است. براساس آمارهای جهانی نیز، ایران در آن روزها از نظر پیشرفت سوادآموزی جزو کشورهای ناکارآمد و ضعیف بود و حتی پایینتر از چین و کوبای آن روزگار قرار میگرفت.
جبران انقلاب اسلامی برای بیسوادی
یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و با توجه به اهمیت و ضرورت سوادآموزی، به فرمان امام خمینی (ره) در دی ماه ۱۳۵۸ نهضت سوادآموزی تاسیس شد. پس از تاسیس این نهضت تا سال ۱۳۶۵ نزدیک به ۱۱ میلیون نفر به باسوادان کشور افزوده شد و نرخ باسوادی کشور از ۴۷.۵به حدود ۶۱.۸درصد رسید. با اجرای طرح بسیج عمومی سوادآموزی در سال ۱۳۶۹ و آموزش بیش از ۴.۱میلیون نفر بیسواد مطلق در طول یک دهه، در سال ۱۳۷۵ نرخ باسوادی در ایران به ۷۹.۵درصد افزایش پیدا کرد. جمعیت ۳۶ میلیون نفری ایران در سالهای پیش از انقلاب اکنون به ۸۷ میلیون نفر رسیده است و با وجود اینکه نرخ باسوادی در بازه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در حدود ۴۷درصد بود، به گفته رئیس سازمان نهضت سوادآموزی هماکنون میانگین نرخ باسوادی در کشور به ۹۷.۱درصد معادل ۵۱درصد رشد رسیده است.
عدم موفقیت طرحهای زیر برای گسترش سواد
حکومت پهلوی
۱- سازمان تعلیمات اکابر
۲- شروع آموزش سالمندان
۳- سازمان آموزش به بزرگسالان
۴-تشکیل سپاه دانش
جمهوری اسلامی
۱- ایجاد نهضت سوادآموزی
۲- ساخت مدارس روستایی
۳- گسترش مراکز آموزش عالی
۴-سوادآموزی برای افراد کمبضاعت
بیسوادتر از خاورمیانه و حتی کشورهای عرب
حکومت پهلوی
در کشورهای عربی ۴۵درصد
در ایران ۳۷درصد
انقلاب اسلامی؛ جبرانکننده عقبماندگیها
جمهوری اسلامی
در کشورهای عربی ۷۴درصد
در ایران ۸۹درصد
جمهوری اسلامی ایران؛ پیشتاز تغییر نرخ باسوادی در جهان
ایران ۴۹%
مراکش ۴۳.۵%
عربستان ۳۶%
هند ۳۳.۵%
خاورمیانه ۳۴.۵%