از کدام فصل زندگیاش باید شروع کرد که از فصل دیگر کم نگذاشته باشیم؟ این موضوع درباره تمام اسطورهها صدق میکند. تمام اسطورههایی که بند بند داستان زندگیشان پر از رشادتهایی است که کلاه از سر کودک عقل میاندازد.
حسن رحیم پور ازغدی دربیان خاطرهای درباره او گفته بود آن زمان نشسته بودیم کنار هم. من به او گفتم ما که جا ماندیم و شهید نمیشویم، اما او در جواب گفت ما باید شهید بشویم. من در آن زمان حرف او را جدی نگرفتم اما در نهایت دیدم که او واقعا شهید شد.
متولد ۱۳۳۳ بود و از همان ابتدای جوانی عزم مبارزه با ظلم داشت. تا جایی که در محضر شهید مدنی به میدان مبارزه با رژیم پهلوی قدم گذاشت و پس از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۹ به همراه خانم مرضیه دباغ بنیان تاسیس سپاه پاسداران استان همدان و کردستان را گذاشت.
پس از جنگ تحمیلی هم جزو اولین افرادی بود که راه کردستان را در پیش گرفت؛ فرماندهی عملیاتهای والفجر نیز یکی دیگر از تجربیات درخشان او در عرصه مبارزه با ظلم است.
او یکی از شهدایی بود که به همراه شهید احمد متوسلیان ،شهید همت و شهید شهبازی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) را تشکیل داد و سازماندهی کرد.
موفقیتهای رزمندگان اسلام در سایه فرماندهی این سردار رشید، سبب شد تا فرماندهان روز به روز بیشتر به او اعتماد کرده و مسئولیتهای سنگینتری را یکی پس از دیگر به او بسپارند.
سرانجام قبل از عملیاتهای بزرگ کربلای چهار و کربلای پنج، سردار حسین همدانی به فرماندهی لشکر ۱۶ قدس گیلان انتخاب شد.
از دیگر سوابق این سردار شهید، میتوان به معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، اشاره کرد. همچنین حضور پررنگ وی در عملیات غرورآفرین مرصاد و مجاهدتهای وی در مبارزه به منافقین کوردل از دیگر خدمات ارزنده این شهید به ایران اسلامی بود.
وقتی تهران، دار بلا شد
سال ۸۸ وقتی موعد امتحان حق و باطل از راه رسید شهید همدانی یکی از قدیمی ترین فرماندهان سپاه پاسداران بود که فرماندهی سپاه تهران را برعهده داشت و در کنترل آشوبها نقش بهسزایی را ایفا کرد.
محسن فرجی افسر همراه شهید همدانی درباره اولین اقدامی که سردار همدانی در برخورد با اغتشاشات سال ۸۸ انجام داد میگوید که اولین اقدام وی این بود که اغتشاشات را جداسازی کرد و یک عده را فریب خورده و یک عده را معاند خواند.
به گفته وی شهید همدانی گفت که نقش معاندان و کسانی که در قضیه انتخابات بازی خوردند بسیار متفاوت است. افراد فریبخورده را باید از طریق کارهای فرهنگی، آگاهسازی توسط روحانیون مساجد و علما هدایت و متوجه کرد که الحمدلله با کارهای فرهنگی که از طریق بسیج مساجد، بسیج اصناف و بازاریان انجام شد توانست زیرسازی این مسئله را به خوبی انجام دهد.
در اغتشاشات خیلی از بسیجیها آسیب دیدند. در آن سال یک بلوک بتونی روی سر پاسداری افتاد که ایشان را به مدت یک سال به کما برد. با این حال شهید همدانی به هیچ وجه اجازه استفاده از اسلحه را نداد، اعتقاد داشتند همین که بچههای بسیجی حضور داشته باشند فتنهگران حساب کار دستشان میآید.
محمدباقر قالیباف رئیس این روزهای مجلس شورای اسلامی مرداد سال ۹۷ درباره شهید همدانی و شرح دلسوزیهای او در زمان فتنه سال ۸۸ گفته بود شهید همدانی مظلومیت ویژهای داشت و بعضا برخی بیاحترامیها و یا زخم زبان افراد برایش مهم نبود، چرا که وی دارای اخلاق اسلامی بود و برایش جذب افراد مهمتر از دفع آنها بود. وی وقتی با برخی افراد فریب خورده برخورد میکرد پدرانه با آنها صحبت کرده و آنها را نصیحت میکرد.
روزی روزگاری دمشق
زمان گذشت و گذشت جنگ ایران و عراق تمام شد و فتنه ۸۸ هم به پایان رسید، اما از آنجایی که راه و مسیر جنگ حق و باطل از ابتدا تا انتهای خلقت ادامه دارد جنگ دیگری به پا شد، این بار اما در آن سوی مرزها و در غربت.
سیزدهم دی ماه سال ۱۳۹۰ بود که سردار همدانی یا به قول همرزمان سوریاش ابووهب راهی سوریه شد، کشوری که اصلا حال و روز خوبی نداشت و پنجه داعش روز به روز بیشتر حنجرش را میفشرد.
پیشنهادی که حاج حسین همدانی به بشار اسد رئیس جمهور سوریه داد ورق بازی را برگرداند. شهید حسین همدانی این گونه آن شب را روایت کرده است: خطاب به بشار اسد گفتم حالا که همه چیز تمام شده و کاخ ریاست جمهوری در آستانه سقوط است، شما باید این آخرین پیشنهاد ما را عملی کنید.
بشار گفت چه کنیم؟ گفتم: در اسلحهخانهها را باز کنید و مردم را با اسلحههای موجود در آن مسلح کنید تا خود مردم جلوی این تروریستها را بگیرند. شکر خدا با این پیشنهاد موافقت کرد و همان شب با این اقدام، سوریه از سقوط حتمی نجات پیدا کرد.
پس از این تدبیر خدایی توسط این شهید بزرگوار حدود ۱۰۰ هزار نفر از مردم سوریه در قالب گردان و تیپ سازماندهی شدند و بسیاری از مردم این کشور برای دفاع از وطن به میدان آمدند.
تا مردم این کشور، برای دفاع از میهنشان بپاخیزند با تلاشهای حبیب حرم، گروههای جهادی از کشورهای مختلف همچون زینبیون پاکستان، فاطمیون افغانستان، الحشد الشعبی عراق و حتی حزب الله سوریه تشکیل شد.
او به تنهایی یک لشکر بود
شاید سخنان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره نقش سردار شهید حسین همدانی این دلیرمرد جبهههای جهاد و مقاومت گویای همه چیز باشد که گفت سردار همدانی فقط یک شهید نبود، همدانی یک لشکر بود؛ مثل شهید بهشتی که امام (ره) فرمود یک ملت بود.
به گفته حاج قاسم او شمشیر برنده لشکر انصار الحسین (ع) بود که هر جا نظام تهدیدی داشت آن را اعزام میکرد. شهید همدانی نگذاشت این تعلقات دنیایی برایش هدف شود، به جای نام سردار حسین همدانی شد «ابو وهب» و به جای لشکر انصار الحسین (ع) نام شیرین مدافعان حرم را تأسیس کرد.
حاج حسین در آخرین دیدارش از حاج قاسم تقاضا کرد که با هم یک عکس یادگاری بگیرند. حاج قاسم تعجب کرد، زیرا حاج حسین اصلاً اهل گرفتن عکس نبود. با این حال با یکدیگر عکس انداختند و این آخرین عکسی بود که این ۲ با هم گرفتند، چون لحظاتی بعد حاج حسین در حلب سوریه شهید شد.
سیدمحمد میری، یکی از خادمان ایرانی حرم حضرت رقیه (ع) که شاهد عینی مبارزات سردار شهید حسین همدانی بوده است، میگوید سمت حرم حضرت زینب (س)، میدانی به نام میدان حجیره بود. آنجا داعشیها با سرهای بریده، فوتبال بازی میکردند تا رعب و وحشت ایجاد کنند.
شب تاسوعا، در حرم برنامه داشتیم و حدود ۳۰۰ نفری بودیم. آن شب حاج حسین همدانی گفت میخواهیم امشب جای خوبی برویم. به سمت حرم حضرت زینب (س) و میدان حجیره رفتیم. بعد از دقایقی متوجه شدم که عملیاتی قرار است انجام شود و میدان حجیره را پاکسازی کنند.
او افزود: به حرم حضرت زینب (س) که رسیدیم و روضهخوانی تمام شد، عملیات را اعلام کردند. عملیات ساعت یک بامداد آغاز شد و آنقدر این عملیات به خوبی فرماندهی و اجرایی شد که تا اذان صبح، منطقه از داعشیها پاکسازی شد و حتی میدان حجیره را تغییر کاربری دادند. میدان حجیره به خاطر موقعیت استراتژیکی که داشت، شاهراه تردد نیروهای مقاومت ایرانی، حیدریون و فاطمیون بود.
"سردار اسدی"، همرزم حاج حسین و مسئول بازرسی ویژه قرارگاه خاتم الانبیاء در این زمینه می گوید حاج حسین در مدت سه سالی که در سوریه فعالیت میکرد توانست از سقوط سوریه جلوگیری کند. شیخ محسن الخضر رزمنده سوری که برای مراسم سالگرد حاج حسین به همدان آمده بود هم نقش ایران را در جلوگیری از سقوط سوریه بسیار موثر بیان کرد.
سرانجام پس از مدتها تلاش و جهاد در جبهههای ایران و تشکیل جبهههای مقاومت در سوریه سرانجام حاج حسین همدانی ۱۶ مهرماه ۱۳۹۴ حین عملیات مستشاری در حلب سوریه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
شهادت حاج حسین، حاج قاسم سلیمانی را به شدت متاثر کرد. خانواده حاج حسین نقل میکنند که حاج قاسم یک تسبیح و انگشتر متبرک شده خود را در کفن حاج حسین قرار داد.
حاج حسین پیروزی جبهه مقاومت و شکست داعش در سوریه را ندید، اما همرزمش حاج قاسم به خوبی این مسیر را تا نابودی کامل داعش ادامه داد.
همه اینها را گفتیم و نوشتیم اما بیان نزدیکان این شهید شاید لطف بیشتری داشته باشد از همین رو نیز به سراغ امین سلطانی داماد این شهید بزرگوار رفتیم تا درباره سکنات این شهید والا مقام بیشتر بدانیم.
اخلاص ویژگی منحصر به فرد او بود
این روزها نام این شهید برای بعضی یاد خدا و آرامش میآورد و برای برخی عجیب سوهان روح شده است. دلیل این امر را چه میدانید؟
سلطانی: هرکسی در مسیر حق قدم بردارد و استوار باشد یقینا در برابر جبهه باطل تمام توان خود را به کار میبندد و هرچه هم بیشتر بتواند دفاع کند جبهه باطل تمام قد در برابر او می ایستد.
مهمترین ویژگی این شهید چه بود؟
سلطانی: مهمترین ویژگی ایشان همان اخلاص ایشان است که مقام معظم رهبری هم به ان اشاره کرده و مراقبت همیشگی از رفتار و کردارشان بوده است.
توقعی از مردم و مسئولان در این روزها دارید؟
سلطانی: توقعی از مردم نداریم مردم خودشان به خوبی آگاه هستند و خود شهید هم همواره رفتارشان این بوده که در کنار مردم و خواسته آنها قدم بردارند.
کاش میشد که سینه ما باز شود و حرفها را بگوییم
خاطره بازگو نشده از ایشان دارید؟
سلطانی: خاطره خیلی زیاد است، اما نسبت به شرایط موجود باید گفت که درباره فتنه سال ۸۸ که برخی با بی تقوایی یک سری صحبت میکنند، اگر مطالبی میدانستند که او میدانست از خجالت آب میشدند.
کاش میشد که سینه ما باز شود و یکسری مطالب را بیان کنیم و بسیاری را خجالت دهیم. اما به طور کلی میتوان به این موضوع اشاره کرد که به طور کلی دغدغه ایشان حفظ حرمت کرامت و سلامت روح و روان افراد بوده است .
در این زمینه هیچ تفاوتی برای افراد قائل نبودند. چه جوانی که یک ظاهر عجیب ممکن است داشته باشد و چه جوانی که به ظاهر حزب اللهی است. در ذهن و منش ایشان هیچ تفاوتی بین این دو وجود نداشت و همیشه به دنیال صلح و آرامش بودند و به راستی که دارای بصیرت واقعی بودند.
ایشان وظیفه خود میدانستند صیانت از همه آحاد مردم را فارغ از هرگونه مذهب ،ملیت و نژاد وقتی جوانی حتی مخالف هم بود و درباره انتخابات حرف داشت و به خیابان امد و رفتاری حتی هیجانی از خود نشان میداد بسیار معتقد بود که آسیبی به افراد نرسد و به شدت د ر این زمینه تلاش میکرد.
شاید بخش عمده ای از تلاش ایشان حفظ و صیانت از این جوانان بود و در تلاش بود که کنترل احساسات و هیجانات را در دست بگیرد و این مصداق بارز دفاع از حق الناس است.
درباره فتنه موضوعی هست که بخواهید بیان کنید؟
سلطانی: گروهی اقلیت غافل شده به همراه اکثریت بسیار خائن در آن سوی مرزها که تاریخ قضاوت خواهد کرد که این موضوع از کجا هدایت شد. اما اینها رفتند به سمت فضایی که بخواهند نظام را زیر سوال ببرند.
تخلف در همه انتخابات ها ممکن است وجود داشته باشد اما اینکه اصل انتخابات درست بود هیچ شکی وجود نداشت. معاندین و کینه ورزان به این انقلاب در تلاش بودند تا از این فرصت برای سرنگونی انقلاب استفاده کنند.
ایشان هم چون فرد بسیار با بصیرتی بود و بنا به بسیاری از گفته ها خط شکن بودند تلاش کردند تا دو طرف این انتخابات را که به مثابه دو برادری بودند که از هم کینه عمیقی پیدا کرده بودند و ممکن بود به اتفاقات سهمگینی منجر شوند را به هم نزدیک کنند.
به بیانی دیگر ایشان به مثابه یک پدر دو طرف را مهار کرد نه اینکه بخواهد صرفا به سمت یکی از طرفین هجوم ببرد.
اتفاق ساده نبود یک فردی مانند جورج سوروس که در دنیا بسیار موثر است و تصمیم های کلان مالی را در دنیا میگیرد در سال ۸۸ شرط بست که جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد، بنابراین مشخص میشود که برنامه ریزی تا کجاها بوده است اما با فراماندهی ایشان ذیل فرماندهی رهبر انقلاب و حضر ولیعصر دشمنان نتوانستند به هدف خود برسند.
به پایان آمد این دفتر اما شرح مردانگی بسیاری از شهدا هنوز ناگفته باقی مانده است.
روحش شاد و راهش پر رهرو ...