دکتر خدایار براری در نشست آنلاین بحران اوکراین ، ریشهها و پیامدها که توسط انجمن علوم سیاسی دانشگاه حکیم سبزواری برگزار شد، در رابطه با پیامدهای بحران اوکراین در سطح جهانی و منطقهای اظهار کرد: در هر جای دنیا اگر جنگی رخ دهد، ما بایک بحران انسانی مواجه هستیم. حتی در روسیه نیز این روزها مشکلات اقتصادی شدید شده و تورم وحشتناکی به وجود آمده است.
وی ادامه داد: معضلات محیط زیستی و بهداشتی امری است که در این بحبوحه کمتر به آن توجه میشود. در حال حاضر موضوع بیماری کرونا مطرح است و طبق آمار تعداد آوارهها و مهاجران اوکراینی به یک میلیون ۲۵۰ هزار نفر رسیده است. البته این آمار رسمی است و آمار غیررسمی قطعا بیشتر است.
استادیار گروه مطالعات روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه تهران بیان کرد: اکنون اوکراین کشوری جنگزده است. از طرف دیگر روسیه نیز به خاطر این جنگ هزینههایی میپردازد. هزینههای جنگ از سمت ملتها پرداخت میشود و به دلیل دخالتهای غرب و رقابتهای ژئوپولیتیک بین شرق و غرب مردم ۲ کشور کشته میشوند.
براری اضافه کرد: تهدیدات امنیتی، بحران پناهندگان، تشدید معضلاتی مانند قاچاق انسان و اسلحه از دیگر مشکلاتی است که جنگ پدید آورده است. تشدید روسهراسی در کشورهای حوزه بالتیک و اروپای شرقی نیز از دیگر ابعادی است که میتوان به آن پرداخت. اکنون فنلاند، سوئد و مولداوی که از سال ۱۹۹۵ نیروهای روسیه به عنوان حافظ صلح در آن مستقر هستند، احساس خطر میکنند.
همچنین شیوا علیزاده، استادیار گروه مطالعات منطقه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در ادامه این نشست در رابطه با ریشههای بحران اوکراین اظهار کرد: برای اینکه ببینیم امروز چرا در اوکراین این درگیریها رخ میدهد، باید به چند دهه گذشته یعنی زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به پایان خود نزدیک میشد، بازگردیم. فشارهای اقتصادی رهبر اتحاد جماهیر شوروی را به این باور رساند که تداوم به این شکل فایده ندارد. پایان جنگ سرد چیزی نبود که تنها اروپاییها یا آمریکاییها آن را به ارمغان بیاوردند. از آن به بعد ۲ تفسیر متفاوت در مقابل یکدیگر قرار گرفت و هیچوقت به اجماع تبدیل نشد.
وی ادامه داد: در دوران جنگ سرد ۲ بلوک بود که بعد از اتمام جنگ سرد بلوک غرب خود را پیروز میداند. از آن طرف دیگر یک ابرقدرت سابق داریم که از نظر دیگران شکست خورده محسوب میشود و باید تن به خواستههای دیگر کشورها بدهد.
استادیار گروه مطالعات منطقه دانشگاه تهران بیان کرد: از طرف دیگر وارثان شوروی خود را سهامداران پایان جنگ سرد میدانند. این تفسیر را کشورهای اروپای غربی و آمریکاییها نمی پذیرند. تقابل این ۲ دیدگاه ادامه پیدا میکند و در رفتارهای کشورها با یکدیگر منعکس میشود. طرفی که خود را برنده میداند، میخواهد تمام کشورها را در نظم مد نظر خود ادغام کند.
علیزاده ادامه داد: چیزی که امروز در اوکراین میبینیم، عجیب و غیرمنتظره نیست. از سال ۱۹۹۱ تداومی در مواضع روسها نسبت به اوکراین وجود داشته است. بعد از فروپاشی شوروی، روسیه در جامعه غرب به عنوان یک کشور اروپایی پذیرفته میشد، به شرط اینکه کشورش دچار تحول شود. تحولی که روسها به آن تن نمیدادند. چیزی که اروپاییها میخواستند، این بود که روسیه تبدیل به یک کشور عادی شود و قدرت خود را کنار بگذارد. این موضوعی بود که در گفتمان روسیه قابل قبول نبود.
وی با بیان اینکه در سال ۲۰۰۸ وقتی یک جنگ چند روزه اتفاق افتاد، رئیسجمهور روسیه چند اصل را اعلام کرد، عنوان کرد: یکی از این موارد این بود که غرب باید حوزه ممتاز ما را به رسمیت بشناسد ولی این اتفاق در سالهای بعد نیفتاد و روسیه از سال ۲۰۱۰ به بعد با انقلابهای رنگی و گسترش ناتو به غرب مواجه شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اوکراین تاریخ مستقلی از روسیه ندارد، گفت: پیوندهای تاریخی مستحکمی بین روسیه و اوکراین وجود دارد. اکنون هم به همین دلیل است که اوکراین برای روسیه اهمیت دارد و روسیه حاضر است به خاطر جنگ در اوکراین هزینههای سنگینی بپردازد.