یک. تا پیش از وقایع اخیر هم واضح بود که حجاب ، در بعضی از اقشار جامعه با شدت یا بهتدریج، نسبت به سالهای قبل یا یک دهه قبل، تغییر محسوس داشته است. طبیعتا منظور از اقشار جامعه، وابستگان این جریان و آن گروه و فلان رسانه خارجی هم نیست، منظور همان مردمی است که درگیر کار و تلاشاند، شبهای قدر و عاشورا، اهل مسجد و هیئت هستند یا حداقل تمایلی به آن دارند، آنقدر سیاسی نیستند، ایران را دوست دارند ولی به برخی سیاستهای کشور هم منتقدند، سریالهای تلویزیون خودمان را میبیند ولی در خودروی شخصی خود ممکن است ترانهای هم بشنوند که صداوسیما آن را پخش نمیکند، به آمریکا و انگلیس بدبیناند، هر کدام چند سلبریتی خودمان را دنبال میکنند، گردش در اینستاگرام برایشان سرگرمی است، از شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای داخلی هم چندان راضی نیست، در تشییع حاج قاسم شرکت میکند اما در انتخابات چند ماه بعدش مشارکت بالایی ندارد، روش گشت ارشاد را نمیپسندد اما از ایران اینترنشنال و هرچه بویی از دولت سعودی دارد متنفر است، خلاصه در یک کلمه مردم است، شهروند معمولی که هر جا کار سخت شده پایکار ایران است و ناموسپرست و کمتوقع و سازگار است. اشتباه نشود، منظور سیاست تساهل و تسامح نیست. همه ما در فامیل و آشنایان خود، از خانم چادری و رفیق حزباللهی گرفته تا فامیل کم حجاب و منتقد داریم و در مهمانیها هم بر سر یک سفره شام میخوریم.
دو. اصلا یکی از مواردی که بر اصالت مردمسالاری در کشور ما دلالت دارد همین است. میانگین کمحجابی در شهرهای ما رو به فزونی بوده چون سلیقه بخشی از جامعه این بوده است. مردم هر خواستهای داشته باشند، بهعکس خواسته آن مقام مسئول و دبیر ستاد امربهمعروف و سیاست رسمی، بهتدریج به کرسی مینشیند، یعنی درواقع دیکته میشود.
سه. همه حرفهایی که احتمالا گفته خواهد شد را میدانم. برخلاف نظر خیلیها، اتفاقا شرایط کشور را، در همین شرایط فعلی از بسیاری کشورها بهتر میدانم.
جامعه ایران، بهعکس جوامع غربی و حتی خیلی از شرقیها، درمجموع خانواده محور است و با مشکل اضمحلال نسل روبه رو نیست، در بحرانهای سیاه و جرائم خشن و مسائلی ازایندست هم آماری بهمراتب کمتر از کشورهای مذکور دارد، میل به ازدواج از میانگین بالاتر است و در بنبست اجتماعی نیست و مفاهیمی از جنس اخلاق و حیا، همچنان در آن پررنگ است. اغلب این موارد، مستند به دادههای بانک جهانی و در دسترس است، جز چند مورد همچون اخلاق و حیا که در آن فضا، چندان تعریف روشنی ندارد.
چهار. حال مسئله چیست؟ بستر حاکمیتی کشور ما بهگونهای است که هر پدیدهای، لاجرم به سمت و سویی میرود که عموم مردم میخواهند. در سالهای ۹۰ تا ۹۴، اغلب مردم مذاکره با آمریکا را میخواستند و هر دولتی بر سرکار بود، فارغ از آنکه شبیه دولت حسن روحانی باشد یا نه، به آن سمتوسو میرفت و حداکثر درروش متفاوت عمل میکرد، امروز هم که خیلی تب مذاکره در جامعه بالا نیست، دلیلش آن است که اکثریت، چندان آوردهای برای آن قائل نیست. حجاب و هر مسئله دیگری هم همین است. اگر میخواهیم جامعه بهسوی حجاب برود، شدنی نیست مگر آنکه جامعه بهتدریج آن را بخواهد.
پنج. دنیای ما بهتدریج در حال حرکت به سمت ولنگاری و بیحیایی نیست، ازقضا برخی کشورها در دورههایی شاهد ولنگاری کامل بودهاند و امروز، متوجه خسارات بزرگ آن شدهاند و در حال جبراناند. همین حالا، در اغلب سریالهای چندفصلی مجموعههایی همچون دیزنی، مفهوم خانواده بهشدت پررنگ و در حال تبلیغ است.
شش. جامعه ایران، بهتدریج در حال بالندگی است. این را فقط کودکان و نوجوانان شاید لمس نکنند اما هر کس که میتواند وضعیت امروز را با یک یا دو دهه پیش مقایسه کند، به پیشرفت چشمگیر کشور در اغلب حوزهها اذعان میکند. برای پیشرفت در حوزههای فرهنگی هم، باید با تبیین درست و زبان نرم و جذاب، این حوزه را به صدر خواستهها و مطالبات مردم آورد. آنوقت است که رسانهها و سلبریتی ها هم، برای آنکه نزد مردم جایگاهی پیدا کنند، خود را با خواسته مردم تنظیم میکنند. این کار هم لازم و صدالبته شدنی است.
سید محمد بحرینیان