«وضعیت اروپا در حال حاضر مشابه وضعیت آن در بعد از جنگ جهانی دوم است.» این گفته مهدی خانعلیزاده، تحلیلگر مسائل بینالملل است که در گفتوگو با خبرنگار فارس، آن را مطرح کرده است. بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا وضعیت آشفتهای وجود داشت. صدها هزار نفر در آنجا بر اثر شیوع بیماریهای واگیر دارد و گرسنگی جان خود را از دست دادند. بسیاری از کارخانجات صنعتی در کشورهای اروپایی یا ویران یا با خرابیهای گسترده روبرو شده بودند. به طور کلی اروپا از نظر اقتصادی و اجتماعی و ساختار سیاسی در وضعیت تاریک به سر میبرد.
پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده آمریکا با ارائه طرح مارشال به کشورهای اروپایی توانست آنها را از وضعیت بحران اقتصادی و اجتماعی تا حدی نجات دهد. طرح مارشال، طرحی بود که آمریکا به دنبال آن مبلغی معادل 15 میلیارد دلار را برای بازسازی اقتصادی جامعه اروپا اختصاص داد که بیش از 50 درصد از این پول را به انگلستان پرداخت کرد.
حالا پس از گذشت 74 سال از روزهای نخست بعد از جنگ جهانی دوم، اروپا به دنبال بحران انرژی گویا دوباره وارد روزهای نخست بعد از جنگ جهانی دوم شده است. بحرانهای امنیتی ناشی از گرانی حاملهای انرژی، اختلال در ارائه خدمات درمانی، اعترضات کارگری، اعتصابات کارگران مشغول در حمل و نقل عمومی و شهری، اختلافات طبقاتی از جمله بحرانهای امنیتی در جامعه اروپا به خصوص بریتانیا است.
بحران انرژی در اروپا با تحریمهای بینالمللی علیه روسیه صورت گرفت. روسیه در برابر اعمال تحریمهای غربی علیه این کشور واکنش نشان داد. این کشور به دنبال تحریمهای غربی انتقال گاز اروپا را قطع کرد. با توجه به بحرانهای امنیتی و هویتی در اروپا به خصوص بریتانیا، خانعلیزاده معتقد است که همراه با پایان یافتن زندگی ملکه الیزابت، عمر بریتانیای کبیر پایان خواهد یافت.
با توجه به اینکه تا چندماه آینده وارد بحران زمستان در اروپا میشویم، شما بحرانها انرژی در اروپا بهخصوص بریتانیا را چطور ارزیابی میکنید؟
خانعلیزاده: مسئله انرژی برای اروپا یک مسئله قدیمی است. اروپا به دلیل ساختار جغرافیایی و مبحث ژئوپلتیکی که در آن وجود دارد همیشه با مشکل تأمین انرژی روبرو بوده است. این قاره همیشه دنبال راهحلی برای این موضوع بوده است. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تلاش شد تا روسیه به عنوان یک کشور اروپایی مطرح شود. با وجود اینکه روسیه ارزشهای متفاوتی نسبت به ساختار اتحادیه اروپا داشت، اما به دلیل وجود منابع انرژی تلاش داشتند، روسیه را در قاره اروپا قرار دهند. زمانیکه ما تاریخ ادبیات اروپا و داستانها متأخر مانند عقاید یک دلقک را مطالعه کنیم، متوجه میشویم که کشورهای ثروتمند اروپایی هم همیشه مشکل انرژی داشتهاند.
ماجرای جنگ اوکراین و تحریم روسیه به اروپاییها ثابت کرد که آنها به واردات انرژی از روسیه نمیتوانند، متکی باشند. در جنگ اوکراین به دلیل تحریمهایی که علیه روسیه اعمال شد، به گفته مقامات اروپایی، این کشور از انرژی به عنوان سلاح در برابر تحریمها استفاده کرد.
استفاده روسیه از این سلاح، به دلیل اینکه اروپا نزدیک به زمستان نشده بود، موضوع چندان مهمی به نظر نمیرسید. اروپاییها امید داشتند تا میزان تأثیراتی که تحریمها به روسیه وارد میکند، آنقدر شدید باشد که روسیه از سلاح انرژی استفاده نکند. اما برخلاف تصور اروپاییها تحریمها تاثیر چندانی بر روسیه نداشت.
اکنون به معنای واقعی کلمه، اروپا دچار بحران انرژی شده است. برخی جمله «زمستان در راه است» را به عنوان مزاح استفاده میکنند، اما این یک شوخی نیست، بلکه موضوعی کاملا جدی است. بحران انرژی؛ یعنی اتفاقاتی در انگلستان و ایتالیا و آلمان رخ میدهد که هویت این کشورها را زیر سوال خواهد برد. کشور آلمان، معروف به تولید صنعتی فولاد است. اخیرا خبرهایی در سایت خبری اویل پرایس (Oil price) مبنی بر تعطیلی شرکتها و کارخانجات تولیدی فولاد آمده است. در خبرها اینطور آمده بود که این شرکتها به دلیل بحران انرژی در حال تعطیل شدن هستند.
به وجود آمدن بحران انرژی در اروپا تنها گریبان کارخانجات صنعتی را نمیگیرد، بلکه این بحران تاثیرات خود را در فوتبال کشورهای اروپایی هم که در دنیا معروف است، نشان میدهد. به دنبال بحران انرژی در اروپا باشگاههای ایتالیایی که طرفداران پرشوری هم دارند، اعلام کردهاند، به دلیل اینکه از پس هزینههای برق باشگاهها بر نمیآیند، تعداد پروژکتورهای ورزشگاهها را کم میکنند. همچنین باشگاههای انگلیس نیز اعلام کردهاند به دلیل هزینه بالا برای نگهداری باشگاهها، دیگر توانایی خرید بازیکن جدید را ندارند.
بحران انرژی در اروپا سبب اعتراضات و اعتصابات کارگران نیز شده است. چندی پیش انگلستان با اعتراضات کارگری روبرو بود که در نهایت این کشور توانست با افزایش حقوق، اعتراضات را پایان دهد. همچنین اعتصابات شرکتهای حمل و نقل عمومی و خصوص را شاهد بودیم. حتی اخباری در بریتانیا مبنی بر اعتراضات معلمان منتشر میشود. بحران انرژی برای اروپا تبدیل به موضوع مرگ و زندگی شده است.
در واقع موضوع بحران انرژی باعث شکاف و تغییر هویت تمدنی در اروپا شده است. چند روزی است، فیلمی در شبکه اجتماعی دست به دست میشود، مبنی بر اینکه یکی از مقامات ارشد آلمانی گفته است که اهمیتی ندارد که مردم اروپا و آلمان یخ بزنند و آسیب ببینند. موضوع مهم این است که ما باید ایدئولوژی خودمان در حمایت از اوکراین را داشته باشیم. بحران انرژی در اروپا نشان داد که مفاهیمی مانند کارکردگرایی، دموکراسیگرایی و در کل فلسفه سیاسی تحت تأثیر این بحران در حال تغییر است.
همانطور که در بالا اشاره شد، بحران انرژی در اروپا دارای ابعاد امنیتی است. ارزیابی شما از بحرانهای امنیتی چندماه آینده اروپا چیست؟
خانعلیزاده: تعطیلی کارخانجات سبب میشود تا مردم امنیت غذایی نداشته باشند و درگیری خیابانی و آمار سرقت بالا رود. بحران انرژی در اروپا به نظر بحران امنیت ملی به وجود میآورد. ما در انتخابات اخیر فرانسه داشتیم که مارین لوپن که ملیگرا است و میتوان لفظ راست شفاف را به او نسبت داد، با وجود اینکه علیه مهاجران و اقلیتهای دینی شعارهایی تندی سر داد، توانست رای بالایی آورد. شاید اگر جنگ روسیه اتفاق نیفتاده بود او میتوانست، رییسجمهوری فرانسه شود.
موضوع اعتراض به پذیرش مهاجران تنها در فرانسه اتفاق نیفتاد، ما شاهد بودیم که در انگلستان مردم اعتراضاتی را نسبت به پذیرش مهاجران انجام دادند. تا جایی که شاهد بودیم نسبت به مهاجران زن اوکراینی در انگلستان برخوردهای تندی صورت گرفت. این زنان برای تأمین معاش خود مجبور شدند که دست به هر کاری بزنند. بحران انرژی، هویت امنیتی اتحادیه اروپا را از بین برده است. اگر آلمان در زمان خانم مرکل به دلیل پذیرش یک میلیون مهاجر در چهار، پنج سال پیش شایسته تقدیر اعلام شد و سازمان ملل از او تقدیر کرد و در نشریات مختلف او را به عنوان سیاستمدار سال دانستند، در حال حاضر و بعد از جنگ اوکراین و به دلیل بحران انرژی مسئله پذیرش مهاجر به جایی رسیده است که تبدیل به مشکل امنیت ملی شده است. این روزها در اروپا دوگانه سیاست-انرژی یا دوگانه سیاست داخلی و سیاست خارجی از همیشه پررنگتر است. اروپا با اتفاقات پیشابحران روبرو شده است. هنوز وارد بحران اصلی انرژی نشدهایم. هنوز زمستان نیامده است. این احتمال وجود دارد که دو تا سه ماه دیگر، اروپا بحران خیابانهای لندن، خیابانهای رم را داشته باشد.
موضوعی که به نظر میآید که بریتانیا به دنبال بحران انرژی در چند ماه آینده با آن روبرو میشود، موضوع سیستم بهداشت است. با توجه به اینکه سیستم بهداشت و درمان بریتانیا، یک سیستم پیشرفته است و به لحاظ هزینههای درمان از میان کشورهای اروپایی و آمریکایی ارزانترین هزینه درمان را دارد. با توجه به احتمال شیوع مجدد سویههای ویروس کرونا، بحران انرژی چه تاثیری بر روی این حوزه خواهد داشت؟
خانعلیزاده: اگر بخواهیم شفاف در این زمینه صحبت کنیم، باید بگوییم اروپا در وضعیت شبیه به بعد از جنگ جهانی دوم قرار دارد. زیر ساختها از بین رفته است. توانایی استفاده از آنها وجود ندارد. بیماریهای فراگیر شیوع پیدا کرده است و دولت توانایی مقابله با آن را ندارد. در روزهای پس از جنگ جهانی دوم، یک کشور قدرتمند و ثروتمندی به نام ایالات متحده آمریکا وجود داشت که با ارائه طرح مارشال اروپا را احیا کند. پس از جنگ جهانی دوم، ویرانههای اتحادیه اروپا بر روی طرح مارشال ساخته شد. اما در شرایط کنونی نه تنها چنین کشوری وجود ندارد، بلکه ایالات متحده آمریکا مشکلات کشور خود را در حوزه انرژی نمیتواند برطرف کند.
بحران انرژی همچنین بر روی سیستم درمانی بریتانیا که یک سیستم معروف در دنیا است، تأثیر گذاشته است. بر اساس مقالهای که هفته گذشته در گاردین منتشر شده است، بحران انرژی در حدی بر روی سیستم درمانی بریتانیا تأثیر گذاشته که سبب شده است، نژاد پرستی وارد این سیستم شود. در این مقاله چنین نوشته شده که با توجه به اینکه سیستم بهداشت و درمان بریتانیا امکانات محدودی دارد، اولویت ارائه امکانات با سفیدپوستان است. در این مقاله تأکید شده است که اگر یک سیاهپوست، نژادهای غیر انگلیسی یا مسلمانی به مراکز درمانی مراجعه کند، سیستم درمانی از ارائه خدمات به خودداری میکند. در واقع در این مقاله اشاره شده است که اولویت ارائه خدمات درمانی با انگلیسیهای اصیل و سفیدپوستان است. بر اساس این مقاله در انگلستان نژادپرستی بهداشتی رواج پیدا کرده است.
به نظر من نژاد پرستی بهداشتی که در مقاله گاردین به آن اشاره شده است، به این معنا است که اگر یک بیمارستان دو ساعت ذخیره برق داشته باشد، اولویت درمان با سفید پوستی است که اصالت انگلستانی دارد. این موضوع نشان میدهد که بحران اجتماعی و گسترش بیماریها و نارضایتی از ساختارها و فروریختن آنها با یکدیگر تلفیق شده و منجر به بحران امنیتی در بریتانیا شده است. انگلستان در ماههای آینده شاهد آشوب و درگیری در مراکز بهداشتی و درمانی خود خواهد بود.
به نظر میرسد که بریتانیا قصد دارد تا بودجه نظامی خود را افزایش دهد، با توجه به بحران انرژی در اروپا و بحران امنیتی در بریتانیا که به آن اشاره کردید، افزایش بودجه نظامی به چه میزان با بحران ناامنی در اروپا و بریتانیا ارتباط دارد؟
خانعلیزاده: انگلیسیها به طور معمول از رویدادها به عنوان شوک درمانی استفاده میکنند، برای آنکه بتوانند اهداف امنیتی-نظامی خود را پیش ببرند. برای مثال میتوان به المپیک لندن اشاره کرد. بر اساس قانون نانوشته بریتانیا، ناوهای اتمی نباید در ساحل آن کشور پهلو گرفته باشند، بلکه این ناوها باید در مأموریت باشند. به بهانه برگزاری المپیک لندن و بهانه تامین امنیت آن رویداد دو فروند از ناوهای در ساحل پهلو گرفتند و تا همین امروز در آنجا باقی ماندهاند. بریتانیا به دلیل افزایش تنشها و کاهش امنیت ملی این کشور به امنیتیتر و نظامیتر شدن نیاز دارد. این موضوع هم برای سرکوب داخلی و هم برای افزایش دستاوردهای بیرونی نظامی برای جبران امنیتی این کشور است. زمانیکه بحران غذایی در این کشور به وجود میآید، قطعا این کشور نیاز دارد تا با نظامیگری دست به تهدید و اشغال کشور دیگری بزند تا بتواند مواد خام و غذایی را از آنجا بگیرد.
انگلستان تلاش میکند تا با نظامیگری بحرانهای داخلی کشور را کاهش دهد. در حقیقت این کشور درصدد است تا رویکرد استعماری خود را احیا کند. ماکرون چندی پیش سفری به کشورهای آفریقایی داشت. او در این سفر تلاش کرد تا مردم خاطرات استعمار این کشور را از ذهن خود پاک کنند. در حقیقت باید گفت که انگلستان و فرانسه به دنبال استعمار نو هستند. میزان توسعه طلبی نظامی و امنیتی خارجی کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا و فرانسه در ماههای آینده به دلیل بحران انرژی قطعا بیشتر خواهد شد. آنها تلاش میکنند برای جلوگیری بیشتر از آسیبی که قرار است در آشوبها شهروندان کشورشان به دولتها اروپایی وارد کنند، به شهروندان دیگر کشورهای فشار وارد آورند.
در ماهها گذشته که هنوز بحران انرژی در اروپا مطرح نبود، به دلیل مشکلات داخلی انگلستان شاهد کمبود بنزین و به دنبال آن نارضایتی و اعتراضات و اعتصابات مردمی در آن کشور بودیم، با توجه به اینکه این کشور در حال حاضر با بحران انرژی روبرو شده است، این کشور با چه بحرانهای دیگری روبرو خواهد بود؟
خانعلیزاده: موضوع سوخت به دلیل شکسته شدن شبکه انتقال در انگلستان اتفاق افتاد. هرچند که موضوع کمبود سوخت در انگلستان به دلیل پایان قرنطینه کرونایی از بین رفت، اما این موضوع نشان داد که ساز و کار در این کشور به چه میزان شکننده است. هر دلیل دیگری که در این شبکه قدیمی اتفاق بیافتد، ممکن آسیب جدی به این سازوکار وارد کند. مشاهدات میدانی ما از طریق کارشناسان و دوستانی که در آنجا زندگی میکنند این است که وضعیت بریتانیا به دلیل فساد سیاسی که دولت بوریس جانسون داشته است، در حال حاضر اوضاع مناسبی نیست. به احتمال زیاد «لیز تراس» نخستوزیر جدید بریتانیا خواهد شد. دو سناریو درباره او مطرح است. سناریو نخست، آنکه به دلیل سابقه خشن و برخوردهای تندی که تراس دارد، کشور را به سمت امنیتیتر شدن، سرکوب بیشتر و عدم امتیاز به سندیکاهای کارگری پیش برد.
سناریو دوم، آنکه برخی از تحلیلگران معتقد هستند به دلیل ضعف شخصیت و جایگاهی که او دارد، مسیر جانسون، نخست وزیر کنونی انگلستان را به همان شکل هم نمیتواند ادامه دهد و به همین دلیل از او نیز آسیب پذیرتر خواهد بود.
با توجه به بحرانهای امنیتی به نظر میرسد که به سالهای پایانی بریتانیا نزدیک میشویم. چراکه در سال آینده در بریتانیا همهپرسی جدایی اسکاتلند از آن منطقه برگزار میشود و به احتمال زیاد این همه پرسی در سال آینده رأی آورد. اگر در سال آینده این همه پرسی رأی آورد، دنیا شاهد فروپاشی بریتانیا و تبدیل آن به کشور انگلستان خواهد بود. سالهای پایانی عمر ملکه بریتانیا، همراه با سالهای پایانی حکومت بریتانیا خواهد بود.