یکی از عوامل مهم در رویکرد سیاست خارجی کشور، سیاستها و اقدامهای متقابل با همسایگان است. کشورها در نظام بینالملل و نیز در سطح منطقهای به واسطه اهداف، توانمندیها و برداشتهای خود از مسائل در وضعیت همکاری یا تعارض یا ترکیبی از این دو قرار دارند.
همگرایی و واگرایی تابعی از تلقی دولتها درارتباط بامنافع ملی، جمعی یا فردی است. براین اساس بازیگری که تن به شرکت در فرایند همگرایی یا واگرایی با سایر بازیگران میدهد، به این میاندیشد که این امر تا چه اندازه منافع او را تأمین و تهدیدات احتمالی را از او دور میسازد. همگرایی منطقهای یک فرصت تاریخی برای جریان مقاومت محسوب میشود که فلسفه وجودی، ماهیت و اهداف و مقاصد راهبردی خود را برای بازیگران منطقهای و افکار عمومی آنها تبیین نماید. نقش مهم و تأثیرگذاری خود را در تقویت، تحکیم و ارتقای موقعیت و اقتدارکشورهای اسلامی و بازیگران ضد صهیونیستی و امریکا در افکار اصحاب سیاست، رسانه و افکارعمومی نهادینه سازد. در صورت تحقق این مهم راهبرد همگرایی منطقهای میتواند در تقویت محورجبهه مقاومت در ابعاد گوناگون نقش کلیدی داشته باشد.
اتخاذ راهبرد نگاه به شرق با اولویت همگرایی منطقهای از سوی دولت سیزدهم به عنوان یک اقدام هوشمندانه میتواند زمینهساز فرصتهای سیاسی، فرهنگی و تاریخی در مقابل جریان مقاومت باشد. درهمین چارچوب بازسازی روابط با بازیگران منطقهای از غرب آسیا تا قفقاز در اولویت سیاست خارجی است که توافق با عربستان از شاخصترین اقدامات دیپلماسی همگرایانه، ظرفیت بالایی پیش روی جریان مقاومت قرارخواهد داد تا اعتماد بازیگران و افکارعمومی را به عنوان یک بازیگر سازنده مشفق جلب نماید. اتخاذ منطق راهبردی منطقهگرایی و توجه به همسایگان به عنوان گزینه ثابت دیپلماسی دولت در این دوره میتواند به عامل تولید ثبات و اعتماد میان جریان مقاومت با بازیگران جدید متحد ایران تبدیل شود. بنابراین، بازسازی روابط ایران با بازیگران منطقهای و بهرهگیری از ظرفیتهای مشترک همگرایانه، بالطبع آثار و نتایج مثبتی برای جریان مقاومت به عنوان متحدان راهبردی ایران درپی دارد.
نگاه فراگیر رویکرد همگرایی منطقهای تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی را در برمی گیرد. ازاین رو هربعد از این همگرایی زمینه همگرایی و تفاهم در زمینههای دیگر را فراهم خواهد کرد و شرایط را برای اتحادهای دوجانبه و چندجانبه در مدیریت منطقه فراهم میآورد و رویکرد متحدان ایران را نیز متأثر میکند.
باتوجه به اینکه حمایت از مسئله فلسطین از طریق جریانهای مقاومت در لبنان و فلسطین و منطقهای از محورهای ثابت راهبرد همگرایانه ایران است و رویکرد مقاومت با حفظ ماهیت عربی در چارچوب تلاش برای آزادی فلسطین پایهریزی شده است، راهبرد همگرایی میتواند به رفع سوء تفاهمها و ترسیم تعریف شفاف از ماهیت و کارکرد این جریان در میان بازیگران عربی و ملتهای منطقه منجر شود. ارائه تصویر شفاف از اهداف و کارکرد جریان مقاومت در ائتلافهای آینده میتواند به تقویت و هم افزایی ظرفیتهای بالقوه و بالفعل مقاومتی در منطقه بینجامد و درآینده شکلگیری نظام بینالملل مؤثر باشد. اگرچه بخشی از زوایای سیاست ایران و جریان مقاومت برای افکارعمومی منطقه کاملاً شفاف است، اما به دلیل ایران هراسی و مقاومت هراسی و ارائه تصویر تحریف شده از آنها در میان اذهان حکام منطقه و افکارعمومی درشرایط فعلی نوعی رقابت متأثر از بدبینی و بی اعتمادی در میان بازیگران منطقهای رسوب کرده است که باعث واکنشهای منفی نسبت به مقاومت درمیان آنها شده است. در چارچوب راهبرد همگرایی میتوان علاوه برخنثیسازی القائات منفی، دربعد اقناعسازی درباره ماهیت، اهداف و رویکرد مقاومت درچارچوب سه اصل حکمت، عزت و مصلحت به شفافسازی دست زد و فواید و برکات آن را برای جهان عرب در ابعادسیاسی، ایدئولوژیک وحتی ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک به شکل منطقی و عینی تبیین کرد.
جمهوری اسلامی ایران امروز یک بازیگر قدرتمند منطقهای است و متحدان آن نیز در بخش مقاومت در چند دهه اخیر صداقت سیاسی و عملی خود را در دفاع از فلسطین و منافع جهان عرب به اثبات رساندهاند، از این رو قهر با ایران و متحدان آن چیزی عاید بازیگران غیرمستقل نخواهد کرد. ازآنجایی که ماهیت سیاست خارجی ایران ترکیبی از آرمانهای انقلاب و اصول سیاست خارجی آن است، استکبارستیزی، دفاع از فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی را نیز از جمله رویکردهایی محوری خود قرارداده است که درنتیجه ترکیب آرمانهای انقلاب با اصول سیاست خارجی، تداعی کننده یک راهبرد دقیق همگرایانه منطقه با ساختار منطقی مشخص در برابر کشورهای اسلامی و بازیگران ضد اسلامی است. از این رو، تبیین فلسفه مقاومت و کارکرد آن میتواند تلقی منفی فعلی در افکارعمومی را راجع به جوهره نقش آفرینی محورمقاومت تغییر دهد. ایران میتواند از ظرفیت موجود در روابط با همسایگان و همگرایی منطقهای برای تعریف مناسبات دولتهای منطقهای با جریان مقاومت بهره برداری کند و اینکه ریشه مشکلات منطقه به وجود رژیم صهیونیستی باز میگردد، را تبیین کند و اینکه مقاومت سد بزرگ در برابر آن رژیم است و میتواند به تغییر رویکرد بازیگران منطقهای کمک کند.
با توجه به اینکه هدف اصلی دشمن از ترویج القائات منفی و ارائه تصویر انحرافی از مقاومت، تفرقهافکنی میان مردم و مقاومت است، در سایه راهبرد همگرایی منطقهای میتوان به شکل همزمان ترمیم و تقویت روابط مقاومت با افکارعمومی منطقه و حتی بازیگران منطقهای را درابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی فراهم آورد. ازمصادیق بارز فرصتهای همگرایی منطقه میتوان به تحول دراظهار نظرهای مثبت سه ضلع مهم تفکر اخوانی در منطقه (آنکارا – دوحه – حماس) در خصوص سوریه اشاره کرد و این تغییر رویکرد میتواند درسایر بخشهای محور مقاومت نیزاتفاق بیفتد.
از این رو راهبرد همگرایی میتواند فرصت بزرگ همگرایی دیگربازیگران را درارتباط با مسئله فلسطین و امنیت منطقه درابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی با مقاومت فراهم کند و در نهایت به ارتقای منزلت منطقهای و کارکرد مقاومت در همکاریهای منطقهای برای مقابله با یکجانبهگرایی و سیاستهای رژیم صهیونیستی برسد و درمدیریت منازعات و بحرانهای منطقهای نقش آفرینی کند.
علی حسن حیدری