رافائل گروسی ، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تازهترین سخنان خود ضمن ابراز رضایت از همکاریهای شکل گرفته میان تهران و آژانس، مدعی شد احتمال احیای توافق هستهای در آینده نزدیک ضعیف است. در عین حال، گروسی هشدار داد اگر همکاریهای ایران و آژانس ادامه نیابد، در آینده شانس احیای توافق هستهای به صفر خواهد رسید! فارغ از اینکه برجام آش دهانسوزی نبوده و حتی در مواردی مصداق خسارت محض در حوزه سیاست خارجی کشورمان محسوب میشود، ادبیات و رویکرد مدیرکل آژانس در قبال فعالیتهای هستهای ایران و سرنوشت مذاکرات جای بسی تامل دارد.
بدونشک گروسی خود نیز بهتر از دیگران میداند قاعدتا نقشی در مذاکرات احیای برجام بر عهده ندارد و متعاقبا مسؤولیتی نیز بابت اظهار نظر درباره نتایج مذاکرات، آخرین وضعیت آن یا مواضع طرفهای مذاکرهکننده بر عهده او نیست! اینکه در چنین شرایطی وی به صورت قاطع احتمال احیای برجام در آینده را ضعیف قلمداد کرده و آن را در یک مصاحبه رسمی (با یک شبکه کانادایی) بر زبان میآورد، قطعا موضوع سادهای نیست. مدیرکل آژانس با توجه به شخصیت خاص و غیرمستقل خود، هدف مشخصی از بیان این سخنان داشته و مصدر بیان این ادعا نیز وین (مقر آژانس) نبوده است! در اینجا باید روی بازی خاص دولت آمریکا و رژیم اشغالگر قدس در قبال مذاکرات هستهای متمرکز شد؛ جایی که در آن بازیگران غربی و صهیونیست، خلق سیگنالهای متناقض و هدفمند را در دستور کار قرار دادهاند.
نکته مهمتر اینکه گروسی پس از تاکید بر احتمال اندک احیای برجام (حتی در صورت ادامه همکاری ایران و آژانس)، با وقاحت تمام تاکید کرد اگر سطح دسترسیها و نظارتهای مطلوب آژانس کاهش یابد، در این صورت شانس احیای توافق هستهای به صفر خواهد رسید و شرایط بدتر خواهد شد! گروسی رسما خطاب به کشورمان اعلام کرد باید میان ۲ گزینه «بد» و «بدتر» یک گزینه را انتخاب کند. البته بهتر است گروسی بداند در این معادله گزینههای دیگری نیز وجود دارد که جمهوری اسلامی ایران درصورت انتخاب آنها، تن امثال او را به لرزه درخواهد آورد! مصاحبه اخیر گروسی نشان داد سیاست مدارا با آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز مانند سیاست مدارا با غرب نمیتواند در حلوفصل گرههای کور در حوزه سیاست خارجی کشورمان موثر باشد.
موضوع پایانی، به خودساخته بودن بحرانی بازمیگردد که امروز گروسی طلبکارانه درباره آن صحبت میکند! مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی خود بخوبی میداند «مختومه کردن» پروندههای ادعایی علیه ایران با توجه به تعلق نداشتن آنها به زمان حال و فراتر از آن، مخدوش بودن مصدر طرح این ادعاها اساسا روند دشواری ندارد! به عبارت بهتر، اعلام رسمی ختم پروندههای ادعایی تابع روندی پیچیده، چه به لحاظ فنی و چه حقوقی نیست. در این روند، نه نیازی به نظارت پیچیده و فراپادمانی وجود دارد و نه نیازی به همکاریهای نامحدود با آژانس! یک نمونهبرداری ساده از خاک مکانهای ادعایی (که آن هم میتواند به صورت غیرمستقیم توسط آژانس و با عاملیت سازمان انرژی اتمی کشورمان انجام شود) برای سنجش صحت و سقم ادعای آژانس کفایت میکند. نکته جالب توجه اینکه آژانس خود نیز بخوبی میداند نشانهای درباره غنیسازی اورانیوم در مکانهای ادعایی وجود ندارد اما قصد دارد به هر نحو ممکن، این نقطه مهم اختلافی را به واسطه عدم مختومهسازی این پروندهها، باز نگاه دارد. در چنین شرایطی گروسی نهتنها بابت این بازی دروغین و نخنما به ایران بدهکار است، بلکه صلاحیت اظهار نظر درباره سرنوشت موضوعاتی مانند مذاکرات هستهای را نیز ندارد. او در بهترین حالت ممکن، باید متوجه عواقب و تبعات بازی خود در زمین واشنگتن و تلآویو باشد.
در نهایت اینکه مواضع گروسی، بار دیگر اثبات کرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی کاتالیزوری در مسیر حل واقعی نقاط اختلافی باقیمانده در مذاکرات وین نیست و بالعکس، مسؤولیت «باز نگاه داشتن پرانتزها» یا همان نقاط اختلافی به وی سپرده شده است. قطعا صبر جمهوری اسلامی ایران در برابر این رویکرد وقیح آژانس و شخص گروسی نامحدود نخواهد بود.
محمدحسین مهدویزادگان