عربستان و امارات پس از هفت سال جنگ علیه مردم مظلوم یمن و شکست پیدرپی از آنان، یک هفته دیگر از اربابان خود وقت خواستند تا شرایط میدان را به نفع خود برگردانند! آنان که گویا فراموش کرده بودند برتری تسلیحاتی و داشتن پشتوانههای بینالمللی نمیتواند ملتی مقاوم را به تسلیم وادار نماید، در این یک هفته حجم وسیعی از آتش بر سر مردم یمن ریختند و صدها نفر را به خاک و خون کشیدند و دست آخر اعلام کردند حملات خود را به خاطر حفظ جان مردم متوقف کردهاند! اما واقعیت این است که حملات متوقف نشده و بلکه بیاثر گردیده است. نتیجه یک هفته وقتگیری سعودیها و اماراتیها برای زیرپا گذاشتن تمام قواعد اخلاقی - از جمله حمله به بیماران و کودکان - بود به عبارت دیگر یک هفته از شورای امنیت و مجامع حقوقی و به ظاهر انسانی سازمان ملل، آمریکا، انگلیس و فرانسه وقت گرفتند تا کشتار وسیعی راه بیندازند بلکه صحنه جنگ چرخش کند و پیروزیهای سریالی یمنیها متوقف گردد. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:
1- امارات و عربستان پس از چند سال اختلاف بر سر نحوه اداره تحولات امنیتی و سیاسی یمن که منجر به فروپاشی دولت منصورهادی و تسلط جنوبیها بر عدن گردید، در یکی دو هفته اخیر بار دیگر کنار هم قرار گرفتند و حاصل آن هم هزینه سنگین انسانی مردم یمن بود که بنا به پارهای گزارشات به کشته شدن چند صد نفر بالغ گردیده است. همزمان با این مسئله خبرهای دیگری از تردد زیاد مقامات امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل و مقامات پنتاگون به ابوظبی حکایت میکرد و وقتی به درگیریهای شدید یک هفته اخیر میان ائتلاف متجاوز و مردم یمن نگاه میکنیم و با عملیاتهای قبلی مقایسه مینمائیم، درمییابیم که یک «تفاوت کیفی» روی داده است. این تفاوت کیفی ترکیب جنگ زمینی و جنگ هوایی است به گونهای که کار اصلی را نیروی هوایی انجام میدهد و نیروی زمینی نتایج جنگ هوایی را کامل مینماید. با این وصف این گمانهزنی جدی وجود دارد که در درگیریهای یک هفته اخیر ترکیب سعودی، اسرائیلی و اماراتی پای کار آمده است و در این میان طراحی اسرائیلی به همراه به کارگیری نیروهای پارتیزان در زمین و هواپیماهای جنگی پیشرفته در آسمان به صحنه آمده است. این عملیات در
سه استان مأرب، جوف و شبوه به اجرا گذاشته شد و قلب آن هم مأرب بود اما در عمل آنچه اتفاق افتاد بازپسگیری دو فرمانداری در جوف و چند روستا در مأرب و قسمتهای صحرایی شبوه بود که هیچ کدام از نظر نظامی جنبه مؤثر و راهبردی نداشتند. میتوانیم بگوییم در این صحنه نیروهای سعودی و اماراتی در حکم یگان زمینی رژیم جنایتکار اسرائیل عمل کردند.
2- دولت امارات علیرغم آنکه مدعی است با سلفیها مرزبندی دارد، در مواجهه با مردم مظلوم یمن به نیروهای تکفیری که با عنوان «عمالقه» شناخته میشوند، متوسل شده است. عمالقه نیروهای سلفی جنوب و شمال یمن و عمدتاً جنوبی هستند که با هدفگذاری فروپاشی قدرت زیدیها فعالیت میکردند. امارات در سالهای اخیر به آنان نزدیک گردید و آنان را در 12 تیپ و با استعداد حدود 20 هزار نفر سازماندهی کرد. این نیروها همانهایی هستند که در سال 1397 به استان ساحلی الحدیده حمله کرده و بر حدود 120 کیلومتر از سواحل آن مسلط گردیدند. پس از آنکه همه راهها برای جلوگیری از تسلط عشایر مأربی مرتبط با انصارالله بر مأرب به بنبست رسید، این نیروها استان الحدیده با همه اهمیت و حساسیتهایی که داشت رها کرده و به استان جنوبی «حضرموت» رفتند و پس از سازماندهی مجدد و حل و فصل بعضی اختلافات به سمت مأرب رهسپار شدند.
در این زمان تحلیل امارات این بود که انصارالله به دلیل گسترش میادین عملیاتی، به طور واقعی توانایی سیطره بر مأرب نداشته است و تلاش میکند تا با توسل به عملیات روانی کار خود را پیش ببرد؛ بنابراین راه خنثی کردن آن این است که محاصره مأرب شکسته شده و نمایی از تغییر روند به افکار عمومی بازتاب داده شود. جنگ عمالقه که از سوی نیروهای «حراس الجمهوری» و «شورای انتقالی جنوب» که هر دو به امارات تعلق دارند، پشتیبانی میشد و سعودیها و آمریکاییها نیز به آن کمک ویژه میکردند، با هدفگذاری نجات مأرب صورت گرفت؛ اما تاکتیک آنان، عملیات همزمان در سه استان بود که با جنایات وحشتناک جنگندههای سعودی به اجرا گذاشته شد. در این جنگ حدود 30 هزار نیروی ورزیده و 2000 خودرو زرهی و عمومی به کار گرفته شدند و از آن طرف رسانههای خارجی از یک تحول عمده در جنگ یمن صحبت میکردند. در این جنگ دستکم 800 نفر از نیروهای عمالقه کشته شدند و حداقل 200 خودرو نظامی ائتلاف متجاوز منهدم گردید و مقادیر زیادی سلاح نیمهسنگین آنان به دست رزمندگان یمن افتاد. یک هفته پس از آغاز این درگیری سنگین، عمالقه و در واقع ائتلاف متجاوز اعلام کرد به دلیل انسانی عملیات خود را متوقف کرده است. واقعیت این است که سعودی و امارات بار دیگر در صحنه نظامی به بنبست رسیدند. انصارالله مأرب را نگه داشت و موفقیتهای مهم خود در دو استان شمالی جوف و شرق شبوه را حفظ کرد. هر چند در این صحنه متحمل هزینههای انسانی هم گردید.
3- انصارالله که در طول حدود سه سال اخیر، اقدامی علیه امارات انجام نداده بود و به همین دلیل بعضی گمانهزنیها از توافق پنهانی میان آنان حکایت میکرد، ناگزیر شد این کشور را گوشمالی دهد و از این رو ابوظبی و دوبی را مورد حملات موشکی قرار داد و به خصوص به ابوظبی پایتخت بنزاید خسارات جدی وارد کرد. وضع امارات مشخص است همه هویت این کشور به تجارت آن و رقابتی که با کشورهای عرب منطقه در این زمینه دارد، وابسته میباشد. شلیک موشکها از یمن به ابوظبی، نامطمئن بودن کانال تجاری امارات را آشکار کرد و این یعنی هزینه سنگین امارات در مواجهه با انصارالله. شاید به همین دلیل بود که دو روز پس از حملات موشکی علیه ابوظبی و دبی، عمالقه پایان عملیات نظامی علیه این کشور را اعلام کرد. اقدام انصارالله فقط مقامات امارات را متوحش نکرد بلکه جریان تجارت جهانی که به بنادر امارات به عنوان یک نقطه اتکا در نقل و انتقال کالا و پول نگاه میکردند، به شدت نگران شدند. برد 1500 کیلومتری موشکهای شلیک شده و تکنولوژی به کار گرفته در آن، نشان داد یمنیها میتوانند کل ساحل شمالی امارات و عربستان را زیر آتش بگیرند؛ کما اینکه رژیم صهیونیستی پس از شلیک موشکها اعلام کرد رزمندگان یمن میتوانند مناطق نظامی جنوب فلسطین یعنی صحرای پهناور نقب و موقعیتهای جغرافیایی متصل به بندر عقبه یعنی ایلات را هدف قرار دهند که خود این هم دلیل مستقلی است بر شرکت رژیم صهیونیستی در درگیری هفته اخیر یمن.
4- بازپسگیری سریع مناطقی که در تهاجم سنگین ائتلاف متجاوز به تصرف درآمد، نشان داد انصارالله و به طور کلی مردم یمن نه خسته هستند و نه دستشان خالی است. جنگ از نظر مردم یمن اگرچه خسارتبار و سخت میباشد اما تا حد زیادی از سوی آنان مهار گردیده است. بنابراین اگر ائتلاف متجاوز به وقتهای یک هفتهای میاندیشد، آنان به مقاومتی بلازمان میاندیشند و لذا اگر در جبهه سعودی، اماراتی و اسرائیلی عقلی وجود داشته باشد با نگاه به 7 سال مقاومت یمنیها و به خصوص با نگاه به تجربه هفته اخیر باید دریابند ادامه جنگ برای آنان امکانپذیر نیست و لذا باید به فکر خروج از آن باشند. مردم یمن، جنگ را انتخاب نکردهاند، اما ناگزیرند آن را تا دفع تجاوز ادامه دهند و این موضوع از نظر اخلاقی، سیاسی و نظامی - امنیتی آنان را در جایگاه برتری نسبت به ائتلاف متجاوز قرار داده است. کسی که از خانه خود دفاع میکند از آن خسته نمیشود اما کسی که طمعورزانه وارد صحنه شده است، نمیتواند نسبت به شکستهای پیدرپی خود بیاعتنا باشد. بکارگیری نیروی تکفیری از سوی این ائتلاف هم تیغی دولبه است. همین الان و پس از شکست از انصارالله، زمزمه درگیری میان فرماندهان عمالقه و رهبران امارات بلند شده است. آنان میگویند چرا ما را وارد پروژه شمال کردهاید و حال آنکه ما با شما برای جنوب توافق کرده بودیم. شکست درگیری اخیر نیروهای متجاوز حتماً آنان را رویاروی هم قرار میدهد و اینجا باید به رهبران امارات و عربستان یادآور شد که حضور اسرائیل در منطقه درگیری نه تنها معجزه نمیکند، بلکه به فروپاشی نظامی و سیاسی ائتلاف هم منجر میگردد. وقتی آنان رژیم فرسوده اسرائیل را وارد کار میکنند و تحت فرماندهی نظامی او قرار میگیرند، دیگر نمیتوانند با اتهام بستن علیه دیگران کار خود را پیش ببرند.
سعدالله زارعی