روز ۱۲ آبان نزدیک ۱۱ صبح بود که به ترافیک اتوبان رسیدم. از ماشین پیاده شدم و با افراد حاضر در صحنه شعار دادم و به سمت مأمورین سنگ پرتاب کردم. در ادامه به سمت زیرگذر که رفتم مشاهده کردم که جمعی از افراد در آنجا تجمع کردهاند. در ادامه من هم به این جمع پیوستم و شنیدم که فردی فریاد میزند بسیجی بسیجی. دیدم که یک بسیجی روی زمین افتاده و دو الی سه نفر بالای سرش ایستادهاند و با سنگ و چوب به سر و صورتش ضربه میزنند.
۳۰ الی ۴۰ نفر بالای سر بسیجی تجمع کرده بودند و به آن ضربه میزدند.
در محل صحنه حادثه دیدم که برخی افراد سلاح مثل چاقو و پنجهبوکس و سنگ دردست داشتند. افرادی که در آن صحنه حاضر بودند هرکاری میکردند.
شهید عجمیان زیر سه دقیقه به شهادت رسید. من با دست چپم دستم را روی شانه شهید انداختم و با یک سنگ به سرش ضربه زدم. سنگ وقتی به سرش خورد خرد شد. بعد از اینکه سنگی به سر شهید زدم سه ضربه با مشت به سرش کوبیدم و دیدم که با چاقو و سنگ شهید را میزنند و در ادامه دیدم شهید روی زمین افتاده است.
همچنین در صحنه حادثه مشاهده کردم که فردی روی پهلو و شکم شهید عجمیان میپرید. من هم وقتی وضعیت خلوت شد یک ضربه به شهید زدم و فرد دیگری با چاقو به دنده چپ شهید ضربه وارد کرد. بعد محمد حسینی سه ضربه چاقو به ناحیه شکم و پهلوی شهید وارد کرد من ضربات چاقوی وی را با چشم خودم مشاهده کردم و من بعد از مشاهده این صحنه شهید را روی زمین کشیدم و بعد یک ضربه به سر و صورت شهید وارد کردم.
این صحبتهای عجیب و دردناک تنها بخشی از اعترافات محمد مهدی کرمی یکی از متهمین پرونده به شهادت رساندن شهید روح الله عجمیان است. صحبتهایی که حتی تکرار کردن آن و یا نوشتن و مطرح کردن آن برای هر انسانی سخت و ناراحت کننده است.
سید روحالله عجمیان متولد ۲۰ بهمن ۱۳۷۴ بود. این جوان بسیجی که سابقه عضویت ۱۲ ساله در بسیج را داشت در جریان نا آرامیهای حوالی بهشت سکینه کرج به دست اغتشاشگران و افرادی که تنها نام آزادی را فریاد میزدند به شکلی داعش وار به شهادت رسید. این جوان ۲۷ ساله که به گفته خانواده خود آرزوی شهادت داشت و همواره دوست داشت به عنوان مدافع حرم، پای در سرزمین شام بگذارد و از حریم و حرم آل الله دفاع کند تنها چند ماه قبل از آغاز ۲۸ سالگی خود به نوعی به آرزوی خود یعنی شهادت رسید.
شهادت روح الله عجمیان موضوعی نیست که به همین راحتی بتوان آن را فراموش کرد، اما هفتهی گذشته اتفاقی افتاد که شاید بار دیگر غم و ناراحتی شهادت این بسیجی را برای خانواده و عزیزان او دو چندان کرد.
شهاب حسینی و رامبد جوان ۲ سلبریتی که در روزهای اغتشاشات رسما به حمایت از اغتشاش گران پرداخته بودند و هیچ گاه صحبتی از شهدای مدافع امنیت و آسایش در جامعه به زبان نیاورده بودند و در این مدت به جای آرام کردن فضا مانند دوستان خارج نشین خود به دنبال تهییج احساسات مردم آن هم با استفاده از فضای مجازی بودند به دیدار خانواده شهید عجمیان رفتند و موضوع زمانی عجیب میشود که مشخص شده این ۲ سلبریتی که برای رضایت گرفتن برای قاتلان این شهید به منزل پدر او رفتند. اتفاقی که البته خانواده این شهید به خوبی به آن جواب دادند.
پدر شهید عجمیان میگوید: وقتی این دو بازیگر تصمیم گرفتند برای گرفتن رضایت به خانه ما بیایند، من و مادر روح الله نبودیم. دو برادر دیگر روح الله میزبان آنها میشوند و تنها به احترام اینکه آنها مهمان هستند، قبول میکنند صحبتهایشان را بشنوند.
اگر چه من آنها را ندیدم، اما اعلام میکنم به هیچ عنوان حاضر به رضایت دادن نیستم. آن هم نه به خاطر مظلومیت پسرم و خون بناحق ریخته شدهاش ـ که اگر تنها این موضوع بود شاید حاضر به مجازات کسی نبودم؛ اما آنچه این جماعت کردند براندازی نظام اسلامی و مبارزه با دین اسلام بود. آنها جامعه را به ناامنی کشیدند تا اسلام از بین برود و من ابداً تحمل این کار را ندارم و قطعا رضایت نخواهم داد.
خواهر شهید نیز میگوید: «وقتی برادرم با این دو بازیگر سینمای ایران مواجه میشود، به آنها میگوید: اگر پیامها و پستهای جماعت سلبریتی نبود، شاید بسیاری از این وقایع رخ نمیداد.»
وی میگوید: امثال این دو سلبریتی در همه این مدت یا ساکت بودند یا حرفی در جهت آرام کردن فضا نزدند. حالا چه شده که یادشان افتاده بیایند منزل ما؟ آنها با چه رویی اصلا دست به چنین کاری زدند؛ در حالی که هیچ موضعی در خصوص شهادت مظلومانه برادرم که آنطور وحشتناک با او رفتار کردند، نگرفتند.
رامبد جوان و شهاب حسینی که هر کدام به نحوی در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ به حمایت از اغتشاشگران پرداختند این بار ثابت کردند که سلبریتیها چندان ارزشی برای آرامش و امنیت در جامعه قائل نیستند.
از رامبد جوانی که در دهه گذشته و با استفاده از فرصت رسانه ملی و برنامه خندوانه دم از وطن میزد در حالی که با افتخار فرزند خود را در کشوری دیگر به دنیا آورد تا احیانا شناسنامه ایرانی نداشته باشد، تا شهاب حسینی که افتخار نقش آفرینی در نقش شهدا را داشته و با آوردن نام از پیامبر خاتم و ائمه هدفی در ضدیت آنها را دنبال میکند و یا به دلیل ترس از باطل شدن گرین کارت آمریکایی اش از حضور فیلم خود (خانه ماهرخ) در جشنواره فیلمی در روسیه تبری میجوید و حرف از جنگ روسیه و اوکراین میزند در حالی که سالها است هیچ واکنشی به نسل کشی غربیها در یمن و سوریه و فلطسین انجام نمی دهند. این جماعت نشان دادند که هیچگاه به دنبال آسایش مردم خود نیستند و تنها به رضایت کشوری که تابعیت آن را اخذ کرده اند فکر میکنند.
سلبریتیها که در این مدت نقش مهمی در نا امنی در جامعه ایفا کرده اند میدانند که برای ادامه اقامت در کشورهای دیگر باید بر ضد ایران و مردم خود موضع گیری کنند و باید همان چیزی که رسانههای معان مانند اینتر نشنال میگوید را تکرار کنند.
برای این جماعت چندان اهمیت ندارد که آرمان علی وردی، روح الله عجمیان، پوریا احمدی و سایر شهدای امنیت برای چه و به چه هدفی و با چه شکلی شهید شدند، برای آنها مهم نیست که شهدای مدافع حرم با چه اعتقادی به جنگ داعش رفتند، برای آنها مهم نیست که حرف سردار شهید قاسم سلیمانی جه بود و برای آن ها حضور پرشور در راهپیمایی 22 بهمن معنی ندارد آنها تنها یک چیز رای مهم می دانند ، هم صدایی با دشمنان ایران و ضدیت با مردمی که که تنها یک چیز میخواهند که آن هم چیزی جز امنیت و آسایش نیست. آسایشی که افرادی سعی در نابود کردن آن داشتند. افرادی که حالا از حمایتهای سلبریتیها برخوردارند.
سلبریتی که به هم نامی با یک قاتل و کسی که امنیت مردم را بر هم میزد افتخار میکند و یا بازیگری که برای مطرحشدن دوباره دست به دروغ و تهمت به کشور خود میزند، و همراه با رسانههای معاند که علنا برای تجزیه ایران تلاش میکنند، همراهی میکند.
کشور ما هنرمندان زیادی در عرصههای مختلفی دارد و شاید اتفاقات چند ماه اخیر باعث شود تا در نظر عموم مردم نگاه به این افراد عوض شود افرادی که با افتخار خود را بالاتر از مردممی دانند و برای آنها به جای آرامش و آسایش جنگ و خونریزی تجویز میکنند.
سلبریتیها هیچگاه از حاج قاسم نگفتند و هیچ گاه سخنی از تشییع پیکر شهدا به زبان نیاورده وبه دنبال کمبود و کاستی بودند تا با آن کشور را تحقیر کنند و آن تحقیر نیز افتخار کنند.
سلبریتی هایی مانند شهاب حسینی و رامبد جوان و دوستان خارج نشینان آنها در این مدت خود را نشان دادند و تکلیف را حداقل برای بخش عظیمی از جامعه روشن کردند. آنها نه دلشان برای معترضین میسوزد و نه اهمیتی به شهدای امنیت و عموم مردم میدهند آنها همان جایی هستند که منفعت آنها تعیین میکند، روزی با ایران، روزی علیه ایران