این روزها یکی از مهمترین دغدغههای بسیاری از خانوادهها؛ موضوع افزایش بیضابطه و جهشی کرایه خانه هاست. عدهای از مستاجران نگران امکان تمدید قرارداد خود با قیمتی منطقی، و عدهای دیگر با استرس، مشغول یافتن منزلی متناسب با درآمد خود هستند. البته افزایش کرایهها و جابهجایی مستاجران، کموبیش اتفاق مرسوم هر سال است، اما در سالهای اخیر و به خصوص در شرایط فعلی، این اتفاق از مدار و معیار منطقی، فاصله بیشتری گرفته است. البته موضوع این یادداشت بررسی علل اقتصادی این ماجرا نیست و پیش از این در گزارشهای کیهان، از جمله روز گذشته، به طور مفصل به آن پرداخته شده است، اما به طور اجمالی میتوان به مواردی از جمله کمکاری و ضعف دولت قبل در اتخاذ سیاستی کارآمد برای ساخت مسکن و تامین این نیاز مهم و ناتوانی در کنترل عرضه و تقاضا در بازار مسکن ، تورم افسارگسیخته و رشد چندبرابری قیمت، دامن زدن برخی مشاوران املاک به افزایش کرایهها و قیمت مسکن، توقع بعضاً نامعقول برخی موجران در تعیین کرایه و همچنین ضعف در سیستم نظارتی بر این بازار به عنوان برخی از عوامل منتهی به شرایط فعلی اشاره کرد.
در روزهای اخیر با بالا رفتن تب افزایش کرایهها، با تصمیم سران قوا و طبق اعلام وزیر راه و شهرسازی برای کنترل این شرایط، تصمیماتی از جمله تعیین سقف مجاز برای افزایش کرایهها و همچنین تمدید خودکار قراردادها اتخاذشده که باید دید در عمل تا چه اندازه میتواند با لحاظ کردن حقوق موجران و مستاجران، آرامش و منطق را به بازار برگرداند و البته باید اذعان کرد که اجرای موفق چنین مصوباتی بیش از هر چیز منوط به همراهی خود مردم است.
اما در کنار این مباحث باید گفت که حل مشکل موجود در حوزه کرایه خانه و کمک به رفع دغدغه مستاجران، فراتر از هر مصوبه و قانونی، به دست خود مردم امکانپذیر است؛ اما چگونه؟
فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی مردم کشورمان و حافظه تاریخی بلندمدت و کوتاهمدت این سرزمین مملو از رفتارهای ارزشمند انسانی، ایثار و ازخودگذشتگی و دستگیری هموطنانمان از یکدیگر در شرایط سختی و مشکلات است. در این فرهنگ غنی، برعکس بسیاری از جوامع بشری و فرهنگهای بیگانه، حس همدلی و مهربانی مردم با یکدیگر، با افزایش مشکلات و سختیها بیشتر متبلور میشود که نمونههای فراوانی میتوان برای آن برشمرد.
مگر میتوان اتحاد، همبستگی و فرهنگ والای ایثار و ازخودگذشتگی مردم در سالهای دهه 60 و ایام سخت جنگ تحمیلی و کمکرسانی به جبههها را فراموش کرد؟ مگر میتوان نوعدوستی و کمکرسانی همگانی مردم با هر سطح و توان مالی به هموطنان زلزلهزده و آسیبدیده از سیل و سایر حوادث طبیعی در سالهای دور و نزدیک را نادیده گرفت؟
مگر میشود از مهار کرونا سخن گفت و از سربلندی مردم این سرزمین در برگزاری حماسه همدلی و کمکهای مومنانه و جهادی به تامین ملزومات بهداشتی، یا حمایت از بیماران و خانوادههای آنها و کسانی که متأثر از صدمات کرونا، رونق کسبوکار و درآمد خود را از دست داده بودند یاد نکرد؟
ارزش این ایثارگریها و این سطح از بلوغ فرهنگی و اجتماعی، وقتی بیشتر نمایان میشود که نگاهی به رفتار مردم در بسیاری از کشورها در شرایطی همچون جنگ، کرونا، گرانی و...، نمونههایی از حس خودخواهی و ترجیح خود به دیگران را پیش چشم ما به نمایش میگذارد. به عبارتی، اولویت دادن غیرمتعهدانه به خود و نادیده گرفتن دیگران در شرایط سختی و مشکلات، فرسنگها با فرهنگ ایرانی و اسلامی مردم ما فاصله دارد.
در همین موضوع کرایه خانه و روابط موجر و مستاجر؛ مگر نمونههای ارزشمندی از انسانیت و ایثار صاحبخانهها را کم سراغ داریم؟ بارها از صاحبخانههای باخدایی شنیدهایم که برعکس آن دسته از موجران که متاسفانه فرزندآوری مستاجران یا تعدد فرزند آنها را خط قرمز اجاره دادن یا معادل با حکم تخلیه میدانند، بر اساس بزرگمنشی و انسانیت خود از اینکه مستاجری را به علت داشتن چند فرزند رد کنند ابا داشتند یا اینکه وقتی مستاجرشان صاحب اولاد میشد و به حسب ظاهر باید کرایه بیشتری میپرداخت، مبلغ کرایه را کم میکردند؛ با این منطق که مستاجر من اکنون خرجش بیشتر شده و نیازمند حمایت است.
فراوان دیدهایم صاحبخانههایی که اساس افزایش کرایه را نه مظنه بازار مسکن و بازارگرمی فلان بنگاهی و سایت و کانال؛ بلکه توان مستاجر و انصاف و رضایت خدا قرار دادهاند. صاحبخانههایی که مستاجر را نه به عنوان مسئول پر کردن جای همه کمبودهای خود، بلکه همچون فرزند و عزیز خود دیدهاند و از طریق مدارا با آنها، در واقع با خدا معامله کردهاند.
همچنین نمونههای زیادی از خیرین مسکن را دیدهایم که با وجود بهرهمندی از تعداد زیادی واحد مسکونی و امکان درآمدزایی بسیار زیاد از اجاره یا فروش آنها، این خانهها را برای استفاده رایگان زوجهای جوان وقف کردهاند.
این نمونهها نه افسانه و شعار بلکه واقعیتهایی از جامعه ما است که متاسفانه در هیاهوی غلبه سودمحوری، کمتر دیده و روایت میشود، حال آنکه بازگشت بیشتر به این فرهنگ و رفتارها، چاره بسیاری از مشکلات است.
طی سالهای اخیر و اکنون، فشاری سنگین بر دوش مستاجران وارد آمده و برای بسیاری از آنها، جابهجایی و تهیه یا تمدید مسکن، به کابوس تبدیل شده است. حل این مشکل هرچند همانطور که گفته شد تدابیر اساسی مسئولان و تلاش مضاعف برای جبران کمبودها و فشارهای سالهای اخیر در حوزه مسکن را میطلبد و هرچند اقداماتی نظیر نهضت ساخت چهار میلیون واحد مسکونی طی چهار سال، یا پرداخت وام ودیعه مسکن و تعیین سقف افزایش اجاره و تمدید قراردادها و... نیز توسط دولت در دست اجراست، اما فراگیری این موضوع و حل آن، باز هم همت مردانه و ایثار هموطنان را میطلبد تا با راهاندازی «نهضت مدارا»، تا حد ممکن اصطلاحاً هوای مستاجران را داشته باشند و از تحمیل شرایطی که خود میدانند از عهده آنها خارج است پرهیز کنند.
شکی نیست در این میان باید به مشکلات صاحبخانهها نیز توجه کرد؛ اما متاسفانه یکسویه دیده شدن این شرایط از طرف بسیاری از صاحبخانهها، گره به کار انداخته است. عدهای گمان میکنند اگر مسکن خود را با نرخ عرف محل (که خدا میداند با چه متر و معیاری تعیین میشود و پشتپرده برخی قیمتسازیها چه خبر است) اجاره ندهند یا از حداکثر قیمتی که فلان بنگاهی و سایت و... بر پایهای بعضاً بیاساس و نه مثلا در مسیر نرخ تورم و شرایط واقعی جامعه بر زبانها انداختهاند کوتاه بیایند، از قافله جا مانده و زیان دیدهاند. حال آنکه در همین شرایط نیز هستند صاحبخانههایی که ترجیح میدهند انصاف را رعایت کنند و اسیر برخی سوداگریهای ناصواب نشوند.
نباید از نظر دور داشت که بهرهمندی از امکان خانه داشتن و اجاره دادن آن، میتواند آزمونی مهم از جانب خداوند باشد تا سطح انصاف و مدارای عدهای را بسنجد و خوشا به حال آنانکه با سربلندی از این آزمون و فراهم کردن آسایش بندگان خدا و مراعات حال آنها، رضایت الهی و آسایش فردای ابدی را خریدهاند و چه سود و معاملهای بهتر از این؟
یکی دیگر از مواردی که این روزها به شدت نیازمند تبلور و اجرای «نهضت مدارا» از سوی مردم و خانوادههاست، موضوع مهم ازدواج است که به دلایل اقتصادی و فرهنگی برای جوانان سختتر و دورتر شده است. یکی از ملزومات اصلی این عرصه نیز تهیه مسکن است که هزینههای آن برای جوانان بسیار سختتر است چراکه در کنار این خان مهم باید هزینههای دیگری برای برگزاری مراسم و عمل به آداب و رسومهای دست و پاگیر و غیرضروری و پر هزینه هم داشته باشند.
در کنار نیاز به همراهی و مدارای صاحبخانهها با زوجهای جوان، این امر مهم نیازمند عمل به «نهضت مدارا» از سوی خانوادهها از طریق کاستن موانع غیرضروری از جمله اجبار به برگزاری مراسمهای آنچنانی، یا خرید اجباری چند ده میلیونی طلا در ابتدای ازدواج و صرفنظر کردن از ریختوپاشها و شرط و شروطهایی است که هیچ کمکی به زندگی جوانان نمیکند. این موضوع هم یکی دیگر از مصادیق نقش مهم مردم در حل مشکلات است، چراکه در موضوع ازدواج در کنار وظیفه مهم زمینهسازی مسئولان از طریق ایجاد شغل یا فراهم کردن شرایط مناسب اقتصادی، تامین مسکن و...، خود مردم و خانوادهها میتوانند با رونق دادن به ازدواجهای آسان، نه در حرف بلکه در عمل، موانع مهمی را از پیش پای جوانان بردارند.
«نهضت مدارا» برای مردم ما شعار نیست، چون پیش از این بارها در عرصههای مختلف مردم نمونههای زیادی همچون نهضت«مواسات و همدلی» و... را به ظهور و اثبات رساندهاند.
عباس شمسعلی