شمارش معکوس برای صعود قیمت نفت به مرز 100 دلار در سال 2024 آغاز شده است. سالی که به نظر میرسد بر اثر نهادینه شدن ضعف اقتصاد دلار، شاهد رشد توامان ارزش معیارهایی مثل طلای زرد و سیاه و طلای دیجیتال ( رمز ارز ) باشیم.
حملات هوایی هفته گذشته آمریکا و انگلیس به یمن، باعث به وجود آمدن انتظاراتی زودتر از موعد برای بازگشت نفت 100 دلار و بالاتر از آن شده است. هر چند ۲ شاخص مهم قیمت نفت در جهان یعنی برنت و تگزاس اینترمیدیت واکنش شدیدی به برخورد نظامی اخیر در سواحل شرقی دریای سرخ نشان نداده و با یک جهش هیجانی تا نیمه کانال ۸0-۷0 دلاری در روزهای اخیر به نوسان روی کانال 77 بازگشتند اما همین حالا شاهد سیگنالهای رصدگران بازار در ایکس درباره نفت برنت 80 دلاری هستیم.
باید دانست طی ماههای گذشته، متعاقب آغاز جنگ غزه و سپس واکنش انصارالله به جنایات رژیم صهیونیستی با به دست گرفتن ابتکار عمل در یکی از مهمترین آبراهههای دنیا، همواره کنش محور مقاومت بوده که بر بهای نفت تاثیر گذاشته نه کنش محور سلطه. به عبارت دیگر پس از چند دور حملات ادعایی نهچندان تاثیرگذار شرکای آنگلوساکسون با محوریت سنتکام - فرماندهی ارتش تروریست آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا - به پایگاههای ارتش و دولت نجات ملی یمن، اقتصاد جهانی نفس را برای اقدام تلافیجویانه انصارالله در سینه حبس کرده است. مطمئنا هدف قرار گرفتن یک کشتی باری آمریکایی با پرچم جزایر مارشال در آن سوی تنگه بابالمندب در روز سهشنبه (در شمال اقیانوس هند نزدیک ساحل جنوبی یمن)، آن پاسخ سختی نبوده که یمنیها وعدهاش را دادهاند. از جمله محمد البخیتی، عضو دفتر سیاسی جنبش انصارالله که دوشنبه شب اینچنین برای استعماگران خط و نشان کشید: «وارد مرحله جدیدی شدهایم و محور مقاومت، زمام امور را در منطقه به دست گرفته است. نیروهای آمریکایی و انگلیسی دیگر نمیتوانند از [تنگه] بابالمندب عبور کنند. آمریکا هم از حمله به یمن پشیمان خواهد شد و بازنده خواهد بود. نیروهای مسلح یمن در حال توسعه تواناییهای موشکی خود هستند و بزودی سورپرایزهایی رخ خواهد داد».
سازمان عملیات تجارت دریایی انگلیس (UKMTO) طی ۳ ماه اخیر، هدف قرار گرفتن و بازداشت نزدیک به 60 کشتی کانتینری، فلهبر و تانکر توسط موشکها و پهپادهای یمنی را در حدفاصل دریای سرخ تا نواحی شمالی اقیانوس هند گزارش کرده است. این به جز حملات دفعشدهای است که یمنیها به ناوهای نظامی پنتاگون و نیروی دریایی سلطنتی انگلیس انجام دادهاند.
دوشنبه همین هفته شرکت نفت و گاز شِل انگلیس اعلام کرد تا اطلاع ثانوی عبور سوپرتانکرهای خود از دریای سرخ را متوقف میکند.
پس از توقف فعالیت غولهای کشتیرانی جهان چون مرسک، اماسسی، هاپاگ - لوید، اسامای - سیجیام، اماسسی و اخیرا نیپون یوسن، بزرگترین شرکت کشتیرانی ژاپن از این مسیر با به جان خریدن افزایش تعرفههای 300 درصدی مسیرهای دیگر، حالا فرار شل از دریای سرخ به بهترین شکل ممکن ناکارآمدی ائتلاف کذایی آمریکایی - انگلیسی را در تامین امنیت شناورهای خودشان و رژیم صهیونیستی در این آبراه مهم نشان میدهد.
این به معنای پابرجا بودن زمینه اصلی بحران در این منطقه دریایی است که در ادبیات کشتیرانی به «آبهای ناشناخته» معروف شده، یعنی ادامه جنگ ضد بشری رژیم صهیونیستی علیه مظلومان غزه؛ همان انگیزهای که پای انصارالله را به این غائله باز کرد.
به نظر میرسد توقف کار نفتکشهای شل در دریای سرخ واکنش مستقیم این شرکت چندملیتی بریتانیایی به وعده «سورپرایز» قریبالوقوع یمنیها باشد. با همه احتیاطی که بازارهای جهانی نفت و سوختهای فسیلی پس از شوک ماههای آخر سال 2023 در پیش گرفتهاند، به نظر میرسد این همان پالسی است که برای توفان پیشبینیشده سال جدید میلادی لازم بوده، بویژه برای آغاز افزایش قیمت نفت تا مرز 100 دلار. اتفاقی که در فصل سرد نیمکره شمالی محتملتر است. افزایش 4 درصدی در معاملات آتی نفت خام در روز جمعه گذشته در محدوده نوسانات معمولی بازار قرار داشت اما مطمئنا الگوریتمهای تجاری در پاسخ به رخدادهای دریای سرخ، در حال تنظیم مجدد هستند و محاسبه الگوریتمها بر اساس پارامترهای جدید مدتی طول میکشد.
به چالش کشیدن رضایت حاکم بر بازار برای رم دادن قیمت طلای سیاه از محدوده آرامش فعلیاش ضروری است. موارد تاریخی مانند حمله سال 1398 انصارالله به زیرساختهای نفتی «بقیق» عربستان منجر به افزایش کوتاهمدت قیمت نفت خام شد. بازار در حال حاضر صرفنظر از بحران دریای سرخ، انتظار وقفههای فیزیکی و ملموس در عرضه نفت خام را دارد. کاهش مداوم عرضه در دریای سرخ توسط بازار به شکلی متفاوت درک میشود. بهرغم تشدید درگیریهای اخیر آمریکا و انگلیس با یمن، از ابتدای هفته فقط یک صعود متوسط را در شاخصهای برنت (دریای شمال) و تگزاس (آمریکا) مشاهده کردیم، زیرا بازار هنوز کاهش قابل توجهی از عرضه را لمس نکرده است. تا زمانی که اختلالات ملموسی آشکار نشود، یک حق بیمه پایدار و معنادار در ریسک ژئوپلیتیک نفت خام بعید به نظر میرسد.
از طرف دیگر بازارساز نفت، شاید به دلایل قابل درک اما به اشتباه، تاکنون خطر جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، لبنان، یمن و عراق در اختلال عرضه نفت را کماهمیت جلوه داده است. به عبارت دیگر شاید تا حالا این ایران به عنوان یک بازیگر مهم نفتی و عضو ارشد اوپک بوده که نخواسته از اهرم محور مقاومت برای رم دادن قیمت جهانی طلای سیاه بهره ببرد اما اگر مثلا آمریکا و اسرائیل بخواهند جنگ را به سمت لبنان بکشانند آن وقت ممکن است بازی جدیدی در بازار نفت آغاز شود.
یک روزنامهنگار اقتصادی سوییسی که با عنوان «راشن مارکت» در شبکه ایکس فعالیت دارد، با نگاهی به مشابهتهای اوضاع جهان در اوایل دهه 1980 میلادی - دوران بههمریختگی نظم جهانی ناشی از وقوع انقلاب اسلامی ایران - وضعیت فعلی بازار نفت را نیز دارای مضامین تورمی در اقتصاد کلان برمیشمارد.
اوایل دهه 1980 میلادی دورانی کلیدی برای بازار جهانی نفت بود، زیرا از اختلالات بحران انرژی دهه 1970 به دوره تثبیت و کاهش قیمتها رسیده بود. ذخایر راهبردی نفت خود را به عنوان سپری حیاتی در خلال دوران عدم قطعیت نشان داد. با تشدید حملات نظامی و تنشهای ژئوپلیتیک فعلی، درسهای 40 سال پیش بر اهمیت پایدار ذخایر راهبردی و ضرورت راهبردهای انرژی انطباقی جهانی برای عبور از عدم قطعیتهای معاصر و حفظ عرضه امن نفت به کار میآیند.
پس از شوکهای دهه 1970 میلادی، بازار نفت طی سالهای 1979-1980 افزایش چشمگیر در قیمتها را تجربه کرد. با این حال، اوایل دهه 1980 شاهد یک روند معکوس قابل توجه در این روند بود که با رکود قابل توجه سرانجام در سقوط بدنام قیمت نفت در سال 1986 به اوج خود رسید.
این سقوط باعث تغییراتی در سمت تقاضا شد زیرا مصرفکنندگان نفت از جایگزینها استقبال کردند و منجر به کاهش قابل توجه در مصرف کلی نفت شد. به طور همزمان، مازاد عرضه پدید آمد که ناشی از افزایش تولید از سوی کشورهای غیراوپک، بویژه ایالات متحده بود. در پاسخ، اوپک به واسطه پرچمدار جدید تولیدش یعنی عربستان، سهم خود از بازار را فدای حمایت از قیمت کرد و این باعث سقوط سریع قیمت نفت شد. تلاطم اقتصادی متعاقب آن بر اقتصادهای وابسته به نفت تأثیر گذاشت و در عین حال رشد کشورهای واردکننده نفت را تقویت کرد.
سقوط شوروی و آغاز جهش چین ماحصل آن دوره بود. بهرغم تلاشهای اوپک برای تثبیت قیمتها از طریق سهمیهبندی تولید به واسطه راهبردهای متفاوت کشورهای عضو، معادلات سیاسی اعضا پیچیدهتر از آن بود که یک راهحل مشخص غالب شود. درسهای ماندگار دهه 1980 میلادی همچنان بر سیاستهای انرژی جهانی اثرگذار است و مهمترین درسی که بازارهای مصرفکننده از آن گرفتهاند، سازگاری و تنوع در منابع انرژی است.
نفت گران در چنین شرایطی برای اقتصادهای غربی مطلوبیت خاص خود را دارد، هر چند شاید هنوز انتظار افزایش قیمت نفت خام برنت به 82 تا 83 دلار در هر بشکه تا اواسط ماه فوریه عجولانه باشد.
در چنین شرایطی وضعیت دریای سرخ نیازمند بررسی دقیق است. همین حالا اختلالات در هسته اتحادیه اروپایی عیان شده است. توقف فعالیت کارخانه مدل وای تسلا در نزدیکی برلین پایتخت آلمان به دلیل تعویق زنجیره تامین ناشی از تنشهای دریای سرخ، نشانه آشکاری از تأثیر ملموس رویدادهای ژئوپلیتیک بر صنایع است. 30 درصد شریان تجارت جهانی از آبراه میان تنگه بابالمندب و کانال سوئز عبور میکند و هرگونه اختلال در این مسیر حیاتی تجارت جهانی را به چالش میکشد.
دادههای اخیر حاکی از کاهش تقریبا نصف حجم تجارت در دریای سرخ است اما این فقط یک معضل دریایی نیست، بلکه یک سیگنال بالقوه و پیشرو برای فشارهای تورمی بویژه در اقتصاد غرب و کشورهای وابسته به آن است. مسیرهای دریایی جایگزین طولانیتر هستند و توانایی شرکتهای کشتیرانی را برای تحویل سریع کالا کاهش میدهند. این یک سناریوی نگرانکننده برای کشورهایی است که بشدت به کالاهای وارداتی وابسته هستند، مانند اتحادیه اروپایی و بریتانیا.
واکنشهای بازار اما به بحران دریای سرخ سریع بوده است. با افزایش نوسانات قیمت نفت که باعث رفتارهای سفتهبازانه در بازار شده، معاملهگران از نظر راهبردی موقعیت خود را تقویت کردهاند که در افزایش تقاضای خرید نفت خام برنت مشهود است. این یک لایه اضافی از غیرقابل پیشبینی بودن را به بازار نفت پویای فعلی تحمیل میکند که بر سرمایهگذاران و مصرفکنندگان تأثیر میگذارد.
بحران دریای سرخ چالشی چندوجهی است که به رصد ساعت به ساعت معاملهگران نفتی نیاز دارد. بدیهی است در شرایط فعلی آنها در حالت آمادهباش برای سازگاری با خطرات ژئوپلیتیک جدید قرار دارند. پیامدهای اقتصادی این موج سرخ اما فراتر از رم دادن طلای سیاه خواهد بود. نقش دریای سرخ به عنوان مجرای حیاتی برای تجارت جهانی که 15 درصد ترافیک کشتیرانی جهان را به خود اختصاص میدهد چنان مهم است که تشدید بیثباتی در آن ممکن است جریان کالا بین اروپا و آسیا را مختل کند و به طور بالقوه باعث اختلال در زنجیره تامین با اثرات موجی بر صنایع و اقتصادهای مختلف شود.
اتحادیه اروپایی به درستی نگران پیامدهای بالقوه اختلال در مسیرهای تجاری، تعدیل زنجیره تامین و خطرات ژئوپلیتیک در دریای سرخ است. سرمایهگذاران، کسبوکارها و دولتها با آگاهی از پیامدهای گسترده آن بر پویایی تجارت جهانی، با هوشیاری وضعیت را زیر نظر دارند. به همین دلیل است که فرانسه، اسپانیا و ایتالیا با وجود اعلام حضور اولیه در ائتلاف دریایی آنگلوساکسونها در دریای سرخ، در نهایت از آن انصراف دادند.
شروین طاهری