خوردن خاک حرام است. خوردن خاک مزار سید و سالار شهیدان نهتنها حرام نیست، بلکه شفاست. جزع کردن، مویه نمودن، بر سروصورت زدن در داغ عزیزان، مکروه است. تمام این کارها برای سیدالشهدا علیهالسلام، رمز بهشتی شدن و آمرزش گناهان است. خطر کردن و به سفری بدون امنیت جانی رفتن، جایز نیست؛ اما همین سفر اگر مقصدش کربلا باشد، نهتنها جایز که گویی سفر به عرش الهی است. این خصلت حضرت اباعبدالله و عشق و یاد و ماجرای اوست که ماهیتها را دگرگون میکند و بر هر ذاتی غالب میشود. هر زشتیای را زیبا میکند و هر ناپاکی را منشأ پاکی. خوردن خاک چرا حرام است؟ چون احتمالا آلوده و بیماریزاست. اما همین عنصر بیماریزا با 180 درجه چرخش به کیمیای سلامتی تبدیل میشود. این اعجاز عشق و ایمان است.
یکی از ماهیتهایی که عشق امام شهیدان میتواند ازاینرو به آن رویش بگرداند، ماهیت رسانه است. اهالی رسانه و ارتباطات با این نظریه آشنایند که هر مدیوم رسانهای ، نوع خاصی از محتوا را ایجاب میکند و بهخودیخود، تأثیری بر مخاطب میگذرد که اصلا مستقل از محتواست. شاهبیت این نظریات، سخن مارشال مک لوهان است که در کتاب «آینه جادو» شهید آوینی نیز مورد استفاده ایشان قرارگرفته است: «رسانه، پیام است». رسانه نه مدخل و محمل پیام، که خود پیام است. مدیوم رسانهای خواهناخواه سطح پیام را پایین میآورد و آن را مبتذل میکند. مثلا این ذات رسانه تلویزیون است که کارکرد سرگرمی یا خبررسانی دارد. هر پیامی که در آن تولید و مخابره شود نیز لاجرم همین دو کارکرد را دارد. همچنین چون تلویزیون عنصری است که زمان و مکان نمیشناسد، روح زمان و مکان را از برخی پدیدهها میگیرد.
بر مبنای ا ین دو گزاره تلویزیون اصلا جای خوبی برای نمایش عزاداری و ابراز ارادت به محضر امام معصوم و هرگونه امر قدسی نیست. چون سطح آن را پایین میآورد و روح آن را میستاند و آن را سبک میکند. همچنین آیینهای دینی زمان و مکان مخصوصی دارند. مثل شب قدر، شبهای محرم، عصر روز عرفه و همچنین مکانهایی مثل مساجد و تکایا و حسینیهها.
تلویزیون چون دستکم از عنصر مکان بیبهره است، راه خوبی برای ارتباط گرفتن با ذوات مقدسه نیست. این استدلال مقدمات درستی دارد؛ مقدماتی که حتی مورداشاره سید شهیدان اهل قلم نیز بوده است. اساسا نزد علمای ارتباطات این اصلا پذیرفته نیست که بگوییم رسانهها تنها یک ظرفند، بستگی دارد تو در آنها چه محتوایی بریزی.
اما برخی پدیدهها نتیجه این استدلالهای درست را خدشهدار میکند. مثل برنامه حسینیه معلیٰ که محرم امسال هم مهمانخانههای مردم شد. حسینیه معلیٰ یک برنامه تلویزیونی است که از برنامههای استعدادیابی و رئالیتیشو اقتباس شده است. یعنی هم مدیوم و هم جنس و ساختار برنامه کاملا سرگرمیمحور و به مسائل مقدس، بیربط است. اما در کمال تعجب دیدیم که اگر کسی از دلباختگان شهید محرم نمیتوانست خود را به مجلس و محفلی برساند، این برنامه را انتخاب میکرد و با آن اشک میریخت. برنامهای که شبیه به یک مجمعالذاکرین بود و گویی چند مداح بعد از یک مجلس در پشتصحنه به دور هم جمع شدهاند و برای هم روضه میخوانند، در فضایی بدون تکلفتر نسبت به فضای عمومی مجلسشان. برنامهای که در آن دقت شده بود «تماشاگران» در حقیقت «مستمع» باشند و «شرکتکنندگان» در حقیقت «ذاکر آلالله». مجری آن میتوانست مجری یک هیئت هم باشد و اشک در سرتاسر برنامه نقش اول را بازی میکرد.
این نتیجه جاری بودن عشق و ایمان در برنامه است و التفات سازندگان به اینکه این برنامه متفاوت از دیگر برنامههاست و نباید بدون نیت درست در آن قدمی برداشته شود. نام امام حسین علیهالسلام کیمیاست، ذات پدیدهها را عوض میکند. حسینیه معلیٰ گواهی بود بر اینکه با عشق حقیقی امام حسین، میتوان یک شوی تلویزیونی را تبدیل به مجلس عزا کرد.
جواد شاملو