البته پیش از این ماجرای قتل خاشقچی در ترکیه همه افکار عمومی جهانی را مدتها بر فقدان حقوق بشر در این کشور متمرکز کرد که با حمایت ترامپ ،بن سلمان موفق شد از مهلکه پیگرد و پیگیری بگریزد.شاید اتکا بن سلمان به ثروتهای حاصل از نفت و زیارت و سرازیر کردن آنها به جیب ترامپ او را در ادامه مسیر مصممتر کرد و به اعدام دسته جمعی 81 نفر در یکروز مبادرت کرد.
آن زمان خبرگزاری رسمی عربستان در جزییات بیشتر این اعدامها گفت که «اعدام شدگان شامل ۷۳ سعودی، هفت یمنی و یک سوری متهم به عضویت در چندین گروه تروریستی از جمله داعش و شورشیان حوثی در یمن هستند.البته هیچ گاه این باصطلاح جزئیات تکمیل نشد وبهیچ وجه اتهامات وجرایم یکایک این اعدام شدگان روشن نشد.
در آن زمان این رسانه رسمی سعودی مدعی شد: افراد اعدام شده تلاش کرده بودند تا حملات متعددی را در پادشاهی سعودی بهویژه اماکن مذهبی، ساختمانهای دولتی و همچنین تاسیسات حیاتی برای اقتصاد کشور انجام دهند. این رسانه اضافه کرد که این افراد همچنین به تلاش برای کشتن ماموران اجرای قانون و قاچاق اسلحه متهم شده بودند .دراین خصوص هم نه افکارعربستان ونه رسانه های حساس بر اوضاع داخلی سعودی نتوانستند بخاطر اورند که این 81 نفردرکدام یا کدامین عملیات ضد رژیم سعودی حاضر بوده اند؟ بکدام گناه دستگیر شدهاند؟ درچه چارچوبی محاکمه شده اند؟ و بالاخره ازکدامین حق دفاع ازخود بهرمند گردیده اندتا به این سرنوشت دچار شوند!
حالا وبعد ازگذشت 7ماه ازاعدام دسته جمعی 81 نفردرسعودی ودرشرایطی که اغتشاشات ایران طی سه ماه گذشته درصدر اخبار رسانه های بین المللی قرارداشته ومدتی است فروکش کرده است رسانه های سعودی بزعم خود میکوشند تا حقیقت وحقانیت محاکم قضایی ایران دربرخورد عادلانه با مسببین ومقصرین درتجاوز و تعرض به اموال و نفوس مردم ایران را با سوال مواجه کنند، رژیم سعودی و رسانههای این کشور چنانکه در طول اغتشاشات به پای ثابت جانبداری از اغتشاشات تبدیل شده بودند در شرایط کنونی با تمرکز تبلیغاتی بر پروسه رسیدگی قضایی به اتهامات و جرمهای مقصرین در اغتشاشات چند محور عمده را تعقیب میکنند: اول آنکه مدعی هستند دادگاههای ایران درخصوص اغتشاشگران پشت درهای بسته برگزار میشود! دوم اینکه اسناد اثبات اتهامات برای مجرمین و همچنین فرایند قانونی رسیدگی به جرم مجرمین ناقص است! سوم اینکه متهمین از وجود وکیل بیبهره هستند! چهارم اینکه مبانی حقوقی رسیدگی به جرم مجرمین از حیث انطباق مفهوم جرم با مصداق آن در باب محاربه کامل نیست.
طنز تلخ این حمایت که البته مصداق بارز عقده گشایی درخصوص شکستهای متعدد سعودیها در عرصه بینالمللی از ایران است آن است که یک نظام بشدت قبیلهای، داعیهدار حقوق بشر در ایران شود.
شاید کارمند اخراج شده یا جداشده بیبیسی فارسی دقیقترین تحلیل را از اهداف سعودی در تمرکز و حمایت از ناآرامیها در ایران کرد، وقتی تاکید کرد با کدام منطق میتوان پذیرفت که سعودی خونریز ضد بشر حامی حقوق بشر در ایران باشد و بدنبال آن نباشد که از آب گل آلود روزهای اغتشاشات در ایران ماهی مورد نظر خود را صید کند؟ چگونه میتوان باور داشت رژیمی که در روز روشن یک روزنامهنگار مخالف را با اره تکه تکه میکند وبعد از آن 81 نفر را با اتهاماتی خیالی در یک روز اعدام میکند و به تعبیری در زندانهایش از شدت وجود زندانیان سیاسی و عقیدتی مخالف بنسلمان جای سوزن انداختن نیست، را طرفدار مردم ایران و مخالف اعدام افراد بیگناه تصور کرد؟
مدافع دیروز اغتشاشگران و مخالف امروز اعدام محاربین در عربستان کسی است که با صراحت اعلام کرد ناامنی را بداخل مرزهای ایران خواهد کشاند، بدیهی است برای خواب زدهای مانند بنسلمان و دستگاه عریض و طویل رسانهای تحت امر هیچ گاه هیچ فرد ایرانی محترم نبوده است. برای بنسلمان به همان میزان که جان ایرانیان شهید شده و کشته شده در ناآرامیهای اخیر بی ارزش بوده است جان اعدام شدگان نیز بی اهمیت است آنچه در ذهن بن سلمان و نظام سعودی در این ماهها و شرایط میگذرد ایرانی است بزعم او ضعیف شده که باید از هرسو و با هر شیوه و ترفندی بر میزان ضعفش افزوده شود، با این منطق بدیهی است که نه فیلمها و مستند جنایت اغتشاشگران بچشم او میاید، نه انتشار فیلمهای داخل دادگاههای محاکمه محکومین ذهن سراسر کینه او نسبت به ایرانی و عجم را قانع میسازد ونه انقدر بهرمند ازسواد وتجربه است که مبانی حقوقی وقانونی کشورهاوشیوه عمل متفاوت کشورها براساس مبانی حقوقیشان را ازهم تمییز دهد.
تاملی در دشمنی 43 ساله سعودی با ایران و تدقیقی در دشمنی ویژه 7ساله بنسلمان با جمهوری اسلامی و ملت ایران فقط و فقط در یک کلام خلاصه میشود و آن عبارت است از "توهم دشمنی"؛ البته این توهم اساسا هیچ مویدی در میدان نداشته و ندارد و تنها حاصل القا و تلقین غربیها و اخیرا صهیونیستهایی است که نگاهشان به جیب سعودی و در عین حال خامی ولیعهدی است که بناست برتخت بنشیند، مدلی از اسلام لائیک بیخاصیت را در مقابل اسلام سیاسی ارائه و مدیریت کند و هم آغوشی جدی جهان اسلام و رژیم صهیونیستی را در حجله گاهی جدید و جدی صورت دهد! آیا اینکه هفته گذشته عادل الجبیر رسما و علنا اعلام کرد زمان عادی سازی روابط سعودی و رژیم فراخواهد رسید بی ارتباط با سو تحلیلی است که سعودیها و بنسلمان از وضعیت داخلی ایران دارند؟ بسیار بعید است.