پس از برگزاری مراسم اهدای جایزه صلح نوبل در اسلو پایتخت نروژ، سیلی از اعتراضات نسبت به برخی سلبریتیهای ضدانقلاب از جمله «کاوه مدنی» و «گلشیفته فراهانی» و ... بوجود آمد. اما پس لرزههای مراسم جایزه نوبل حالا دامن افرادی، چون « شیرین عبادی » را نیز گرفته است و ضدانقلاب به وی لقب «نوبلی بیمصرف» داده است.
در همین رابطه، وبسایت ضدانقلاب گویانیوز طی مطلبی با انتقاد شدید از عبادی نوشت: «متأسفانه دو بار برندهی این جایزه شدن، آن هم توسط دو بانوی ایرانی، انتظاراتی را که از آن میرفت برآورده نکرد و ما دستکم در مورد خانم شیرین عبادی که برندهی اول نوبل صلح بود، طی بیست سال گذشته اثری قابل توجه، نه در سطح ایران نه در سطح جهان مشاهده نکردیم.»
در ادامه این مطلب آمده است: «اینکه ایشان که از زمان دریافت این جایزه در خارج از ایران ساکن هستند نتوانستند در سطح بینالمللی کار مؤثری انجام دهند، عدم شایستگی ایشان برای دریافت این جایزه را نشان میدهد.»
اعطاکنندگان نوبل چه فکری کردند که به نرگس محمدی جایزه دادند
این رسانه ضدانقلاب در ادامه درباره نرگس محمدی نوشت: «خانم نرگس محمدی که امسال افتخار دریافت این جایزهی مهم را کسب کردند، تقریباً از هماکنون عدم تأثیرگذاریشان بر موضوع صلح مشخص است؛ چرا که اولاً ایشان بدون دلیل موجه، و داشتن سابقهی فعالیتهایی مشخص در جهت صلح، جایزه را برنده شدند و ثانیاً بعد از دریافت جایزه، به دلیل زندانی بودن در ایران امکان انجام هیچ عمل خاصی در اختیار ندارند. این که اعطاکنندگان نوبل صلح به چه دلیل ایشان را برای دریافت چنین جایزهای برگزیدهاند سؤالی ست که پاسخ مشخص و روشنی ندارد.»
جالب اینجاست که در اثنای برگزاری مراسم اهدای جایزه نوبل از زمان کنفرانس خبری خانواده نرگس محمدی تا برگزاری این مراسم موج اعتراضاتی نسبت به چرایی اعطای این جایزه مطرح شد تا جایی که مجری شبکه من و تو آنرا جایزهای مزخرف و قلابی دانست که ۹۹ درصد از مردم نسبت به دروغین بودن آن آگاه هستند.
«سالومه سیدنیا» در این باره نوشت: «چشم مون به بهاره جان روشن که بیخیال این خبر جایزه قلابی نوبل نمیشه! تا این جایزه فائزه رو تو چشم تک تک مردم نکنن بیخیال نمیشن انگار! الان همه میدونن نود و نه درصد این جوایز الکی و مزخرفه!»
نگاه ابزاری به جایزه صلح نوبل
شیرین عبادی در جوابیهای در خصوص این سئوال که «با اعتبار جایزه نوبل چه کرده است؟»، نوشت: «در بالاتر توضیح دادم که با پول جایزه نوبل چه کردم (خرید دفتر کار و پرداخت هزینه تحصیل فرزندانش در خارج از کشور)؛ و حالا باید پاسخ دهم که با اعتبار این جایزه چه کردم. اگرچه توضیح بخش اول پاسخی به این سوال دوم نیز هست. اما لازم است با صراحت بیشتری بگویم که من حقوقدانم و پیشینهام قضاوت و وکالت بوده. من رهبر یا کنشگر حزبی یا سیاسی نیستم که از من انتظار تاثیرات گسترده سیاسی یا ایجاد یک حزب فراگیر یا جنبش سیاسی داشته باشید. تاثیر کار مرا باید در حوزه کاری خودم، در نوشتهها و کتابهای حقوقی، تدریسها، سخنرانیها و فعالیتهایی که برای گسترش دانش و فعالیت حقوق بشری در ایران انجام دادهام بسنجید.»
وی میافزاید: «این روزها خیلیها فکر میکنند فعالیت حقوق بشری، فرصتی برای شهرت و خودی نشان دادن و حتی آب و نان است. باور کنید من اگر وکیلی غیرحقوق بشری در ایران بودم یا اگر در نیمه راه وا میدادم، همه اینها را راحتتر به دست میآوردم.»
درحالی عبادی نسبت به تاثیرگذاری در حوزه کاری خود سخن میگوید که نگاهی به کنشهای سیاسی شیرین عبادی که در حوزه تحریم علیه مردم ایران خلاصه میشود، نشان میدهد اقدامات وی بیشتر در پی فشار و ضربه به مردم بوده که حمایت از تحریم اقتصادی ایران (تا حد تهاتر غذا و دارو) و تحریم ورزش حرفهای کشورمان از جمله این موارد بوده است.
نکته اصلی که در انتقادات اعضای ضدانقلاب و بویژه وبسایت گویانیوز مشخص است، علاوه بر اعتراف نسبت به جعلی و سیاسی بودن این جایزه، امتیازی است که به طور رانتی به برخی از اعضای ضدانقلاب داده میشود تا آنان به ابزاری برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی تبدیل شوند.
در واقع وقتی وبسایت گویانیوز از عدم استفاده از امتیازات جایزه صلح نوبل که به شیرین عبادی و نرگس محمدی اعطا شده، گلایه کرده و آن را فرصت سوزی خوانده است، این نگاه ابزاری به مقوله حقوق بشر به خوبی دیده میشود. این نگاه ابزاری به خوبی نشان میدهد که جایزه صلح نوبل چه جایگاهی دارد و کشورهای غربی با ساخت این جایزه و اعطای آن به افراد معلوم الحال چه اهدافی را دنبال میکنند.