فطرت برای آدمیزاد مثل سیستم عامل است. میتوان تنظیمات گوشی و رایانه را راحت عوض کرد، اما سیستم عامل به این راحتیها عوض نمیشود. ملیت و حبالوطن یک امر فطری است. تنها ریشه در فرهنگ ندارد، تنها ریشه در مذهب ندارد، تنها ریشه در باورها و تجربیات ندارد؛ بلکه ریشه در ذات دارد. امور فطری را نمیتوان به صورت فراگیر و طولانیمدت تغییر داد. زیرآب ملیت را هم نمیتوان زد. اسلام هم با اینکه امتگراست و مسلمین را یک کل واحد به شمار میآورد؛ هرگز پشت کردن به سرزمین مادری را توصیه نمیکند؛ بلکه از بیتفاوتی به حال مسلمین و مستضعفین دیگر بر حذر میدارد. بنابر همه این گزارهها، نادان است کسی که گمان برد میتواند ملتی را از خاک خویش متنفر گرداند.
سال گذشته جام جهانی که یک نمایش ملی است و در آن ملیت بیش از فوتبال پررنگ است، عرصه خودنمایی کسانی شده بود که میخواستند خود را معترض جلوه دهند و یا کسانی که واقعا از شدت گلایه و اعتراض رو به لجاجت و خودزنی آورده بودند و با تیم ملی، تحت تأثیر القائات سنگین رسانهای همراهی نمیکردند. امسال آنها شاید حتی از سال گذشته هم معترضتر شده باشند اما وقتی علیرضا جهانبخش پس یک بازی نفسگیر از سوی ملیپوشان ایران و در وقتهای اضافه نیمه دوم دروازه ژاپن را باز کرد، به هوا پریدند، فریاد زدند و یا لبخند به روی لبشان نقش بست.
آنها با این خوشحالی همه اختلافاتشان با مسئولان نظام را کنار گذاشتند؟ هرگز. تنظیمات آنها روی خط اعتراض است اما سیستم عاملشان غیرت ملی و عشق به آب و خاک را میشناسد. حتی اگر کسانی هنوز از همراهی با مؤلفههای ملی ایران خودداری میکنند، شاید در دل خود به خوشحالی مردم عادی حسرت میخورند. هیچ کاری سختتر از این نیست که با پیروزی سرزمینت ادای خوشحال نشدن در بیاوری و یا واقعا خوشحال نشوی. این، حرکت بر خلاف مسیر رودخانه است؛ تلاش برای عوض کردن سیستم عامل است. حرکت بر خلاف مسیر فطرت مثل یک کابوس است؛ خوش به حال کسی که از این کابوس بپرد و بد به حال کسی که به زندگی در کابوس خو بگیرد. رمز اینکه ادای مخالفت با ملیت بیش از گذشته منفور شود این است که قوی شویم. پشت کردن به وطن در هر حالتی مذموم است اما پشت کردن به یک میهن قوی، دیگر به درد کلاس گذاشتن نمیخورد! وطنپرست اگر تیم ملی کشورش همیشه بازنده باشد هم باز سنگش را به سینه خواهد کوبید اما در کنار یک تیم ملی همیشه پیروز نایستادن حتی برای بیتعصبان هم سخت است.
جواد شاملو