چرا از تحقیر‌آمریکا ناراحتید؟!

سفر اخیر رئیس‌جمهور محترم کشورمان به سوریه ، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های منطقه و جهان داشت. این سفر از ابعاد مختلف و متنوعی برخوردار بود. اما بی‌شک مهم‌ترین بخش این سفر، پیامی بود که به منطقه و جهان صادر شد و آن چیزی نبود جز «استمرار تحقیر آمریکا در منطقه غرب آسیا».

به همین دلیل بود که «ودانت پاتل» معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا همزمان با این سفر در نشست خبری گفت:«باید بگویم که ایران و سوریه به تعمیق روابط خود ادامه می‌دهند که این نه تنها برای متحدان و شرکای ما و کشورهای منطقه، بلکه برای جهان به طور گسترده‌ای نگران‌کننده است.»

همزمان با اظهارنظر این مقام آمریکایی، «راز تزیمت» کارشناس صهیونیست در واکنش به سفر رئیس‌جمهور کشورمان به سوریه نوشت: «سفر رئیسی به سوریه بیش از هر چیز برای انعقاد ده‌ها قرارداد همکاری اقتصادی امضا شده بین ایران و سوریه؛ انجام شد. این یعنی فرصت‌های مهم اقتصادی به نفع مردم ایران و سوریه.»

این دو اظهارنظر دارای یک فصل مشترک بسیار مهم و کلیدی است و آن عبارت است از نگرانی و سراسیمگی از نظم جدید در غرب آسیا. پیش از این «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور سابق آمریکا گفته بود:«احمقانه 7 هزار میلیارد دلار در خاورمیانه خرج کردیم اما من به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا مجبورم در تاریکی به عراق بروم!». در حقیقت این هنر جبهه مقاومت بود که پروژه هفت تریلیون دلاری آمریکا را شکست داده و اکنون با رقم زدن نظم جدید در منطقه، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را به وحشت انداخته است.

اما سفر اخیر رئیس‌جمهور ایران به سوریه، علاوه‌بر آمریکا و اسرائیل، برای جریان غربگرا در داخل نیز پیام ویژه‌ای داشت. همین چند سال پیش و در اوج نبرد میان سربازان حاج قاسم و تروریست‌های داعشی- بخوانید نیروهای نیابتی آمریکا، اسرائیل و تروئیکای اروپا در منطقه- طیف تندرو مدعی اصلاحات، ژست کارشناس به خود گرفته و می‌گفت «سوریه هم برجام می‌خواهد»!. این طیف مدعی بود که از طریق مذاکره با آمریکا، می‌توان با هزینه‌های به مراتب کمتر، به نتیجه موردنظر در منطقه رسید!

در همان مقطع، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با لحنی انتقادی درباره رویکرد برجامی‌‌‌سازی همه چیز و زمزمه برجام دو و سه گفت:«برای دشمن، این برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی. اوباما فکر می‌‌کرد به مرور زمان به دو ضلع دیگر می‌‌رسد، اما آدم عجولی که آمده(ترامپ)، اصرار دارد به سرعت برسد و تصورش این بود که می‌‌رسد. اینکه اصرار می‌‌کنند بر برجام ۲ در منطقه، برای این است که می‌ خواهند این تحرکی را که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده، بخشکانند. اگر العیاذبالله ما رفتیم و در برجام۲ شرکت کردیم، به همین تمام می‌شود؟ نه، برجام اصلی در داخل ایران است. تلاش آنها به این‌جا منتهی نخواهد شد و برجام سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید خشکانده شود و این چشمه، ایران است.»

علی‌رغم تقلای شدید آمریکا و فضا‌سازی گسترده طیف مدعی اصلاحات، برجام 2 و 3 هیچ‌گاه به مرحله اجرا نرسید. آمریکا، اسرائیل و تروئیکای اروپا با صرف هزینه‌های سرسام‌آور در میدان و در کنار آن با تبلیغات عظیم رسانه‌ای در پی آن بودند تا جریان مقاومت را منزوی کرده و با ایجاد اتحاد کشورهای عربی علیه ایران و سازش اعراب با اسرائیل، در نهایت ایران را در انزوایی طولانی و سخت قرار دهند. اما جریان مقاومت با پیشگامی ایران محکم ایستاد و اراده خود را بر اراده دشمن غلبه داد.

طیف تندرو مدعی اصلاحات هیچ‌گاه حاضر نبود این واقعیت بدیهی را بپذیرد که مقاومت برخلاف تسلیم، موجب عقب‌نشینی دشمن می‌شود. مقاومت هزینه دارد اما به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب قطعا هزینه‌ سازش و تسلیم، به مراتب از هزینه ‌مقاومت بیشتر است. علاوه‌بر این وعده‌ الهی در قرآن این است که طرفداران حق، ممکن است قربانی بدهند اما پیروز نهایی‌اند.

در حال حاضر وضعیت منطقه، از عراق و سوریه و افغانستان تا یمن و سرزمین‌های اشغالی فلسطین بیش از پیش ثابت کرد که دیدگاه افراطیون مدعی اصلاحات تا چه اندازه غلط و به دور از واقعیت و عقلانیت است.

جریان تندرو اصلاح‌طلب، علاوه‌بر اینکه غایب همیشگی کلاس تاریخ است، در مسائلی همچون دیپلماسی و اقتصاد نیز عضو ثابت در لیست رفوزه‌ها و مردودی‌ها است. صلح و امنیت، ره‌آورد مقاومت است و گشایش‌های اقتصادی نیز میوه صلح و امنیت است. اکنون سوریه در دوره باز‌سازی و سازندگی قرار دارد. بر همین اساس ایران می‌تواند با صادرات خدمات فنی و مهندسی و همچنین صادرات کالا و بازار‌سازی برای محصولات ایرانی از این فرصت به خوبی استفاده کند. این مسئله از دستورکارهای اصلی سفر رئیس‌جمهور محترم کشورمان به سوریه بود.

حالا چرا می‌گوییم افراطیون مدعی اصلاحات و اعتدال در مسائلی همچون دیپلماسی و اقتصاد عضو ثابت در لیست رفوزه‌ها و مردودی‌ها هستند. به این دلیل که این طیف در دولت قبل، هم در دیپلماسی و در اقتصاد کارنامه بسیار ضعیفی بر جای گذاشتند. یکی از نقاط ضعف جدی دولت قبل، فرصت سوزی در دیپلماسی اقتصادی بود.

به عنوان نمونه، در دولت قبل، رئیس‌جمهور سابق حتی یکبار هم به سوریه سفر نکرد. در دولت قبل با وجود مهیا بودن زمینه‌های همکاری اقتصادی با سوریه، از این فرصت به درستی استفاده نشد و به عبارتی، فرصت‌سوزی‌های متعددی رخ داد.

و اما اکنون گویا سفر رئیس‌جمهور ایران به سوریه، علاوه‌بر خشم و نگرانی مقامات آمریکایی و صهیونیست‌ها، افراطیون مدعی اصلاحات را نیز عصبانی و نگران کرده است. با اینکه این سفر مصادیق متعددی از خبر خوب به همراه داشت، اما جریان تندرو اصلاح‌طلب با رکوردزنی در به ابتذال کشاندن مفهوم نقد سیاسی، یک عکس را دستمایه لجن‌پراکنی قرار داده و مدعی شده که چرا رئیس‌جمهور ایران به مقامات سوری و از جمله خانم‌ها، با احترام برخورد کرده است!

البته از طیفی که «هفت تیرکِشی و همسرکُشی» را مصداق «جنتلمن بودن»! قلمداد می‌کند، اصلا انتظار نیست که از احترام به زنان، کمترین اطلاعی داشته باشند.

اهل فن به خوبی می‌دانند که این قبیل فضا‌سازی‌ها و بهانه گیری‌ها نشانه ناراحتی و عصبانیت است. چرا که هر زمان آمریکا و اسرائیل از سوی ایران تحقیر شده و سیلی می‌خورند، جیغ افراطیون مدعی اصلاحات در داخل نیز بلند می‌شود.

یادداشت

آمریکا اراده کرده بود که نظام سیاسی سوریه سرنگون شود. اما سوریه پا برجا ماند و اراده آنها شکست خورد. در واقع یک پروژه جهانی علیه منطقه و کشورهای اسلامی شکست خورد. در ادامه، قدرت و اعتبار سوریه بیرون آمده از یک توطئه بزرگ که حاصل هم‌پیمانی با مقاومت و جمهوری اسلامی بود، ارتقاء چشمگیری یافت. آمریکا می‌داند که این مسئله قابل تعمیم است و به همین دلیل از تکثیر و تعمیم آن به دیگر کشورهای منطقه، سخت آشفته و پریشان است.

این‌جاست که افراطیون مدعی اصلاحات به میدان آمده و برای به حاشیه کشاندن این واقعیت بدیهی و سرپوش گذاشتن بر تحقیر آمریکا، حاشیه و جنجال به راه انداخته و فضا را غبارآلود می‌کنند. بیراه نبود که مقامات رژیم صهیونیستی در اوج فتنه 88 از افراطیون مدعی اصلاحات با عنوان «سرمایه‌های اسرائیل در ایران» نام می‌بردند. طیف تندرو مدعی اصلاحات به‌جای این شامورتی‌بازی‌ها و شعبده‌بازی‌های نخ‌نما و تکراری، بهتر است به این سؤال پاسخ دهد که چرا هر جا پای منافع ملت ایران در میان است، آنان در خلاف جهت حرکت کرده و همان کاری را انجام می‌دهند که دشمن منتظر آن است؟!

با قطعیت می‌توان گفت که این همصدایی، به هیچ عنوان اتفاقی و سهوی نیست. به تعبیر شهید بزرگوار، حاج قاسم سلیمانی، کوچه دادن به دشمن بدترین نوع خیانت است و این عملی است که متاسفانه جریان تندرو اصلاح‌طلب، اصرار دارد که آن را مرتب تکرار کند.

مسعود اکبری