ملکه الیزابت دوم ۹۶ ساله با ۶۹ سال سلطنت بالاترین دوره سلطنت در دوره های استعماری مختلف کشورش را داشت و در واقع عنوان اصلی او «ملکه بریتانیای کبیر، ایرلند شمالی و سایر قلمروهای سلطنتی بریتانیا، رئیس کشورهای قلمروهای همسود (مشترک المنافع) و مدافع ایمان» بود و سرانجام عصر پنجشنبه گذشته درگذشت.
در واقع شاه یا ملکه انگلیس رهبر ۱۶ ملت از پهناورترین قلمرو جهان (یک سوم جهان) با بیش از ۱۸ میلیون کیلومترمربع یعنی اسکاتلند، ولز، اولستر، کانادا، استرالیا، نیوزلند، آنتیگوآ و باربادوس، باهاما، بلیز، گرانادا، جامائیکا، پاپوآ گینه نو، سنتکیتس و نویس، سنت لوسیا، سنت وینسنت و گرنادینها، جزایر سلیمان و تووالو نیز هست و عکس ملکه بر اسکناس ها و سکه های این کشورهای قرار دارد.
وی که وارث یک امپراتوری استعماری ۳۱۵ ساله بود، این بار سکان مدیریت این قدرت را به پسرش "پرنس چارلز" ۷۳ که او نیز کهنسال ترین پادشاه جهان لقب دارد، واگذار کرد تا شاید سیستم نئولیبرال بریتانیا که ادامه سیستم سنتی سرمایه داری در جهان است بتواند قدرت و جبروت از دست رفته خود را در عصر جدید نیز ادامه دهد.
سیستمی که نوعی خاص از حکمروایی است که سال ها ظلم، تحقیر و غارت ثروت های دیگر ملت ها را به آن ها تحمیل کرد و موجب استعمار و نابودیِ میلیون ها انسان در اقصی نقاط جهان شد.
شاید برخی بخواهند نقش عاملیت این ملکه خندان را در چارچوب رخدادهای مختلف تاریخی برای استعمار ملت ها در راستای اهداف سیستم سرمایه داری بریتانیای کبیر نادیده بگیرند، در حالی که می دانند او خود بازیگری در دستان این سیستم و تابع محض قواعد سرمایه داری بود و جز منفعت اقتصادی و استعمار دیگران، چیزی نمی شناخت.
الیزابت دوم در حیات ۹۶ ساله خود، رویدادهای بزرگی نظیر جنگ جهانی دوم، بسیاری از تحولات مهم بین المللی، دوران استعمارزدایی، آغاز و پایان جنگ سرد، ورود بریتانیا به اتحادیه اروپا، پایان دولت رفاه در انگلستان، صلح در ایرلند، دوران ویروس کووید و برگزیت و آشفتگیهای سیاسی پس از آن و به ویژه چندین ماه از جنگ اوکراین را تجربه کرد.
وی در مجموع ۱۵ نخستوزیر انگلیس را در دوران حیاتش ملاقات کرد که آخرین مورد درست دو روز قبل از مرگش، انتصاب (خانم) "لیز تراس" بود و در عین حال ۱۳ رئیس جمهوری آمریکا و تمام رئیس جمهوریهای دوران جمهوری پنجم فرانسه را دید.
اما کهنسالی برای ملکه تازه درگذشته استعمار پیر نمی تواند بهانه ای باشد تا نقش او را در تداوم میراث شوم استعمار و حکمرانی او بر این کشور نادیده بگیریم، چون هیچ کشوری در جهان را نمی توان یافت که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم از سیاست های استعماری انگلیس تحت حاکمیت ملکه آن در امان مانده باشد.
در این مدت تنها ۲۲ کشور جهان از جمله آندورا (آمریکای جنوبی)، بلاروس، بروندی، آفریقای مرکزی، چاد، کنگو، گواتمالا، ساحل عاج، قرقیزستان، لیختنشتاین، لوکزامبورگ، مالی، جزایر مارشال، موناکو، مغولستان، پاراگوئه، سائوتومه و پرنسیب، سوئد، تاجیکستان، ازبکستان، واتیکان به طور مستقیم مورد تهاجم و استعمار انگلیس قرار نگرفتند بلکه براساس توافق های پنهانی بین قدرت های عصر حاضر این کشورها تحت استعمار کشورهای دیگری قرار داشتند.
در این بین ۵۶ کشور جهان از جمله ایرلند، هند، پاکستان، افغانستان، بنگلادش، زامبیا، باربادوس، کنیا، آفریقای جنوبی، زیمبابوه، … به طور مستقیم قربانی جنایتهای استعماری انگلیس شده اند؛ همین امر دلیل مهم مردم کشورهای سابقا و در حال حاضر مستعمره انگلیس برای ابراز انزجار و ناراحتی از سیستم سلطنتی انگلیس و شخص «الیزابت دوم» است.
مردم این کشورها سال ها به خصوص در دوران ملکه الیزابت شاهد غارت و حیف و میل ثروتهای ملی خود به دست بریتانیا و در عین حال حکومت و عوامل دست نشانده این دولت در خاک خود بودند که نمونه بارز جنایتهای «الیزابت دوم» علیه ایران شامل حمایت از طراحی و اجرای کودتای ۲۸ مرداد و یا جداسازی بحرین از خاک ایران بود.
این جنایت های بریتانیای کبیر و یا انگلیس جدید همچنان به شکل های مختلف ادامه دارد، ولو اینکه ساختارهای سیاسی و اقتصادی در دوره مدرن و حتی پست مدرن اقتضائات خاص خودش را یافته است.
این سیاست استعماری ریشه دار هر از چندگاهی نه تنها مورد اعتراض کشورهای مستعمره قرار گرفته و می گیرد بلکه در خود انگلیس نیز با انتقادات تند مواجه می شود.
در عصر جدید انگلیس بعد از توسعه ابزارهای رسانه ای، سیاست قدیم استعماری را کنار گذاشت و با روش های نوین استعماری همان سیاست ها را ادامه داد. اگرچه به ظاهر از کشورهای تحت استعمار خود خارج شد اما در داخل آن ها ساختار و چارچوب های استعماری که عملا منافع آن را تامین می کردند، برجای گذاشت و این بار با هزینه های به مراتب کمتر، سیاست های استعماری در قبال کشورهای مختلف جهان را دنبال می کرد؛رویه ای که تا به امروز نیز ادامه یافته است.
به همین دلیل خبر مرگ ملکه الیزابت دوم اگر برای گروهی از شهروندان سلطنت طلب جهان ناگوار است، اما برای بسیاری دیگر از آنها گواراست چرا که انگلیس در سالهای استعمار (حتی در دوره الیزابت دوم) مقادیر هنگفتی از ثروت کشورهای مستعمره را به غارت برد. علاوه بر این همزمان مردم کشورهای مستعمره را مورد ظلم، شکنجه، انسانیت زدایی و سلب مالکیت قرار داد و حتی هیچگاه از این کشورها و مردمانش عذرخواهی نکرده و غرامتی نپرداخت.
شاید به همین دلیل بود که با اعلام خبر وخامت حال «الیزابت دوم» فضای رسانههای آنلاین کشورهای مزبور از توییتهای اعلام انزجار از وی و انگلیس پر شده بود؛ این واکنشها از دردی واقعی ناشی میشوند و نشان میدهند که اگرچه رسانههای حامی خانواده سلطنت انگلیس تلاش میکنند وی را نمادی از لطف معرفی کنند، اما برای بسیاری از مردم جهان در واقعیت الیزابت دوم نماد ظلم و ستم و زشتیها و پلیدیها بود.
عمده کشورهای مستعمره همچنان گرفتار فقر و توسعه نیافتگی ناشی از استثمار هستند و مردم این کشورها از الیزابت دوم به عنوان «ملکه نسل کشی» یاد میکنند که حتی در جنایت حاکمان محلی این کشورها نیز بارها در کنار جنایتکاران جنگی قرار گرفته و در مقابل مردم بی دفاع ایستاد.
به همین دلیل اکنون برخی تحلیلگران مرگ الیزابت دوم را آغازگر دور جدید استقلال خواهی کشورهای همسود با انگلیس در سطح جهان می دانند، موجی که از مدت ها قبل در این کشورها به راه افتاده و به ترتیب بزرگترین این کشورها از جمله استرالیا و کانادا را نیز در بر گرفته است.
البته موج جدید جدایی خواهی استرالیایی ها از انگلیس در ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ زمانی شکل گرفت که مردم کشور "باربادوس" در حوزه کارائیب یکی از کشورهای مشترک المنافع انگلیس برای حذف ملکه انگلیس از راس قدرت و تبدیل شدن به یک کشور جمهوری رای مثبت داده بودند.
در پی تبدیلشدن باربادوس به جمهوری در سال۲۰۲۱ مقامات دستکم ۶ کشور کارائیب در تلاش هستند تا خاندان سلطنتی بریتانیا را از حاکمیت کشور خود کنار بگذارند.
صرف نظر از باربادوس، اگرچه کشورهای ثروتمندی چون استرالیا، نیوزیلند و کانادا هنوز الیزابت دوم را به عنوان شخص اول کشور خود در نظر میگیرند، اما مردم همین کشورها نیز به تدریج می روند تا چون کشورهای کوچکتر حوزه کارائیب خود را از سلسله مراتب سلطنتی دور کنند.
اکنون سیاستمداران و کنشگران مستعمره های پیشین انگلیس در منطقه کارائیب در پی درگذشت ملکه و آغاز دوره پادشاهی چارلز در انگلیس، دوباره درخواست هایشان را برای بیرون آمدن از زیر سلطه خاندان سلطنتی و دریافت غرامت بردگی از لندن مطرح می کنند.
به گزارش روز جمعه رویترز؛ با پایان یافتن ریاست ۷۰ ساله الیزابت دوم بر خاندان سلطنتی انگلیس و مرگ او، چارلز فرزندش در حالی پادشاه انگلیس شد که به تازگی جامائیکا و آنتیگوآ نیز بعد از باربادوس در منطقه کارائیب خواستار بیرون آمدن از ساختار سلطنتی در قرن ۲۱ هستند.
در همین حال پیشتر سران برخی از ۵۶ کشور مشترک المنافع نیز در نشست ۲۰۲۲ در کیگالی، رواندا درباره انتقال ریاست کشورهایشان از الیزابت دوم به چارلز ابراز ناخرسندی کرده اند.
جالب این که در سفر ۸ روزه ای که ماه مارس (فروردین) گذشته شاهزاده "ویلیام" فرزند چارلز و ولیعهد کنونی انگلیس و "کیت" همسرش از کشورهای بلیز، جامائیکا و باهاما داشتند، آنها در دیدار با مقامات این کشورها با درخواست های دریافت غرامت و پوزش برای برده داری روبه رو شدند.
در پیام تسلیتی که دیروز "نیامبی هال – کمپبل" استاد دانشگاه و رئیس کمیته ملی غرامت باهاما به مناسبت درگذشت الیزابت دوم صادر کرد، به اذعان چارلز به وحشی گری و ستم وحشتناک برده داری در مراسم سال گذشته (۲۰۲۱) به مناسبت پایان سلطه بریتانیا بر باربادوس و تشکیل جمهوری در این جزیره اشاره شده است.
کشورهای اروپایی در قرن های ۱۵ تا ۱۹ میلادی بیش از ۱۰ میلیون آفریقایی را به عنوان برده به منطقه آتلانتیک انتقال دادند و کسانی را که از این سفر ستمگرانه جان به در بردند، وادار به بردگی و کار اجباری در کشتزارهای منطقه کارائیب و آمریکا کردند.
دولت جامائیکا سال گذشته برنامه های خود را برای درخواست غرامت در برابر انتقال اجباری نزدیک به ۶۰۰ هزار آفریقایی و وادار کردن آنان به کار در کشتزارهای نیشکر و موز اعلام کرد که ثروت بزرگی برای برده داران انگلیسی به همراه داشت.
علاوه بر این جامائیکا گفته است که ممکن است به زودی با پیروی از باربادوس از زیر سلطه خاندان سلطنتی انگلیس بیرون بیاید.
نظرسنجی ماه اوت ۲۰۲۲ نشان داد که ۵۶ درصد شهروندان جامائیکا خواستار پایان ریاست خاندان سلطنتی انگلیس بر کشورشان هستند.
در خود استرالیا نیز ششم بهمن ماه ۱۳۹۶ دهها هزار نفر از مردم و بومیان با شرکت در تظاهراتی گسترده در شهرهای مختلف این کشور با اعلام انزجار از دوران سیاه استعمار، بار دیگر خواستار تغییر روز ملی استرالیا شدند که مقارن با واقعه تجاوز استعمار انگلیس به این کشور است.
آنها معتقدند که استرالیا همیشه سرزمین بومیان خواهد بود به رغم آنکه سردار انگلیسی در سال ۱۷۸۸ هنگام اشغال این کشور اعلام کرده بود که انگلستان این منطقه ‘خالی از سکنه’ را به مستعمرات خود اضافه کرده است.
ساکنان اصلی استرالیا می گویند مستندات تاریخی حاکی از آن است که نسل های متوالی آنها در ۵۰ هزار سال گذشته در سراسر این قاره زندگی کرده اند و لذا نسبت به نفی تاریخ خود توسط دولت (تحت کنترل انگلیس) خود اعتراض دارند و می گویند تا زمانی که این روند وجود داشته باشد، شکاف میان دو نسل گذشته و جدید در این کشور وجود خواهد داشت.
کشور پهناوری چون استرالیا به تدریج می رود با جمهوریخواهی بر پایان سلطنت ملکه انگلیس بر این کشور مهر تایید بزند تا گامی ضروری در جهت جبران خسارت مادی و معنوی برای بومیان این قاره و یا کشور پهناور باشد و این روند با مرگ ملکه الیزابت دوم بی تردید سرعت بیشتری می یابد.
جمعه هفته قبل "آنتونی آلبانیز" نخست وزیر جدید استرالیا از حزب کارگر و از حامیان سفت و سخت جدایی استرالیا از بریتانیا در مراسم جشن پلاتینیوم “Jubilee Platinum” ملکه الیزابت دوم به مناسبت ۷۰ سال سلطنت وی تاکید کرد که جمهوریخواهی و جدایی استرالیا از حاکمیت انگلیس امری حتمی است و این رابطه دیگر آن رابطهای نیست که در ابتدای سلطنت ملکه الیزابت دوم وجود داشت.
"مت تیستلتوایت" دستیار جدید آلبانیز در امور جمهوری نیز پیرو این موضع گیری گفت:" ... گام منطقی بعدی جمهوری شدن است. همانطور که ملکه به غروب سلطنت خود نزدیک میشود، .... ما یک ملت مستقل هستیم. ما هویت و فرهنگ منحصر به فرد خود را داریم. ما یک نیروگاه اقتصادی در آسیا و اقیانوسیه هستیم و فکر میکنم زمان آن فرا رسیده که یک بار دیگر گفت وگویی درباره آینده استرالیا پس از پایان سلطنت ملکه الیزابت داشته باشیم. "
البته غیر از حزب حاکم کارگر استرالیا، رویکرد "حزب سبزها"ی این کشور نیز نسبت به ادامه حاکمیت ملکه انگلیس بر این کشور منفی است، چرا که روزنامه گاردین خرداد ماه گزارش داده بود که خانم "لیدیا تورپ" از حزب سبزها نماینده بومیان استرالیا در مجلس سنای این کشور هنگام سوگند یاد کردن در مجلس سنای این کشور، دست مشت کرده اش را بالا برد و ملکه انگلیس را - که رئیس کشور استرالیا محسوب میشود - «استعمارگر» خطاب کرد.
وی پیشتر با توصیف استرالیا به عنوان یک «پروژه استعماری» و اعلام اینکه پرچم فعلی استرالیا نماینده او نیست، گفته بود: "پرچم کنونی استرالیا نمایانگر استعمار این سرزمین است و نباید اینجا باشد. هیچ توافقی صورت نگرفته، هیچ معاهدهای امضا نشده، پس این پرچم نماینده من نیست. " وی تاکید کرد که از پارلمان حمایت میکند تا «اشغالگری غیرقانونی نظام استعماری در استرالیا را به چالش بکشد.»
در این بین چند تن از رهبران این کشور در صدد پیگیری این مطالبات تاریخی بومیان برآمدند، از جمله آنتونی آلبانیز به دنبال تغییر قانون اساسی این کشور برای به رسمیت شناختن اقلیت بومی و واداشتن دولت به مشورت با بومیان در تصمیمگیریهایی است که بر زندگی آنان تاثیر میگذارد به همین دلیل وزیری به کابینه خود اضافه کرد که مأموریت وی مدیریت دوره گذار استرالیا به یک حکومت جمهوری اعلام شده است.
البته یک هفته قبل از خانم تورپ؛ یکی دیگر از مقامات استرالیا نیز گفته بود: "سوگند به اتحاد با ملکه انگلیس «قدیمی و مضحک» است. او گفت: این عبارت نماینده استرالیایی که ما در آن زندگی میکنیم، نبوده و مدرک دیگری است از اینکه استرالیا باید به یک جمهوری با رئیس کشور مستقل تبدیل شود. ما دیگر بریتانیایی نیستیم. "
۱۳ خرداد ۱۴۰۱ بود که شبکه اسکای نیوز انگلیس در گزارشی از کانبرا اعلام کرد که دولت جدید فدرال این کشور (آلبانیز) با توجه به وخامت وضعیت سلامتی جسمی ملکه الیزابت پیشنهاد داده که "سال های آخر سلطنت ملکه الیزابت زمان مناسبی برای بحث دوباره در مورد جمهوری شدن استرالیا است. "
استرالیا آخرین بار ۲۳ سال پیش (۱۹۹۹) یک همهپرسی را درباره جمهوری شدن برگزار کرد که نتیجه رایگیری با اکثریت ضعیف ۵۴٫۸۷ درصد در مقابل ۴۵٫۱۳ درصد به نفع باقی ماندن استرالیا به عنوان بخشی از کشورهای مشترکالمنافع شد.
آن همه پرسی در آن زمان از حمایت نخست وزیر وقت یعنی «جان هووارد» نئولیبرال افراطی برخوردار نبود و وی به شدت با این موضوع مخالف بود.
با این حال، نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که این رقم تغییر کرده است به طوری که ۵۶ درصد از ساکنان ایالت "نیو ساوث ولز" خواهان جدایی استرالیا از بریتانیا هستند و در "کوئینزلند" و "ویکتوریا" نیز وضعیت تقریبا مشابهی وجود دارد.
پیگیری مطالبات تاریخی بومیان استرالیایی از انگلیس در فروردین سال گذشته (۱۴۰۰) بعد از مصاحبه فوق جنجالی نوه ملکه انگلیس و همسرش با "اپرا وینفری" مجری آمریکایی و افشاگری او در رابطه با نژادپرست بودن دربار انگلیس بیشتر شدت یافت.
مصاحبه "هری" و همسرش "مگان مارکل" با اپرا وینفری نه تنها کاخ باکینگهام را تکان داده بلکه استرالیایی ها را کم کم به این صرافت انداخته تا خود را از قلمرو پادشاهی ملکه بریتانیا خارج کنند و مستقل شوند.
در همان ایام بود که "مالکوم ترنبول" نخستوزیر اسبق این کشور (قبل از اسکات موریسون) به تلویزیون ABC کشورش گفته بود که زمان آن رسیده است تا استرالیاییها از کشورهای مشترکالمنافع جدا شوند.
وی با اعلام اینکه "رئیس دولت باید یکی از ما شهروندان استرالیایی و نه ملکه یا پادشاه انگلستان باشد، گفت:"ما باید به کشور خود و هموطنان خود و زنان خود افتخار کنیم. باید بگوییم فقط یک استرالیایی باید شایسته آن باشد که رئیس دولت باشد. تنها یک استرالیایی میتواند نخستوزیر ما باشد، چرا باید متفاوت باشد؟
در هر صورت، این موج جدایی خواهی به تدریج در اسکاتلند و حتی کانادا هم شکل گرفته است، چون آخرین نظرسنجی در کانادا هم نشان می دهد مردم این کشور نیز اگر چه تا امروز تا حدودی با حاکمیت ملکه الیزابت بر کشورشان مشکل چندانی نداشتند اما کاملا با جانشین او (چالرز) مخالف هستند و این به معنی آن است که امپراتوری انگلیس بعد از مرگ ملکه الیزابت علاوه بر اینکه طلوع خورشید در استرالیا را نخواهد دید بلکه غروب آنرا نیز در کانادا تجربه نخواهد کرد.
یادآوری می شود بریتانیای کبیر سابق که بزرگترین استعمارگر تاریخ است و بعد از قدرت گیری آمریکا در جهان به استعمار پیر معروف شد، در عصر خود به قدری مستعمراتش را گسترش داد که مدعی شده بود آفتاب هرگز در امپراتوری آن غروب نمیکند؛ چرا که لازمه گسترش این قلمرو ارتش بزرگی بود که کشتار زیادی را در مستعمرات به ویژه از میان بومیان آنها به وجود آورد.
«خورشید در بریتانیا هرگز غروب نمیکند!» یک جمله قدیمی در حکومت بریتانیا است و خودشان معتقد بودند همیشه بخشی در کره زمین وجود دارد که از آنِ بریتانیا باشد و در آنجا خورشید بتابد، چون روزگاری بود که لندن بر یک چهارم کره زمین حکمفرمایی میکرد، اما امروزه به تدریج در عصر جدید قدرت خود را از دست داده و روند اضمحلال این قدرت استمعاری می رود با شروع موج جدید جمهوریخواهی و استقلال طلبی کشورهای مهمی چون استرالیا، کانادا و حتی اسکاتلند تکمیل شود.