خواستم بنویسم خوب گوش کنید تا صدای شکسته شدن استخوانهای رژیم منحوس صهیونیستی را بشنوید؛ دیدم صدا بلندتر از آن است که سامعی نشنود! نفسهای آخر صهیونیستها و روزهای آخر غصب را میتوان لمس کرد. اضطراب درونی آنها به حدی است که حتی سران این رژیم نیز نمیتوانند چهره آشفته خود را در صحبتهای خود پنهان کنند.
عملیاتهای شهادتطلبانه پر از حرف و امید است؛ خون شهیدی که اقدام به عملیات شهادتطلبانه میکند روی زمین نمیریزد، بلکه در کل شریانهای نهضت، پمپاژ میشود و حیات مقاومت را تقویت میکند و جانی تازه به آن میبخشد.
در این پیچ تاریخی، جریان حرکت مقاومت، قدرتگیری و حرکت روبهجلوی آنان در مقاطع مختلف، دیدنی و ستودنی است. از ایامی که ششروزه، چند کشور شکست میخوردند و سهبرابر آنچه بهاکراه توافق کرده بودند را از دست میدادند تا یوم کیپور که اوضاع قدری فرق کرد، رسیدهایم به جنگهای ۳۳روزه، ۲۲روزه، ۸روزه و ۲روزه که اوضاع بهکلی فرق کرد و حالا صحنه نبرد نه در صحرای یک کشور دیگر، نه در مرزهای سوریه و لبنان، بلکه به داخل خاک غصبشده توسط رژیم صهیونیستی و قلب تلآویو رسیده است. بهعبارتی یک روز بر جهان عرب اینطور گذشته که در ۶ روز سه کشور عربی با حمایت چندین کشورِ دیگر نمیتواند مقابل یک رژیم جعلی مقاومت کند؛ یک روزِ دیگر، زمان لازم برای زمینگیر شدن مهاجم، نه با لشکرکشی چند کشور و حمایت چند کشور دیگر، بلکه با مقاومت تنها یک حزب و گروه مردمی که البته وصل به قدرت لایزال الهیاند به دو روز و کمتر از آن رسیده و امروز نه جنگها و آنهم در مرز کشوری دیگر؛ بلکه شیطنتها و آنهم در محدوده خانههای غصبشده بهدست صهیونیستها پاسخ داده میشود.
تشکیلات خودگردان باید این سیر را ببیند و خود را در آن پیدا کرده و نقش ایفا کند وگرنه سنگی میشود در مسیر راه مقاومت که البته در حرکت سریع و توانمند رودخانه خروشان مقاومت به کناری پرت خواهد شد یا بهدست جوانان فلسطینی در فلاخنی جای میگیرد و به سمت دشمن انداخته میشود.
محمود عباس و هر کسیکه دلش برای فلسطین میتپد بهجای ساواکی شدن در سال ۵۷ و در آستانه پیروزی انقلاب، خود و تشکیلاتش را برای زودتر تمام کردن کار این باطلهای رفتنی، آماده کند؛ نه اینکه مرتکب قول و فعلی شود که بنی گانتز بگوید: «خوب است که تشکیلات خودگردان این حمله تروریستی را محکوم کرده است. اما خواسته من این است که علاوه بر محکومیت، تشکیلات خودگردان فلسطین اقدامات خود را علیه تروریستها افزایش دهد.» یادمان نرود که اینان به محکومیت و امثال آن راضی نمیشوند؛ «و لن ترضی عنک الیهود و لا النّصاری حتّی تتّبع ملّتهم».
معادلات بینالمللی و منطقهای و بیمحل کردن رژیم صهیونیستی و خواستههایش در مذاکرات و محاسباتِ نه جمهوری اسلامی ایران بلکه کل شرق و غرب عالم، قابلیت تحلیل و برداشت دارد. تنها چند ورشکسته عقلی و سیاسی حاشیه خلیجفارس و احیانا چند نفر با تفکر وابسته و خودفروخته میتوانند روی یک بازنده قطعی، قمار کنند؛ وگرنه هر عقل سلیمی میداند که از عمر غاصبان آدمکش در رژیم صهیونیستی چیزی باقی نمانده و تلاشهای مذبوحانه آنان چه در عرصه دیپلماسی و چه در عرصه نظامی به بنبست رسیده است. به سرانجام رساندن «مسئله اول جهان اسلام» بهتعبیر حضرت امام خمینی رحمه اللهعلیه، انشاءالله بزرگترین خیر جامعه بشری را در ادامه خواهد داشت.