زمانی وقتی صحبت از جنگ میشد، منظور همان خاکریز و جبهههای مرسوم بود. این روزها، اما میدان نبرد به حوزه رسانه کشیده شده و ترکشها همان کلماتی است که بدون سند بیان میشود و بعد هم مسئولیت کشتههای آن را کسی به عهده نمیگیرد. بیراه نیست اگر بگوییم نبرد غزه بعد از طوفانالاقصی هم به یک نبرد بزرگ رسانهای کشیده شده است.
نبردی که گاهی برای تحریک احساسات مخاطبان و انحراف واقعیت، با دروغهای عجیب همراه شد که همگی حاکی از عجز رژیم صهیونیستی است که تلاش میکند خود را قربانی نشان دهد. البته در همین جنگ رسانهای ، دروغها هم سریعتر افشا میشود، چون دیگر سر و کار مخاطب با یک رسانه نیست و حرف بدون سند، زود خودش را نشان میدهد. اگر توییت اخیر خبرنگار سیانان را نگاه کنیم، خواهیم دید که چقدر این نبرد به شکل یک جبهه جدی مبارزه درآمده است. درست در شرایطی که دهها خبرنگار در میدان نبرد در غزه کشته شدهاند تا مسیر اطلاعرسانی به سمت و سوی اشتباه کشیده شود و حقیقت آنچه در این میدان روی میدهد برای جهان ناپیدا باشد، دروغهای بسیاری مطرح شده که هر کدام به مرور نادرست بودن خودشان را نشان دادند و به دستاندازی برای مسیر حقیقت تبدیل شدند. دروغهایی مثل سر بریدن ۴۰نوزاد، تجاوز به برخی زنان و دختران و کشته شدن ۲۵۰نفر در یک کنسرت موسیقی که هیچ کدام مدرک و سند درستی نداشته و از اساس اشتباه بوده است.
به نظر میرسد در این میدان نبرد رسانهای، دشمن مقاومت در تلاش است از هر شبههای برای منحرف کردن مسیر حقیقت استفاده کند. در گزارش پیش رو با برخی کارشناسان رسانه گفتگو کرده ایم تا مساله دروغ پراکنی رژیم صهیونیستی و رسانههای وابسته به آن را مورد بررسی قرار دهیم. دروغهایی که در طول چند روز گذشته برخی رسانهها درحمایت از رژیم صهیونیستی و برخی جنایتهای این رژیم انجام دادند، مخاطب را به یاد شهادت دختری به نام نیره میاندازد. ماجرا اینجا بود که دختری به نام نیره در شهادت احساسی خود ادعا کرد که پس از حمله عراق به کویت، شاهد بوده که سربازان عراقی نوزادان را از انکوباتورهای بیمارستانی کویت بیرون میکشند، دستگاههای انکوباتور را برمیدارند و نوزادان را رها میکنند تا بمیرند. اما کمی بعد مشخص شد او به جای اینکه شاهد باشد، بخشی از یک دروغ بزرگ است. نیره، دختر سفیر کویت بود و شهادت او تنها بخشی از کمپین روابط عمومی شهروندان برای کویت آزاد بوده که باید آن را پروپاگاندای جنایتی دانست. حالا دروغهایی که از سوی برخی رسانهها و در تلاش برای پوشاندن جنایتهای رژیم صهیونیستی بیان شده، شبیه به ماجرای نیره است.
دروغ اول، سر بریدن نوزادان
یکی از دروغها از سر بریدن ۴۰ نوزاد و متهم کردن حماس آغاز شد. دروغی که ابتدا یک خبرنگار آن را مطرح کرد تا سمت و سوی حقیقت و دروغ با هم جابهجا شود. برخی رسانههای غربی در این رابطه گزارش کرده بودند که نیروهای مقاومت عضو گردانهای شهید عزالدین قسام در عملیات طوفانالاقصی اقدام به سر بریدن کودکان اسرائیلی کردهاند. البته این ادعا به حدی دور از حقیقت بود که حتی وزارت دفاع اسرائیل هم حاضر به تایید آن نشد و در نهایت خبرنگار سیانان به دلیل دروغی که نوشته بود، عذرخواهی کرد. این خبرنگار در توییت خود نوشت: باید بیشتر از قبل مراقب کلماتی که به کار میبرم باشم. این صحبتهای خبرنگار، با واکنش تندی از سوی بسیاری از فعالان حوزه رسانه همراه شد، چراکه دروغپراکنی بدون سند آن هم در کوران یک جنگ، چیزی است که فهم حقیقت را بیشتر از قبل برای مخاطب با مشکل روبهرو میکند.
دروغ دوم؛ تجاوز به زنان
دروغ دوم، مربوط به تجاوز به برخی زنان شهرکهای صهیونیستنشین بود. این ادعا اولین بار توسط روزنامه لسآنجلس تایمز مطرح شد تا باردیگر مسیر خبررسانی به سمت وسوی انحرافی کشیده شود. جالب اینجاست که این روزنامه بعدها نوشت که سندی برای ادعایش نیست و به نوعی حرفش را پس گرفت. با وجود تلاش رژیم صهیونیستی برای انحراف مسیر اطلاعرسانی، حقیقت راه خودش را میرود. در این میان خبری بیرون آمد که درست برخلاف دروغ تجاوز به زنان صهیونیست بود؛ چیزی که تلویزیون رژیم صهیونیستی هم نتوانست آن را کتمان کند. یک زن که نیروهای مقاومت وارد خانهاش شدند، به شبکه ۱۲ اسرائیل از جوانمردی نیروهای مقاومت توضیح داده و گفته بود: «به آنها گفتم من دو بچه دارم. به انگلیسی به من گفتند نگران نباش ما مسلمانیم و به شما آسیب نمیرسانیم.»
دروغ سوم؛ کشته شدن مردم عادی در کنسرت
دروغ سوم چیزی بود که با عنوان کشته شدن ۲۵۰ نفر در یک کنسرت موسیقی بیان شد. این دروغ هم مثل دو مورد قبل، هیچ سندی برای اثبات خود نداشت. تنها ویدئوی منتشر شده، عدهای را نشان میداد که در حال فرار بودند که حتی مشخص نبود علت آن چه بوده است.
اخلاق رسانهای اولویت دارد
این روزها رسانههای وابسته به صهیونیسم با دروغهای رسانهای سعی در فضاسازی به نفع رژیمصهیونیستی دارند و واقعیت طوفان الاقصی را قلب میکنند. این رسانهها تلاش میکنند نبرد جبهه مقاومت علیه رژیمصهیونیستی را ظالمانه توصیف کنند و پشت این پرده دروغین، ظلم و کشتار خود را پنهان سازند. برای تحلیل عملکرد رسانههای جهانی و واکنشهای مناسب رسانههای حامی جبهه مقاومت، نظر غلامرضا آذری، استاد علوم ارتباطات را جویا شدیم. این استاد دانشگاه در اینباره به جامجم میگوید: همه رسانهها بیمنظور وارد روایت جنگهای اینچنینی نمیشوند. رسانههای معاند سعی دارند با چنین دروغهایی پنهانکاری کنند و چهره واقعی ظالم را نشان ندهند.
باید این مظلومیت عیان شود. با آشکار شدن چهره واقعی ظالم و مظلوم خیلی از واقعیتهای رسانهای روشن و دروغها برملا میشود. این کارشناس و پژوهشگر حوزه رسانه درباره نقش رسانهملی و رسانههای جبهه مقاومت در چنین شرایطی توضیح میدهد: ما باید سعی کنیم بسیاری از این اخبار کذب را رو کنیم، ضمن آن به بسط معنویت اخلاق رسانهای در جامعه فعلی نیز یاری میرسانیم. با چنین عملکرد است که میتوان نقش رسانههای این سو را مثبت و موثر ارزیابی کرد. برخی باور دارند در این شرایط که دشمن به دروغهای رسانهای متوسل میشود، میتوان از همین ترفند برای مقابله با او استفاده کرد. اما آنچه با ترویج این دروغها مغفول میماند، اخلاق رسانه است. آذری بیان میکند: اخلاق رسانه گستره وسیعی را در بر میگیرد و از طریق اخلاق حرفهای و رسانهای خیلی از نقشههای شوم برملا میشود. وی در ادامه برای مقابله با این دروغپراکنیها تصریح میکند: نوع مقابله با در نظر گرفتن هررسانه فرق میکند. در رسانههای مجازی گاهی مقابله با یک تیتر خبری است یا اخبار دقیق و درستی که ما را از اخبار کذب دور میکند؛ بنابراین تا حد امکان باید در جهت برملا کردن خبرهای دروغین و پوشالی حرکت کنیم و از نیتهای پشتپرده بگوییم. ازسوی دیگر لازم است رسانههای ما کنشگر هم باشند و جریانسازی کنند. در واقع به واکنش نسبت به این خبرها بسنده نشود تا بتوانند تشخیص خبر کذب از خبرهای واقعی را برای مخاطبان آسان کنند. در این زمینه مدیران رسانهای باید در حال آموزش دائم باشند.
اخبار بدون سند؛ ابزار تحریف
امیدعلی مسعودی، رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره هم دراین زمینه در گفتگو با جامجم در خصوص دروغهایی که رسانههای معاند و وابسته به رژیمصهیونیستی درباره کشتار کودکان و زنان توسط حماس منتشر میکنند، میگوید: هر خبری که رسانهای و منتشر میشود، باید طبق مستندات باشد. ما معمولا در هر کاری وقتی میخواهیم حرفی را باور کنیم، باید مشاهده کنیم و بر اساس مدرک و سند آن را بپذیریم. از این رو رسانههایی که مدعی هستند اتفاق ناگواری در جایی در حال وقوع است، طبعا باید مدارک و اسناد خودشان را رو کنند. چون مدعی هستند این رخ دادهاست. مسعودی در بخش دیگری از صحبتهایش عنوان میکند: متاسفانه در فضای مجازی جعل عمیق هست؛ یعنی آدمهایی را میسازند در حالی که آنها واقعی نیستند و محیطهایی را میسازند که محیط واقعی نیست؛ بنابراین با آنچه در دسترس هست میتوان قضاوت کرد و فهمید آنها دروغی بیش نیستند و این ادعاها غلط است. وی همچنین با ذکر مثالی در این باره توضیح میدهد: به عنوان مثال درباره سر بریدن کودکان میگویند، اما ما هنوز فیلمی در این رابطه ندیدهایم. حتی خبرنگاری که این خبر را در آنجا مطرح کرد، بعدا گفت خودش ندیده و به او گفتهاند این اتفاق افتادهاست. خب با این کار خودش را بیاعتبار میکند. اخبار دروغ دروهله اول به خودرسانه آسیب میرساند. البته ممکن است این دروغها برای مدتی ذهن مخاطبان و نیز افکار عمومی را مشوش کند، اما در مجموع آن چیزی که اتفاق میافتد، به همان رسانه لطمه وارد میکند.