رهبر معظم انقلاب اخیرا در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی با اشاره به « تهاجم ترکیبی » جبهه دشمن علیه کشورمان تأکید کردند: «در مقابل این تهاجم ترکیبی و دستهجمعی، نمیتوانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم و ما نیز باید در زمینههای مختلف از جمله رسانهای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم که در این زمینه اهل فکر و اقدام بخصوص مسئولان، موظف به تلاش هستند.»
با صدور این فرمان مهم طبیعتا یکی از مواضع دشمن که بایستی مورد تهاجم قرار گیرد موضع اقتصادی است. اما شاید در ذهن برخی افراد این سوال شکل بگیرد که ما به عنوان یک کشور نه چندان بزرگ اقتصادی که تحت تحریمهای ظالمانه استکبار جهانی نیز قرار داریم چگونه میتوانیم به جبهه اقتصادی پیشرفته دشمن که اقتصادش صدها برابر بزرگتر از اقتصاد ایران است حمله کنیم. در این باره نکاتی را میتوان مطرح کرد:
1- موضوع کمی امکانات و نفرات یا کوچکی حجم اقتصاد نمیتواند دلیلی بر آسیبناپذیر بودن طرف مقابل باشد. تجربههای تاریخی جمهوری اسلامی ایران در همین 43 سال اخیر ثابت میکند که میتوان با وجود کمی افراد و تجهیزات بر دشمن سر تا پا مسلح و مجهز غلبه کرد؛ پیروزی ما در دفاع مقدس 8 ساله نمونه واضح و عینی در این زمینه است در حالی که حداقل 50 کشور جهان بهطور مستقیم و سایر کشورها بهطور غیرمستقیم به رژیم بعثی کمک میکردند و در شرایطی که علاوه بر آمریکاییها که مهمترین حامی مالی، اطلاعاتی و حتی نظامی عراق تا آخرین روز جنگ بودند، شوروی سابق دهها میگ جنگی و صدها تانک در اختیار صدام قرار داده بود، فرانسویها علاوه بر توپهای سنگین، نخستین هواپیماهای دورپرواز خود را به عراق داده بودند، آلمانیها در حوزه شیمیایی و هستهای هم سلاح و هم تکنولوژیاش را به عراق داده بودند کویت، امارات و عربستان هر سه 80 میلیارد دلار به صدام کمک کردند اما بازهم ما توانستیم با وجودی که سالانه فقط 7 میلیارد دلار درآمد داشتیم نه تنها مقابل هجوم دشمن بایستیم بلکه حملات پیروزمندانهای همچون فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر8، کربلای 5 و ... را هم انجام دهیم. یکی از دلایل مهم این موفقیت علاوه بر ایمان به خدا، رهبری پیامبرگونه امام خمینی و باور قلبی و عملی به داشتههای داخلی، حضور جوانان نخبهای همچون شهید حسن باقری بود که از همان روزهای نخست جنگ و با وجود سختیهای فراوان، ماهها به شناسایی نقاط ضعف دشمن پرداخت که ماحصل همین اقدامات اطلاعاتی او همان ضربات سخت به ماشین جنگی دشمن در عملیاتهایی نظیر آزادسازی خرمشهر بود.
بنابراین برای حمله اقتصادی به دشمن، بایستی نخبگان اقتصادی و انقلابی ما بدون واهمه از هیمنه اقتصادی جبهه مقابل به شناسایی آسیبهای او در این زمینه که شاید کم هم نباشد بپردازند و نقشه تهاجم به این نقاط را ترسیم کنند.
2- شاید یکی از همین نقاط موضوع انرژی و وابستگی شدید جبهه غرب به این کالای استراتژیک باشد. در همین هفتههای اخیر که قیمت نفت به دلایل مختلفی، رکورد 7 ساله را شکست و به بالای 90 دلار رسید آمریکاییها بهشدت وحشتزده شدند از یکسو اسکات شفیلد، مدیرعامل شرکت بزرگ نفت شیل پایونیر اعلام کرد «نگران است قیمت نفت بیش از حد بالا برود و سبب آشفتگی بیشتر بازارهای نفت شود» از سوی دیگر پاتریک دهان، رئیس بخش تحلیل بنزین در شرکت آمریکایی «گس بادی» با اعلام اینکه قیمت بنزین فقط طی یک هفته گذشته 6.4 درصد در آمریکا گران شده و این روند افزایشی همچنان ادامه دارد احتمال داد نرخ بنزین به رکورد 3/50 دلار در هر گالن برسد. البته تبعات گرانی نفت فقط به موضوع رشد قیمت بنزین محدود نشد و سایر حوزههای اقتصادی آمریکا و حتی اروپا را هم درگیر کرد. طبق گزارشهای رسمی، تورم سالانه آمریکا در پایان سال ۲۰۲۱، معادل ۷ درصد اعلام شد. این رقم در 40سال گذشته بینظیر بوده است. در بین گروهها، بیشترین تورم مربوط به انرژی با نرخ ۲۹ درصد بوده که به چالش بزرگی برای سیاستمداران و فعالان اقتصادی آمریکا تبدیل شده است. کارشناسان با توجه به نقش اساسی انرژی در تورم آمریکا، یکی از راهکارهای مهار تورم را کاهش قیمت نفت عنوان کردهاند. اتفاقا یکی از تحلیلهای موجود درباره چرایی عجله آمریکاییها برای توافق با ایران همین نیازشان به نفت ما برای تاثیرگذاری بر قیمتهاست.خبرگزاری والاستریت ژورنال در دیماه گذشته در مطلبی به انگیزه بایدن برای توافق با ایران پرداخت و نوشت: «ایران مقادیر زیادی نفت دارد که میتواند تقریباً بلافاصله به بازار عرضه شود. این ذخایر که در ایران یا در فراساحل نگهداری میشود، در مجموع حدود ۱۲۰ میلیون بشکه تخمین زده میشود که معادل بیش از یک روز نفت مصرفی کل کره زمین است.»
والاستریت ژورنال با اشاره به اینکه افزایش میزان نفت ایران و ورود آن به بازار جهانی، تفاوت واقعی در بازار ایجاد میکند، اعلام میکند تقاضای جهانی برای انرژی در حال حاضر از عرضه پیشی گرفته است. این گزارش همچنین نقش ایران را در کاهش قیمت نفت جهانی بدین صورت بیان میکند:
«علیرغم تعهد برای افزایش تولید، اعضای کارتل اوپک پلاس بهطور معمول از اهداف افزایش تولید ماهانه خود فاصله زیادی دارند. در نتیجه، افزودن عرضههای ایران به میزان قابلتوجهی مقدار نفت خام موجود را افزایش میدهد و در نتیجه میتواند قیمتهای جهانی نفت را تا ۱۰ درصد کاهش دهد».
در انتهای مطلب، والاستریت ژورنال به این نکته اشاره دارد که توافق با ایران میتواند در کاهش تورم آمریکا نقش ایفا کند و اینگونه عنوان میکند: «هر توافقی با ایران، صرفنظر از اینکه چقدر ضعیف باشد، توجیه کافی برای دولت بایدن به منظور عقبگرد تحریمها، بویژه صنعت نفت ایران فراهم میکند. اگر این اتفاق بیفتد، نفت خام ایران به بازار سرازیر میشود، عرضه موجود بالا میرود و قیمت نهایی نفت و در نتیجه محصولات تصفیهشده مانند بنزین کاهش مییابد و این به نوبه خود حداقل مقداری از فشار تورمی و اقتصادی را که بایدن در داخل با آن مواجه است کاهش خواهد داد.» نظیر همین مشکلات طی هفتههای اخیر در انگلیس رخ داده و تورم این کشور به بالاترین سطح طی 30 سال اخیر رسیده است.
این وضعیت نشان میدهد اولا یکی از نقاط آسیبپذیر غرب موضوع قیمت انرژی است و ثانیا امکانات اقتصاد ایران با وجود حجم نه چندان بزرگش در برابر غرب میتواند مشکلزا برای آنان باشد و ثالثا پرهیز از خامفروشی هر یک بشکه نفت ما علاوه بر اینکه تیری به سمت دشمن است سبب افزایش ثروت عمومی کشورمان نیز می شود.
3- آمریکاییها طی چند دهه اخیر همواره از دلار به عنوان یکی از ابزارهای مهم فشار به کشورهای جهان استفاده کرده و آن را به مانند یک غده سرطانی به دنیا تحمیل کردهاند. فشارهای ناشی از سلطه دلار که بهواسطه تحریمها بر ایران وارد آمده است تنها کشور ما را دربر نمیگیرد بلکه بسیاری از کشورهای دیگر هم تحت این جبر آمریکا قرار دارند اما ممکن است به شکل مخفی باشد. چین، روسیه و حتی اروپاییها هم تحت فشارهای پنهان سلطه دلار هستند زیرا از روی اجبار باید از شرایطی که آمریکا بر آنها تحمیل میکند تبعیت کنند! با این وصف بسیاری از کشورهای جهان، خواهان خلاصی از شر این غده سرطانی در اقتصادشان هستند. کارشناسان یکی از راهکارهای حمله به این غده را انعقاد پیمانهای پولی دو یا چندجانبه میان کشورهای مختلف و نیز حضور در پیمانهای منطقهای مانند اکو، اتحادیه پایاپای آسیا، سازمان همکاریهای اسلامی و اوراسیا و شانگهای میدانند هرچند برخی افراد در دولت قبل این کار را بهواسطه نوسانات تورم در ایران، نشدنی جلوه میدادند اما بایستی بر این تاکتیک تاکید کرد و راههای دستیابی به آن از جمله تلاش برای کاهش تورم و نوسانات در اقتصاد را پیمود و دانست که حذف دلار نمیتواند دفعتا در اقتصاد رخ دهد زیرا سالها پایه اقتصاد ما بر این مبنای اشتباه پایهگذاری شده و لذا نمیتوان به یکباره از شر این غده خلاص شد اما حرکت تدریجی به سمت این هدف ضرورتی انکارناپذیر است. همچنین تجربه چندماه اخیر دولت سیزدهم در استفاده از گزینه تهاتر کالا با کشورهای دوست نشان داد میتوان با وجود حتی نوسانات شدید اقتصادی دلار را از چرخه مبادلات تجاری حذف کرد و اگر این حرکت با شدت و قدرت بیشتر ادامه یابد چه بسا بسیاری دیگر از کشورها با همین اقدام از شر دلار خلاص شوند. رهبر معظم انقلاب شهریور 95 در همین راستا تاکید کردند: «اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند، کشورهای دیگر را نیز نجات دادهاند و برای آنها الگو خواهند شد.»
4- تحریم کالاهای آمریکایی خصوصا کالاهای مصرفی یکی دیگر از حملاتی است که میتوان با همین وضعیت فعلی اقتصاد آن را انجام داد. متاسفانه طی 10 ماهه سال جاری بیش از 80 میلیون دلار کالا بهطور غیرمستقیم از آمریکا وارد ایران شده که حداقل بخشی از آن مصرفی است از جمله واردات یک تن گوشی تلفن همراه که معلوم نیست با چه ضرورتی چنین کالای لوکسی وارد کشور میشود. در هر صورت اگر تحریم کالای آمریکایی به جد در دستور کار دستگاههای اجرایی قرار گیرد میتوان سایر کشورهای دوست و همپیمان را نیز به تدریج با این حرکت همراه کرد.
کمال احمدی