زمانی که پوتین ۴منطقه تازه تسخیر شده در اوکراین را با رفراندوم، به خاک خود ملحق کرد، سخنگوی کرملین و وزارت خارجه مسکو اعلام کردند این مناطق دیگر جزئی از خاک روسیه هستند و همانطور که پروتکلهای استفاده از سلاح هستهای در زمان حمله به خاک این کشور مدنظر قرار میگیرد، درباره این ۴ منطقه نیز امکان استفاده از سلاح هستهای در برابر هر نوع تجاوزی وجود دارد.
این صحبتها به اضافه سخنرانی پوتین در مراسم به رسمیت شناختن این ۴ منطقه که گفته بود «غرب در پی نابودی روسیه است و این کشور از هر نوع سلاحی برای دفاع از خود استفاده خواهد کرد»، آمریکا و اروپا را بشدت نگران کرد. آنها بر این عقیده بودند رئیسجمهور روسیه حتما تمایلی به استفاده از سلاح اتمی دارد که با جرأت و صراحت تمام از این مساله سخن میگوید. این نگرانیهای بیرویه کار را اما به جایی کشاند که غیر از ابراز نگرانیهای وسیع مسؤولان کشورهای اروپایی، سرانجام بایدن لب به سخن گشود و چنان در استفاده مسکو از سلاح هستهای با قطعیت ابراز نگرانی کرد که حتی کارشناسان و مسؤولان آمریکایی را به نگرانی واداشت. بایدن در سخنرانی خود هشدار داد «خطر وقوع جنگ هستهای، در حد آخرالزمان، بیشتر از هر هنگام دیگر در ۶۰ سال گذشته است». او که علاقه دارد هر از گاهی دوران ریاستجمهوری خود را با دوران ریاستجمهوری جان اف کندی مقایسه کند، باز هم به حال و هوای آمریکا در روزهای بحران موشکی کوبا برگشت و در ادامه گفت: «از بعد از بحران موشکی آمریکا و کوبا در سال ۱۹۶۲ میلادی، وضعیت کنونی، بالاترین سطح خطر برای احتمال بروز یک جنگ هستهای است». او اظهار داشت: «(ولادیمیر) پوتین که از استفاده از سلاح اتمی، بیولوژیک و شیمیایی حرف میزند، شوخی نمیکند؛ ممکن است به آرماگدون-آخرالزمان- ختم شود».
ادبیات آخرالزمانی بایدن اما صدای بسیاری از منتقدانش را بلند کرد که معتقد بودند اگر پوتین تهدید کرده است از سلاح هستهای علیه اوکراین استفاده میکند، بایدن با اعلام قطعیت در این باره، عملا فضا را به سمت «عادی شدن» مساله استفاده از سلاح هستهای کشانده. البته بایدن سخنانش را بر اساس برآوردهای سازمان سیا مطرح کرده بود. «ویلیام برنز» رئیس سیا چند روز پیش از صحبتهای بایدن، در واقع چنین تهدیداتی را جدی خوانده و گفته بود پوتین در این باره «بلوف» نمیزند. رئیسجمهور آمریکا اما سرانجام طی چند روز بعد، مجبور شد سخنانش را اصلاح کند و از بار «آخرالزمانی» آن بکاهد، زیرا این نوع پیشبینیها بر اساس گفته کارشناسان، انتظارات و برآوردها درباره استفاده از سلاح اتمی در جنگها را افزایش میداد و این مساله در کل به نفع هیچ کدام از کشورهای جهان بویژه کشورهای غربی و اروپایی نبود.
دلیل مخالفتها با این صحبتها این است که بر اساس تئوریهای مرتبط با بازدارندگی سلاحهای هستهای، میزان بازدارندگی سلاحهای هستهای نه در استفاده محدود و کم از آن، بلکه در عدم استفاده از آن است و اگر در درگیریهای بینالمللی، تهدید استفاده از بمب اتم بالا بگیرد، دیگر داشتن این سلاحها نمیتواند برای طرفها بازدارندگی ایجاد کند. از سوی دیگر تحلیل فعالان صلح در جهان این بود که نباید با «جدی شمردن» صحبتها درباره تهدید اتمی، به سمت عادیسازی گفتن و نوشتن از احتمال استفاده از این سلاح رفت، زیرا همین عادیسازی در نهایت باعث میشود استفاده از این سلاح در جنگ بین یک ابرقدرت هستهای و یک کشور بدون سلاح هستهای، به مسالهای متعارف و معمولی تبدیل شود که اگر این اتفاق رخ دهد، دیگر جامعه بینالملل نمیتواند به هیچوجه از کشورهایی که سلاح هستهای ندارند، بخواهد به دنبال این سلاح نباشند.
با این حال چه بخواهیم از استفاده از سلاح هستهای در جنگ اوکراین صحبت کنیم و چه نخواهیم نامی از آن ببریم، اما باید این برآورد وجود داشته باشد که چه زمانی ممکن است این جنگ که عملا بین روسیه و جبهه غربی است، به سمت هستهای شدن پیش برود. پاسخ به این پرسش به نوع نگاه رهبران این کشورها به ضرورت استفاده از سلاح هستهای بستگی دارد. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه به این نتیجه رسیده است که جنگ در اوکراین، همراهی غرب با زلنسکی و تبدیل اوکراین به پایگاه و انبار سلاحهای مهم و استراتژیک غربی، همه نشان از این دارد که غرب به دنبال نابودی روسیه است. این مساله حتی قبل از آغاز جنگ نیز وجود داشت و هشدارهای کرملین به آمریکاییها درباره پیوستن اوکراین به ناتو در همین الگو قابل تحلیل است. در این تحلیل، اگر غرب به دنبال برافروختن بیشتر جنگ یا ارائه سلاحهای پیشرفتهتر به اوکراین جهت هدف قرار دادن خاک روسیه یا حمله به مناطق الحاقی باشد، مطمئنا تصمیم آخر در این باره استفاده- ولو محدود و کوچک- از سلاح هستهای برای هشدار دادن به غرب خواهد بود. آمریکا و متحدان اروپاییاش بخوبی میدانند در صورت استفاده مسکو از سلاح هستهای، دیگر مساله اصلی اوکراین و الحاق خاک اوکراین به روسیه نیست، بلکه مساله جدید ضرورت وارد شدن مستقیم اروپا و آمریکا به این جنگ است. آنها میدانند در این صورت دیگر نمیتوانند با کمکهای مالی و تسلیحاتی از اوکراین بخواهند در برابر حملات روسیه دوام بیاورد، بلکه باید خود شخصا با استقرار نیرو در این کشور یا هدف قرار دادن روسیه، به سرعت وارد عمل شوند و این به معنای آغاز جنگ سوم جهانی خواهد بود. در همین راستا آنها باید این پیشبینی را نیز داشته باشند که در مقابل استفاده مسکو از سلاح هستهای قرار است با چه سلاحی به جنگ وارد شوند. در صورتی که غرب نیز بخواهد با سلاح هستهای به این عمل مسکو پاسخ دهد، نه تنها نظم جهانی، بلکه بسیاری از معادلات و صلح و امنیت جهانی به خطر افتاده و عملا دنیا عقبگردی 80 ساله به زمان جنگ دوم جهانی خواهد داشت و این بزرگترین تهدید برای رهبری و قدرت آمریکا در جهان است، زیرا مشخص نیست در جنگ سوم جهانی که اتمی نیز هست، باز هم آمریکا برنده میدان باشد و بتواند نظم به وجود آمده بعد از جنگ دوم جهانی بویژه جنگ سرد را دوباره احیا کند.
داشتن سلاح هستهای تاکنون در ذات خود باعث محافظهکار شدن دولتها در تندروی در مبارزاتشان علیه یکدیگر شده بود اما سوال اصلی این است: آیا استفاده- هر چند محدود و کوچک- از این سلاح به معنای حرکت سریع جهان به سمت تندروی و نابودی نخواهد بود؟ از همین رو است که برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند حتی تهدید جدی و قطعی برای استفاده از سلاح هستهای نیز به معنای پیروزی روسیه در جنگ علیه اوکراین و متحدان آمریکایی و اروپاییاش است، زیرا به غرب یادآوری میکند با کشوری مانند کشورهای غرب آسیا - که طی دهههای گذشته با آنها وارد فاز درگیری نظامی شده بودند- طرف نیستند و این بار با قدرتی اتمی طرفند که برای حفاظت از منافع خود میتواند نظم جهانی را به یکباره دچار تحولات سریع و غیرقابل انتظار کند.
ثمانه اکوان