شبکه معاند ایران اینترنشنال که ظاهرا به تازگی مدیریت آن را صهیونیست ها مستقیما به عهده گرفته اند، هر لحظه مترصد فرصتی است تا از آب گل آلود ماهی گرفته و برای پر کردن شکم های لجن انباشته ضدانقلاب و حامیانش، داستان سرائی کند.
پر واضح است، همه ما با سیاست نیرنگ و تزویر روباه پیر آشنائیم. انگلیس سال هاست سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن را در کشورهای مختلف و مخصوصا مستعمرات خود اعمال کرده و با پیاده سازی آن، به بهره برداری و استعمار خود ادامه می دهد.
از طرفی گروهک وابسته و معلوم الحال طالبان نیز پس از به حکومت رسیدن - البته به زور سرنیزه و بدون رعایت اصول دموکراسی - بارها از روی جهالت و ناآگاهی به قوانین بین المللی و یا از روی عمد و عناد، نسبت به حدود و سقور مرزی در برخی نقاط اقدام به رفتارهای خارج از عرف و قوانین موجود نموده اند که هربار با رشادت های مرزبانان جمهوری اسلامی و درایت دولتمردان سرجای خود نشسته و با خفت و شکست از معرکه خارج شده اند. اما پس از سفر رئیس جمهور به استان سیستان و بلوچستان و هشدارهای جدی ایران در خصوص حق آبه کشورمان از رودخانه هیرمند، و از آنجاییکه این گروه خودسر از جامعه مدنی و رعایت قانون و حتی قوانین انسانی بوئی نبرده و قدرت درک و تحلیل مسائل پیرامونی خود را بر اساس منطق و عقل را ندارند، در برخی واکنش ها، احساسی عمل کرده و تحت فشارهای این عدم درک و شاید هم تحریکات بیرونی از سوی اجانب، واکنش های غیر منطقی - از جمله تنش های مرزی اخیر - را از خود بروز داده اند.
جدای از اینکه این گروهک قلیل و فاقد درک و شعور در رفتارهای بین المللی و حسن همجواری و همسایگی، باید به ماهیت مقتدرانه و شکست ناپذیر قوای مسلح جمهوری اسلامی ایران پی ببرد، این بی اخلاقی و نادانی آنها چند شبی است که دستاویز تفرقه افکنی و توطئه های خبیثانه رسانه های معاند شده و با ولعی سیری ناپذیر روی آن مانور می دهند. این امر لزوم هوشیاری بیشتر در قبال نقشه ها و دسایس پشت پرده موضوع را آشکار تر می نماید.
نکته اصلی و اساسی و انکارناپذیر این موضوع در مبادلات فرهنگی، سیاسی، تجاری، اجتماعی و اقتصادی ریشه دار و پایدار دو ملت ایران و افغانستان نهفته است که قدمتی چند هزار ساله به دلیل تعلق این خاک به ایران - قبل از دسیسه انگلیسی ها و بی عرضگی شاهان گذشته - داشته که در طول سالیان متمادی گذشته از زمان اشغال خاک این کشور توسط روس ها و بعد آمریکایی ها، این مراودات و مبادلات فرهنگی و اجتماعی بین مردم دو کشور کماکان برقرار بوده و جمهوری اسلامی ایران همواره مأمن و پناهگاه و حامی ملت مظلوم و ستمدیده افغان بوده و هست میزان بالای پناهندگان افغانی در ایران و پذیرایی سخاوت مندانه ایرانیان از آنها موید و مصداق این سخن است. لذا اینکه با چند تنش مرزی کوچک و لفاظی های افرادی حقیر و ناچیز و قطعا ناآگاه، جنگی بزرگ رقم بخورد، خیالی خام و بی نتیجه است، اما بهرحال، آتش این معرکه برای رسانه های معاند که این روزها دست از پا دراز تر و شکست خورده تر از قبل در جنگ ترکیبی، به دنبال خوراک برای گرم کردن آب بوق های ناکارآمدشان می گردند، شده و عملیات رسانه ای جدیدشان را حول محور حماقت طالبان بنا کرده و شروع به ترویج شایعات و پیاده سازی سیاست انگلیسی تفرقه بیانداز و حکومت کن، نموده اند، اجتناب ناپذیر است.
در این میان لزوم دقت و هوشیاری و بصیرت در خنثی سازی توطئه های پشت پرده این اقدام کور، بایستی برای همه دلسوزان نظام و انقلاب مهم انگاشته شده و تلاش ها در جهت تثبیت اوضاع و پرهیز از ورود به سناریوهای تفرقه افکنانه دشمنان معطوف گردد؛ چراکه در این میان حساب ملت مظلوم افغانستان به عنوان برادران و خواهران مسلمان ما، از حساب گروهکی مرموز و معلوم الحال کاملا جداست و در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها باید این نکته همواره مدنظر باشد.