موضوع یادداشت پیش روی، بیانیه اخیر دو حزب مدعی اصلاحات و البته کمشمار مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین است و تاکید مستند بر این نکته که بیانیه مورد اشاره برخلاف عنوانی که بر آن نهادهاند، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر نشده است! بلکه به قول شهید سلیمانی عزیز «کوچه باز کردن برای دشمن است». بندهای چندگانه این یادداشت را دانههای یک تسبیح تلقی کنید! نخ این تسبیح در خلال نوشته پیش روی کشیده خواهد شد. بخوانید!
۱- در کلام خدا ( آیه ۷۳ سوره مبارکه اسرا) خطاب به پیامبر اعظم(ص) آمده است «و َإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا ... و نزدیک بود که تو را از آنچه به تو وحى کردیم غافل کنند تا چیز دیگرى غیر از آن را به ما نسبت دهى، و آنگاه تو را دوست خود میگرفتند». به بیان دیگر، خدای متعال به پیامبر خود هشدار میدهد که مشرکان فقط هنگامی تو را به دوستی میپذیرند که از آنچه به تو وحی کردهایم دست برداری و سخن و راه دیگری غیر از آنچه به تو نشان داده و بر آن تاکید کردهایم را به خدا نسبت بدهی! بدیهی است که این هشدار برای امت اسلامی است وگرنه، ساحت مقدس رسول خدا(ص) از این خطا به دور است و حضرت ایشان مصداق « مَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * ان هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى...» هستند که «از سر هوی و هوس سخن نمى گوید * سخن او جز آنچه که به او وحی میشود نیست».
۲- خدا بر درجات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بیفزاید که هوشمندانه هشدار میداد مبادا با مواضع و عملکرد خود برای دشمن پیام دوستی بفرستید و با تحریف بینش و منش انقلاب، دشمن را به طمع انداخته و برای ورودش به جبهه خودی کوچه باز کنید. در صفین خواص آلوده با حیله معاویه و عمروعاص همسخن شدند که فرجام آن به شکست سپاه اسلام انجامید و خوارج پدید آمدند.
۳- در گرماگرم جنگ تمام عیار جبهه مقاومت با جبهه مشترکی که از آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی آمریکا تشکیل شده بود، مایک پمپئو وزیر خارجه ترامپ که در آن هنگام رئیس سازمان «سیا» بود، نامهای ویژه با قید به کلی سری برای شهید سلیمانی فرستاد. وقتی نماینده پمپئو، برای ارائه نامه نزد شهید سلیمانی رفت آن شهید بزرگوار از پذیرش نامه رئیس سازمان سیا خودداری کرد. فرستاده پمپئو که انتظار چنین برخورد تحقیرآمیزی را نداشت، گفت؛ این نامه از سوی دومین شخصیت ایالات متحده است و حاج قاسم گفت مرا با او کاری نیست. فرستاده پمپئو با لحنی التماسآمیز گفت؛ شما نامه را باز کنید و بخوانید و اگر نخواستید آن را پس بفرستید.
پاسخ شهید سلیمانی همان بود که گفته بود. همین جا گفتنی است برخورد شهید سلیمانی عزیز با فرستاده آمریکا یادآور ماجرای شب عاشورا و اماننامهای است که شمربن ذالجوشن برای حضرت ابوالفضل العباس(ع) آورده بود و دست ردی که حضرتش بر سینه او زده بود... و چه صادقانه است این کلام ماندگار حاج قاسم که «ما ملت امام حسینیم».
۴- در سفر آقای خاتمی رئیسجمهور اسبق به آمریکا، جرج بوش رئیسجمهور وقت آمریکا در مصاحبه با روزنامه «وال استریت ژورنال» گفت؛ ویزای خاتمی را شخصاً امضاء کردم چون میخواستم از ایران سخنی متفاوت با حاکمیت این کشور بشنوم ! در آن هنگام، دو رخداد مشابه با یکدیگر اتفاق افتاده بود. اول آنکه جرج بوش سه روز قبل از مصاحبه با وال استریت ژورنال، جمهوری اسلامی ایران را تروریست نامیده و با القاعده مقایسه کرده بود و دوم آنکه خاتمی با تشکیل بنیاد باران تاکید کرده بود که اسلام مورد نظر او «اسلام میانه» ! (اسلام سکولار) است. دقیقاً همان اسلامی که موسسه آمریکایی رَند (RAND INSTITUTE) آن را به عنوان نقشه راه برای استحاله جمهوری اسلامی ایران به دولتمردان آمریکا پیشنهاد کرده بود. اظهارات خاتمی درباره اسلام مورد نظرش با استقبال گسترده دشمنان بیرونی روبهرو شده و از آن به عنوان فاصلهگذاری خاتمی با نظام جمهوری اسلامی و همسویی وی با غرب یاد میکردند... جرج بوش در همسویی خاتمی با آمریکا اشتباه نکرده بود.
۵- چند ماه قبل از انتخابات ۱۳۸۸ که فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ را در پی داشت، گروههای جبهه اصلاحات باتفاق آقای خاتمی را به عنوان نامزد خود برای ریاست جمهوری معرفی کرده بودند. در آن میان، نگارنده با درج یادداشتی در کیهان نوشته بودم که آقای خاتمی نامزد اصلی مدعیان اصلاحات نیست که با اعتراض شماری از اصلاحطلبان روبهرو شد. مدتی بعد خاتمی از نامزدی ریاست جمهوری کنار رفت و میرحسین موسوی از سوی جبهه اصلاحات به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی شد. بعد از شکست فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، خبرنگار روزنامه آمریکایی «نیو یورکر» از نگارنده پرسید؛ از کجا میدانستید که خاتمی نامزد اصلی جبهه اصلاحات نیست؟ زیرا همه گروههای این جبهه روی نامزدی آقای خاتمی اتفاق نظر داشتند. در پاسخ به نشست استنفورد اشاره کردم که در آن، خانم «گیل لاپیداس» متخصص امور شوروی در سالهای منجر به فروپاشی، گفته بود، خاتمی گورباچف است و توان لازم برای ریاست جمهوری آینده ایران را ندارد. ما در ایران به یک «یلتسین» نیاز داریم که از همه قوانین عبور کند و میرحسین موسوی همان یلتسین در آبنمک خوابانده آمریکا بود (همان که چند شب پیش یکی از همین مدعیان اصلاحات در برنامه جهان آرا، از او با پسوند «حفظهالله»!! یاد کرد!
۶- به نمونههای زیر که فقط مشتی از خروارهاست نگاه کنید: «افکار امام خمینی(ره) باید به موزه تاریخ سپرده شود»! «قوانین اسلامی متعلق به ۱۴قرن پیش بوده و جوابگوی مشکلات جوامع کنونی نیست»! «انقلاب اسلامی شبیه استبداد قجری است»! «تفکر شیعه موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است»! «فرهنگ شهادتطلبی باعث ترویج خشونت میشود»! «عدم کارایی حکومت دینی بر همگان آشکار شده است»! «مظاهر دینی چون حجاب و حیای زنان، نماد عقبافتادگی است »! «آدمها و حتی معصومین(ع) هم خود به خود، بدون نظارت مردم و به طور اصولی در معرض انحراف هستند»! «آن دسته از جوانان که به مساجد روی میآورند یا کتب دینی میخوانند از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند»! و... اینها فقط نمونههایی از انبوه دیدگاهها و افکار آلودهای است که برخی از مدعیان اصلاحات در نشریات و رسانههای خود ترویج میکردند و آقایان روحانیون عضو «مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین» اگر نگوییم با این لاطائلات و اسرائیلیات موافق بودهاند! لااقل انتظار آن بود علیه این قماش که در جبهه موسوم به اصلاحات جا خوش کردهاند، موضع میگرفتند ولی لام تا کام اعتراضی نکردند. گفتنی است یکی از اعضای اصلی و تقریباً همه کاره مجمع به اصطلاح روحانیون مبارز درباره اهانت فتنهگران به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین علیهالسلام گفته بود من میخواستم اعتراض کنم ولی بیم آن داشتم که از این اعتراض سوءاستفاده شود! یعنی شخصیت خود را برتر از ساحت امام حسین علیهالسلام میدانستهاند!...
۷- آقای خاتمی سال ۱۳۸۵ با ویزای مخصوص جرج بوش و میزبانی جیمی کارتر به آمریکا سفر کرده و با جرج سوروس (سرمایهدار صهیونیست آمریکایی و پشتیبان و تامینکننده مالی فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸) دو بار ملاقات کرده بود. (علاوه بر اسناد غیرقابل انکاری که از این ملاقات حکایت میکند، کیان تاجبخش که از جانب جرج سوروس برای تسهیل فتنه ۸۸ انتخاب شده و در ایران حضور داشت نیز بعد از بازداشت در مصاحبه تلویزیونی به این ملاقات اعتراف کرده است). جرج سوروس از دشمنان سرسخت جمهوری اسلامی ایران و از تامینکنندگان مالی کودتاهای رنگی در کشورهای مخالف آمریکاست. او بعد از شکست فتنه ۸۸ در مصاحبه با CNN قول سرنگونی جمهوری اسلامی ایران تا پایان همان سال (۲۰۱۰) را داده بود! با توجه به همین چند نمونه که فقط اندکی از بسیارهاست به وضوح میتوان درک کرد که چرا نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی این جماعت را بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران میدانست!
۸- «تغییر تابلوها» یکی از ترفندهای شناخته شده عملیات روانی است. در این شگرد، یک گروه یا جریان سیاسی بعد از افشای هویت خود که معمولاً با نفرت مردم از آنها همراه است، تلاش میکند مشکلاتی را که خود عامل و پدید آورنده آن بوده است به طرف مقابل نسبت داده و جای ظالم و مظلوم و مجرم و شاکی را تغییر بدهد. مجمع روحانیون و مجمع مدرسین دو گروه مدعی اصلاحات و از حامیان و همکاران دو آتشه دولت آقای روحانی بودهاند. دولتی که در طول مسئولیت ۸ ساله خود صدها مشکل کمرشکن در عرصههای اقتصادی، سیاست خارجی و ... بر سر مردم آوار کرده است و حالا دو حزب یاد شده به جای آنکه به جرم بلاهایی که بر سر مردم آوردهاند تحت پیگرد قضایی قرار بگیرند و یا دستکم شرمنده و سرافکنده باشند، در بیانیه خود، علیه مشکلاتی شعار میدهند که خود پدید آوردهاند و البته، چه ناشیانه به صحنه آمدهاند!!
۹- دقت در متن بیانیه مورد اشاره و مقایسه آن با آنچه این روزها رسانهها و مقامات آمریکایی و رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران کوک کرده و میکنند، به وضوح از همسویی بیانیه دو مجمع یاد شده با دشمنان بیرونی حکایت میکند و این احتمال را قوت میبخشد که این بار هم برخی از مدعیان اصلاحات (آگاهانه یا ناخودآگاه) نقش پادوهای دشمن را برعهده گرفته و خود را به در و تخته میزنند تا به قول شهید سلیمانی برای دشمنان تابلودار نظام و مردم این مرز و بوم کوچه باز کنند! که باید گفت زحمت بیهوده میکشید! زیرا امروزه، آمریکا و متحدانش هم به وضوح دریافتهاند که این کوچه هم بنبست است! مثل کوچهای که سران و اصحاب فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ به دستور و با مدیریت آمریکا و اسرائیل برای حریف باز کرده بودند...
و با حماسه ۹ دی بر باد رفت.
حسین شریعتمداری