نظام تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین و محوریترین عناصر پیشرفت هر جامعه در حوزههای علمی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... است که میتواند با رشد و تعالی خود یا کاستیها و درجا زدنها حتی تعیینکننده جایگاه و موقعیت یک کشور در جامعه جهانی باشد. اما این نظام موثر و مهم با همه عظمت و اهمیتش در مسیر تحقق برنامهها و رسیدن به توفیقات، به ملزوماتی نیاز دارد که یکی از مهمترین آنها نیروی انسانی کارآمد و متعهد است، بهطوری که در پیشرفتهترین یا مجهزترین نظامهای تعلیم و تربیت هم نمیتوان جایگزین مطمئن و همترازی برای معلم و اثرگذاریهایش تصور کرد.
نظام تعلیم و تربیت کشور ما نیز با مختصات و امکانات خاص خود طبیعتاً به وجود معلمان و نیروی انسانی حاضر در وزارت آموزش و پرورش وابسته و متأثر از فعالیتهای این قشر اثرگذار است.
نگاهی به دستاوردها و خروجیهای نظام تعلیم و تربیت کشورمان مؤید این مطلب است که با وجود شرایط و کمبودهای زیرساختی و محقق نشدن کامل دسترسی به امکانات در این سیستم، هر کجا موفقیت و حرکت اثرگذاری در نظام آموزشی و تربیتی ما رقم خورده -که عرصهها و نمونههای آن نیز فراوان است- نقش پررنگ معلمان در وقوع آنها قابل مشاهده است.
اما با وجود تاکید بر زحمات و تلاشهای متعهدانه قاطبه جامعه فرهنگیان کشور برای پیاده کردن برنامههای مفید و موثر علمی، اخلاقی و فرهنگی در مدارس، هرازگاهی شاهد وقوع اتفاقاتی در برخی مراکز آموزشی هستیم که همچون زنگ خطر و هشدار باید آنها را جدی گرفت.
شاید بتوان ماجرای انتشار و همخوانی یک آهنگ نامناسب، مبتذل و دور از شأن محیط مقدس مدرسه و فطرتهای پاک دانشآموزان در کلاس درس یک مدرسه غیردولتی که در روزهای اخیر خبرساز شد را یکی از همین تلنگرها و زنگ خطرها دانست. اتفاقی که با محوریت یک معلم جوان در مقطع ابتدایی یک مدرسه غیردولتی در قائمشهر رخ داد. ظاهراً این معلم از نیروهای تازهکار و آزاد و نه از پرسنل آموزش و پرورش است که سابقه فعالیت در فضای مجازی را داشته و آنطور که اعلام شد یک بلاگر اینستاگرامی است و فضای کلاس را با صفحه شخصی خود اشتباه گرفته است!
به هر حال این خانم جوان پس از جوّ ایجادشده و سروصدا و اعتراضات به این اشتباه عجیب از اقدام خود عذرخواهی کرد و البته با حمایت و پادرمیانی پردامنه و کمسابقهای که از وی در سطح شهرستان و استان با ورود امام جمعه، استاندار و... به عمل آمد به کار خود بازگشت بدون اینکه فرصت کافی داده شود تا در یک روند منطقی و حرفهای بررسی شود که واقعاً شخصی که در جایگاه و کسوت والای معلمی قرار گرفته اما از روی غفلت یا اشتباه و هر چیز دیگری قدرت تشخیص اینکه پخش و همخوانی یک ترانه روایتکننده «شکست عشقی» و با عرض پوزش؛ بیانکننده صریح «تهدید به مصرف عرق سگی و مستی» مناسب دانشآموزان پسر کمسن و سال یک کلاس درس نیست را ندارد و حتی این همخوانی را در صفحه مجازی خود منتشر میکند برای ادامه فعالیت در کلاس درس صلاحیت لازم را دارد یا نه؟ انشاءالله که وی واقعاً متوجه اشتباه خود در رفتار با امانتهای ارزشمند چندین خانواده شده باشد و اگر قرار بر ادامه فعالیت در این حوزه دارد متوجه مسئولیت خطیر خود نیز باشد.
همانطور که گفته شد وقوع چنین اتفاقاتی زنگ هشدار را درخصوص برخی اتفاقات پنهان در فضای تعلیم و تربیت کشور به صدا در میآورد. عجیب آنکه این اتفاق و برخی دیگر از این دست موارد بیشتر در مدارس غیردولتی که مدعی شرایط نوین آموزشی و تربیتی هستند و گاه دهها میلیون تومان شهریه از خانوادهها میگیرند تا شقالقمر کنند رخ میدهد، مدارسی که بسیاری از آنها متاسفانه بنا را بر تجارت و خودنماییها و رقابتهای واقعی و غیرواقعی علمی گذاشته و در حوزه امور تربیتی گاه کارنامه غیرقابل دفاعی دارند.
خانوادهها نیز متاسفانه با این دیدگاه که ثبتنام فرزندشان در مدارس غیردولتی با شهریههای کلان میتواند همه کمبودهای علمی و تربیتی مورد نیاز فرزندشان را تامین کند به سمت این مدارس میروند؛ غافل از اینکه به غیر از طیفی از این مدارس که تلاششان قابل تقدیر است، بسیاری از آنها برخلاف تبلیغات و شهریه بالایی که دارند درخصوص امور تربیتی و حتی گاه در حوزه علمی حرف چندانی برای گفتن ندارند. بخشی از این مدارس که با یک سیاست اشتباه قارچگونه در سراسر کشور روییدهاند، بیش از سه دهه است که مسیر درست نظام تعلیم و تربیت را دستخوش تلاطمات و اتفاقات نامطلوبی کردهاند.
هرچند در این مدارس نیز معلمان کارآمدی وجود دارند اما گاه یک مؤسس یا مدیر مدرسه غیردولتی با وجود دریافت شهریههای هنگفت برای کم کردن هزینهها، با حداقل حقوق از نیروهای آزاد کمتجربه، کمبازده یا به دور از برخی صلاحیتهای ابتدایی نیز استفاده میکند و سرنوشت تعلیم و تربیت فرزندان خانوادههایی که در جوّ تبلیغی حاکم با هر زحمتی شهریه ثبتنام فرزندشان را تهیه میکنند، به دست این نیروها میسپارند.
البته نمیتوان گفت در مدارس دولتی کشور هیچ مشکل و معضلی وجود ندارد اما واقعیت آن است که این مدارس از قوام سازمانی بهتری برخوردارند و به علت نظارت بیشتر و مستقیم توسط آموزش و پرورش هرچند با وجود مشکلات و کمبودهای فراوان اما در یک مسیر ترسیمشده و چارچوب مشخص تربیتی، فرهنگی و علمی حرکت میکنند و معلمان و کادر این مدارس نیز فیلترهای مختلف و دورههای متعددی را گذراندهاند و به درجات بالای صلاحیت حضور در کلاسهای درس رسیدهاند.
با این وجود با توجه به اهمیت بسیار زیاد نظام تعلیم و تربیت و اذعان به اینکه هر اتفاق مثبتی در کشور باید از سطح مدارس کلید بخورد باید گفت طی چندین سال اخیر نظام آموزشی کشور از نظر توجه به بحث بودجه یا تاکید بر امور تربیتی در کنار بحث علم و درس دچار تصمیمات غلط یا کمتوجهیهای فراوانی شده است. این در حالی است که دشمن با روشهای مختلف و با صرف هزینههای هنگفت و بهکارگیری ابزارهای مختلفی همچون فضای مجازی، ماهواره، بازیهای رایانهای و... برای تسلط بر ذهن و روح آیندهسازان این کشور برنامهریزی کرده است. حال در این شرایط هیچگونه غفلت و کمکاری پذیرفتنی نیست.
از طرف دیگر در سالهای اخیر سپردن جهتدهی نظام تعلیم و تربیت به مافیای کنکور و کمرنگ شدن امور تربیتی نیز خسارات زیادی به بار آورده است.
از طرفی کمتوجهی به این نکته ظریف که «هزینه کردن در آموزش و پرورش سرمایهگذاری است» و تخصیص بودجههای حداقلی که امکان هرگونه تحرک و برنامهریزی را از مدیران آموزش و پرورش و مدیران مدارس بهویژه در زمینه امور تربیتی و فرهنگی گرفته است نکتهای منفی و قابل مطالبه است.
وقتی به گفته معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش، «از کل بودجه ۱۹۲ هزار میلیارد تومانی وزارت آموزش و پرورش حدود ۲.۳ درصد صرف کیفیتبخشی و مابقی یعنی 97.7 درصد صرف حقوق پرسنل میشود» یا بنابر اعلام معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش، «سرانه پرورشی روزانه به ازای هر دانشآموز 40 تومان است که با آن یک حبه قند هم نمیتوان خرید» چگونه انتظار میرود که برنامهها و هدفگذاریها به درستی اجرا شود؟
باید مجلس و دولت جدیتر برای حل مشکلات مزمن و چندین ساله اعتبارات و بودجه آموزش و پرورش بهویژه در بخشهای کیفیتبخشی و امور تربیتی و پرورشی اقدام کنند تا در تهاجم فرهنگی دشمن که تلاش دارد بر مدارس و ذهن دانشآموزان ما مسلط شود دچار مشکل نشویم.
یکی دیگر از مسائل مهم این حوزه، تامین و پرورش نیروی انسانی کارآمد، متعهد و دلسوز از طریق دانشگاه فرهنگیان و مسیرهای مطمئن مشابه برای فعالیت در مدارس است که در سالهای گذشته نسبت به آن غفلت شده است.
نظارات بر آنچه در کلاسهای درس میگذرد هم موضوع مهمی است که نباید از آن غفلت کرد. یکی از معضلات حاکم بر برخی مدارس که خانوادههای زیادی نسبت به آن گلایه دارند، طرح مباحث و شبهات اجتماعی یا اعتقادی از سوی برخی معلمان (هرچند اندک) در کلاسهای درس است که با وجود اینکه نشاندهنده درگیری ذهنی و وجود گرهها و شبهات فکری خود آن شخص است و جای طرح آن در کلاس درس نیست اما گاه نظام فکری و ذهنی یک نوجوان و دانشآموز را دچار تلاطم میکند و شاید دیگر فرصتی برای پاسخ درست به آن نیز فراهم نشود.
با همه این موارد باید تاکید کرد که به جرأت میتوان گفت فضای حاکم بر مدارس و دانشآموزان کشورمان در مقایسه با کشورهای مختلف دنیا جزو سالمترینها و پاکترینهاست که این موضوع نیز ریشه در فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی دارد و اگر ذرهای از برخی اتفاقات و مصیبتهایی که در مدارس کشورهای به اصطلاح پیشرفته و مدعی را بررسی کنیم بیشتر به ارزش و موهبت فضای سالم مدارس خود پی میبریم اما این موضوع نباید باعث غفلت مسئولان و مدیران مربوطه شود.
نکته پایانی اینکه، یکی از ایرادات تعطیلی طولانی مدارس و غیرحضوری شدن آموزش در دو سه سال اخیر، تبعات تربیتی و ضررهای حضور بیش از حد دانشآموزان در فضای مجازی بود که خوشبختانه تا حد زیادی رفع شد اما اگر قرار باشد نگران خطرات آموزش مجازی باشیم ولی از طرفی شاهد حضور بیضابطه چهرههای اینستاگرامی یا طرح شبهات جاری در فضای مجازی در سر کلاسهای درس باشیم قطعاً نمیتوان از تکرار آن خطرات ایمن بود.
عباس شمسعلی